برسر سفرهی باغ بنشین
بقچهی ابر را واکن امشب
نور شو، سایهها را برقصان
هی سبک... هی سبکتر ... رها شو
بی صدا غنچهها را بخندان
در دل تنگ فانوس جا شو
برگ شو، شاخهها را بپوشان
مهربان باش با این و با آن
دیدنیتر شو، هرروز و هرفصل
چتر بیچتر... یکریز باران