همشهری آنلاین - فاطمه شیخعلیزاده: اعضای باند سرقت خیابان هاشمی خیلی وقت بود زاغ سیاه خانه پیرمرد یهودی را چوب میزدند و منتظر فرصتی بودند تا به خانه او دستبرد بزنند. بالاخره یک روز که فرصت را برای ورود به منزل پیرمرد مناسب دیدند وارد خانه او شدند. سارقان هیچوقت فکر نمیکردند بستن دست و پای پیرمرد ممکن است موجب مرگ او شود.
سارقان پس از آن که متوجه شدند عامل به قتل رسیدن صاحبخانه شدهاند باز هم دست از اعمال جنایتکارانه خود برنداشتند و این بار با از بین بردن جسد پیرمرد با اسید، سعی کردند جسد او را سر به نیست کنند تا بتوانند بقیه اموال او را صاحب شوند. متهمان که سرانجام به دام قانون گرفتار شدند، در دادگاه کیفری محاکمه شدند و حکم آنها به تأیید دیوان عالی کشور رسید.
- برای دزدی رفتیم
در حالی که اعضای باند مخوف هیچ ردی از جنایت خود بر جای نگذاشته بودند، مقابل پلیس قرار گرفته بودند تا در مورد علت جعل سند توضیح دهند. استعلام ثبت نشان میداد این ملک در حقیقت به نام فردی یهودی خورده است که چند وقتی است کسی از او خبری ندارد.
ماموران از اولین تحقیقات خود از متهمان پرسیدند که چه بلایی بر سر صاحب ملک آمده و سند خانه چطور به دست آنها افتاده است؟ آنها اول ادعا کردند سند را سرقت کردهاند. اما این سؤال پیش میآمد که چطور ملک را برای فروش به خریدار نشان دادند؟ این موضوع نشان میداد آنها از نیامدن صاحب ملک اطمینان کامل دارند، چرا که در حین معامله اگر صاحب ملک میآمد، تمام نقشههای آنها نقش بر آب میشد.
ضدونقیضگوییهای اعضای باند شک ماموران را بیشتر کرد و برای رسیدن به حقیقت بازجوییهای تخصصی خود را آغاز کردند. بالاخره متهمان راه کتمان حقیقت را در پیش روی خود بسته دیدند و به اجبار راز سر به مهر جنایت سیاه خود را بازگو و به قتل پیرمرد اعتراف کردند.
عامل اصلی جنایت جوانی به نام مجید بود. او در اولین اعترافات خود به ماموران پلیس گفت: «همه ما برای مردی به نام شهروز کار میکردیم. شهروز همان کسی است که خانه را با سند جعلی به نام خود زده بود و میخواست آن را بفروشد. او سردسته باند سارقان منطقه بود و هر چند وقت یک بار یکی از خانههای محله را زیر نظر میگرفت و اگر احساس میکرد صاحبخانه پول و اموال ارزشمند در خانه دارد، یکی دو نفر از بچهها را اجیر میکرد که به خانه مورد نظرش بروند و از آنجا سرقت کنند. اموال مسروقه را شهروز تقسیم میکرد و همه چیز زیر نظر او بود.»
مجید در ادامه گفت: «یک روز شهروز به من و دو نفر دیگر از دوستانم که در حال حاضر بازداشت شدهاند گفت خانهای را زیر نظر گرفته و از هر لحاظ مناسب دستبرد زدن است. شهروز میگفت پیرمردی یهودی در آن خانه زندگی میکند و آمار او را دارد. شهروز چند وقتی خانه این پیرمرد را زیر نظر گرفته بود و میدانست پیرمرد اوضاع مالی روبهراهی دارد. او میگفت پیرمرد تنها زندگی میکند و هر قدر تعداد ساکنان خانه کمتر باشد، اوضاع برای ورود به خانه مناسبتر میشود. از ما هم خواست یکیدو روز خانه پیرمرد را تحت نظر داشته باشیم و بفهمیم چه زمانی از خانه بیرون میرود.
ما باید ساعتهای رفتوآمد پیرمرد را برای شهروز مشخص میکردیم. چند روزی که گذشت متوجه شدیم پیرمرد خیلی کم از خانه بیرون میآید و این موضوع را به شهروز گفتیم. پیرمرد گاهی برای خرید از خانه بیرون میرفت و ساعت رفت و آمد مشخصی نداشت. شهروز هم به ما گفت مهم نیست وقتی پیرمرد خانه است وارد خانه شوید و دست و پایش را ببندید. میگفت سعی کنید در ساعاتی از روز که همسایهها بیرون از خانه هستند، وارد خانه پیرمرد شوید تا اگر سر و صدا کرد کسی صدای او را نشنود.»
به این ترتیب مجید و دو نفر دیگر از دوستانش وارد خانه پیرمرد شدند. مجید در ادامه گفت: «مطابق قراری که از قبل با هم گذاشته بودیم، وقتی به خانه پیرمرد رفتیم، من سریع به سمت او رفته، دهانش را بستم و بعد هم دوستانم به من کمک کردند و دست و پای پیرمرد را هم بستیم. در خانهاش دلار، پول، طلا و مقداری اشیای عتیقه داشت و ما همه آنها را برداشتیم و زدیم به چاک.»
- بوی تعفن
حدود چهار ماه از ماجرای سرقت اعضای باند میگذشت که بار دیگر سردسته باند به مجید و بقیه گفت باید بار دیگر به خانه پیرمرد بروند.
شهروز به آنها گفته بود چند وقتی است از خانه آن پیرمرد بوی بدی میآید و شنیدهام که همسایهها از بوی تعفن کلافه شدهاند. او از سارقان میخواهد تا بار دیگر به خانه پیرمرد بروند و ببینند اوضاع از چه قرار است.
مجید در توضیح رفتن دوباره به خانه پیرمرد گفت: «قرار شد دوباره به همان روش قبل به خانه پیرمرد برویم. وقتی برای بار دوم وارد خانهاش شدیم، دیدیم که پیرمرد در همان حالتی که ما دست و پایش را بسته بودیم، فوت کرده و گوشه خانهاش افتاده است. ماجرا را به شهروز گفتیم و او گفت حالا که بعد از چند ماه کسی سراغی از او نگرفته پس از این به بعد کسی پیگیر او نمیشود. او میگفت فرصت خوبی است که پیرمرد را سر به نیست کنیم و بقیه اموالش را بالا بکشیم. برای همین به ما گفت مقدار زیادی اسید تهیه و جسد پیرمرد را در اسید حل کنیم تا از بین برود.»
متهم در ادامه اعترافات هولناک خود گفت: «اسید را خودم تهیه کرده بودم. دیگر رفت و آمد به خانه پیرمرد برایمان عادی شده بود. جسد او که بعد از گذشت چند ماه ورم کرده بود را به حمام خانهاش بردیم و کاملا در اسید حل کردیم و اسید را هم در چاه حمام ریختیم. بعد هم شهروز به ما گفت حالا دیگر باید به فکر این باشیم که کار فروش خانه پیرمرد را انجام دهیم و سریع پای خود را از این ماجرا بیرون بکشیم چون ممکن است گرفتار شویم. برای همین کار جعل سند را انجام دادیم و خانه را فروختیم.»
- صدور حکم حبس
بعد از اینکه راز قتل پیرمرد فاش شد، ماموران پلیس اقدام به پیدا کردن ردی از خانواده یا بستگان پیرمرد کردند. مدتی بعد برادرزاده پیرمرد را که زنی میانسال ساکن شهرهای شمالی بود، پیدا کردند. آن زن به عنوان ولیدم از شاکیان شکایت کرد و گفت: «ما بستگان زیادی نداریم. اکثر اقوام ما در خارج از کشور زندگی میکنند و من هم درگیر زندگی و فرزندانم هستم. خیلی دیر به دیر به تهران میآمدم و به عمویم سر میزدم.»
با این حال زن میانسال شکایت خود را علیه متهمان پرونده ثبت کرد و منتظر ماند تا رأی دادگاه صادر شود. پرونده قتل پیرمرد در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی رسیدگی شد. مجید که با بستن دهان، دست و پای پیرمرد باعث مرگ او شده بود به عنوان متهم ردیف اول پرونده و مباشر قتل در جایگاه دفاع از خود گفت: «من قصد کشتن پیرمرد را نداشتم. ما فقط میخواستیم از خانه او سرقت کنیم و تا چند ماه بعد از سرقت هم نمیدانستم که او فوت کرده است. من فکر نمیکردم که بستن دست و پای پیرمرد موجب فوت او شود.»
قاضی زالی از او پرسید: «با خودت فکر نکردی بستن دهان پیرمردی با آن سن و سال و رها کردن او با دست و پای بسته ممکن است منجر به مرگ او شود؟»
متهم در پاسخ گفت: «من در آن لحظه به این موارد فکر نمیکردم. فکرم فقط این بود که زودتر نقشه سرقت را عملی و از آنجا فرار کنیم تا گرفتار پلیس نشویم.»
اتهام دیگر اعضای باند هم معاونت در قتل، شرکت در سرقت، فروش اموال مسروقه، جعل و جنایت بر میت از طریق حل کردن جسد او در اسید مطرح شد.
با توجه به قانون مجازات اسلامی مسلمان برای قتل غیرمسلمان به قصاص محکوم نمیشود؛ بنابراین حکم حبس برای عامل اصلی پرونده و دیگر عاملان قتل پیرمرد صادر شد. هفته گذشته بالاخره بعد از گذشت قریب به پنج سال از جنایت سیاه باند افراد شیطانی، حکم صادرشده از سوی دادگاه کیفری برای آنها به تأیید دیوان عالی کشور رسید.