ایسنا نوشت: در پژوهشی که در خصوص «تاثیر سرمایههای اجتماعی و فرهنگی بر آگاهی و عملکرد والدین نسبت به مساله کودکآزاری» توسط تیم پژوهشگران با جامعه آماری ۳۰۱ نفر از والدین دارای فرزند صفر تا ۱۸ ساله در شهر رشت به روش میدانی انجام و در شماره ۱۲ مجله «جامعهشناسی نهادهای اجتماعی» منتشر شده، آمده است: «کودکآزاری از جرائم عمومی است و به شکایت شاکی خصوصی احتیاج ندارد و شاید این مهمترین بخش از قوانین حمایت از کودکان باشد. اما جریمههایی که برای کودکآزاری در قانون پیشبینی شده است، به شدت پایین هستند و به نظر نمیرسد قدرت بازگردانی داشته باشند. آزار کودکان تنها به برخی مناطق اختصاص ندارد، بلکه پدیده ای است که در کلیه مناطق و با هر شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی امکان بروز دارد و از شیوع بالایی نیز برخوردار است».
- انواع کودکآزاری
در این مطالعه درباره پیامدهای کودکآزاری میخوانیم: «کودکآزاری انواع مختلفی دارد: کودکآزاری جسمی صورت آشکار بدرفتاری با کودک است و عمدتا به جراحات و صدمات قابل مشاهده منجر میشود. در مقابل، آزار جنسی امری پنهانی و غیرقابل ظاهری است و عموما با چشم غیرمصلح قابل مشاهده نیست. کودکآزاری عاطفی به هرگونه رفتار نامناسبی که بر عملکرد رفتاری، شناختی، عاطفی و جسمی کودک تاثیر منفی داشته باشد، تعبیر میشود و آزارهای کلامی و غیرکلامی، سرزنش یا تحقیر، ناسزا گفتن و مسخره کردن را شامل میشود. همچنین کودکآزاری ناشی از غفلت عبارت است از: عدم مراقبت و علاقهمندی به کودک شامل محرومیت از نیازهای اساسی مانند غذا و پوشاک و محرومیت از اقداماتی که برای رشد طبیعی و نمو کودک نیاز است».
- آثار کودکآزاری بر فرد و جامعه؟
بر اساس پژوهش مذکور، «کودکانی که با خشونت مواجه میشوند، در معرض خطرهای غیرانطباقی هیجانی، اجتماعی، شناختی و جسمی قرار میگیرند. رفتارهای ضداجتماعی و پرخاشگریهای جسمی به همراه ترس و خشم از آثار دائمی کودکآزاری است. از رفتارهای خودتخریبی و بزهکاری نیز در بسیاری از تحقیقات به عنوان پیامدهای آزار یا غفلت از کودکان یاد شده است».
در این پژوهش همچنین آمده است: «غفلت و بیتوجهی والدین سبب بروز آسیبهای جبرانناپذیری بر زندگی آینده کودکان میشود. بیشترین واقعه کودکآزاری از طرف افراد بزرگسال درون شبکه خویشاوندی و یا همسایهها رخ داده است و به طور معمول، در خانوادههایی که از انسجام لازم برخوردار نبوده و نظارت لازم را بر کودکان خود نداشتهاند و یا در خانوادههایی که از روابط باز و بدون نظارت برخوردار هستند و یا اعتماد بیش از حد نسبت به کودکان و یا خویشاوندان خود داشتهاند بیشتر اتفاق میافتد».
- آمار چه میگویند؟
محققان در پژوهش حاضر تلاش کردهاند به این پرسش پاسخ دهند که آیا رابطهای بین انواع مختلف سرمایه در اختیار والدین (فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی) و میزان آگاهی و نحوه عملکرد آنها در خصوص مصادیق کودکآزاری وجود دارد یا خیر.
این محققان میگویند: «۵/۴ درصد کودکان همیشه تحت آزار جسمی و بیشترین آثار جسمانی نیز سیلی خوردن بود. ۷/۳ درصد تحت آزار عاطفی به طور همیشگی بودند. ۵/۵ درصد بیتوجهی را به صورت همیشگی تجربه کرده بودند. بین کودکآزاری و تنش والدین رابطه وجود دارد و هماهنگ با بالا رفتن تنش، کودکآزاری نیز افزایش مییابد. همچنین، بین همدلی در خانواده و کودکآزاری نیز رابطه معکوس وجود دارد.
- رابطه کودکآزاری با فرهنگ، اقتصاد و جنسیت؟
بین کودکآزاری با سطح سواد، وضعیت فرهنگی، وضعیت اقتصادی و جنسیت رابطه نزدیکی وجود دارد و والدینی که از تحصیلات پایینی برخوردار هستند و مشکلات اقتصادی فراوان دارند، معمولا در تربیت کودکان دچار مشکل میشوند. بنابراین بین خانوادههایی که از نظر اقتصادی، فرهنگی و تحصیلات والدین در سطح پایینتری قرار دارند، کودکآزاری شیوع بیشتری دارد».
در نتایج این پژوهش آمده است: «سرمایه فرهنگی عاملی تاثیرگذار و یکی از مهمترین عوامل پیشبین بر آگاهی و عملکرد والدین نسبت به مساله کودکآزاری است. یکی از ابعاد مهم تمایزات اجتماعی، سرمایه فرهنگی اشخاص است. سرمایه فرهنگی به ۳ شکل سرمایه عینی، سرمایه نهادینهشده و سرمایه تجسمیافته تقسیم شده که در بستر میدان نمود پیدا میکند و نوعا به وسیله صلاحیتهای اجتماعی مشخص میشود.
سرمایه فرهنگی دربردارنده نشانههای فرهنگی نهادینهشده از قبیل نگرشها، ترجیحات، دانش رسمی، رفتارها، اهداف و اعتبارات ارزشمند برای ایجاد انحصار اجتماعی و فرهنگی است. کودکآزاری و متعاقب آن آگاهی از مصادیق کودکآزاری یکی از پدیدههایی است که میتوان آن را با میزان در اختیار داشتن سرمایههای فرهنگی تبیین کرد. با افزایش سرمایه اجتماعی، میزان آگاهی از مصادیق کودکآزاری نیز بالا میرود و والدین عملکرد مناسبی از خود بروز میدهند».