در دوره جدید مدیریتی شهرداری تهران، همواره بر این نکته تاکید شده است که ادامه اداره شهر با مکانیزمهای سابق امکانپذیر نیست. مسائل ناشی از اداره شهر به روال سابق، اکنون به جایی رسیدهاند که مستقیما حیات روزمره شهروندان را به مخاطره میافکنند. از مکانیزمهای تامین درآمد برای شهرداری تهران گرفته تا الگوی استفاده از خودروی شخصی در شهر، از نحوه مواجهه با فضاهای عمومی در سطح شهر تا چگونگی مشارکت شهروندان در حیات شهری، از کیفیت خودروهای تولید شده گرفته تا شیوه مدیریت بحران، همگی نیازمند ریلگذاریهای جدید هستند.
ریلگذاریهایی که به مدت سه دهه اداره شهر تهران را شکل دادهاند، یا در همین لحظه در بنبست کاملاند یا به زودی کاملا به بنبست خواهد رسید. لذا اراده به تغییر ریلگذاری اداره شهر جزء مهمترین خواستههای شهرداری تهران در این دوره بوده است. اما تغییر ریلگذاری اداره شهر، و تبدیل تهران به شهری برای همه چنانکه بارها تاکید کردهایم نیازمند مشارکت و همراهی همه نیروهای موثر در حیات شهری است. مسئله آلودگی هوا نیز در زمره مسائلی بوده است که ضرورت تغییر ریلگذاری در آن شاید بیش از بسیاری از حوزهای دیگر از همان روز اول احساس شده است. سیاستگذاران و مجریان شهری، دولت، شهروندان، تولیدکنندان خودرو و نیروهای انتظامی در رأس کنشگرانی قرار دارند که میبایست جهت تغییر وضعیت آلودگی هوا رفتار خود را تغییر دهند.
به میزانی که مشارکت و همراهی هر یک از آنها در تغییر رفتار کاهش یابد، تاثیرگذاری فعالیت بقیه نیز کاهش خواهد یافت و تغییر ریلگذاری کندتر و کماثرتر خواهد شد. اکنون نیز به باور من راهی جز خروج از نگاه سیاسی به اداره شهر و شکلدهی به ائتلافی همگانی برای غلبه بر مسئله آلودگی هوا وجود ندارد. تا زمانی که همه نیروهای ذینفع حساسیت لازم برای مشارکت در این ائتلاف همگانی و مسئولیتپذیری در راستای اهداف آن را نداشته باشند، ما نخواهیم توانست بر مسئله آلودگی هوا غلبه کنیم.
متاسفانه مجموعه مسائلی که کشور با آن روبهروست و در رأس آن مشکلات اقتصادی - بودجهای، مانع از آن شده است که بخشی از تخصیصهای لازم برای توسعه حمل و نقل عمومی در شهر صورت پذیرد. این دشواری به کمکاری هیچ بخشی از ساختار باز نمیگردد و فقط بخشی از نتیجه تحریمهای ناعادلانهای است که در این چند سال کشور با آنها روبهرو بوده است و در نتیجه آن توان ملی ما برای توسعه حمل و نقل عمومی و همچنین استفاده از تکنولوژیهای کاهش آلایندگی نظیر فیلترهای کنترل آلودگی در خودروها کاهش یافته است. این مسئله ضرورت همراهی و همکاری مردم در مبارزه با آلودگی هوا را بیشتر ساخته است.
در عین حال، با وجود شدت گرفتن مسائل اقتصادی-بودجهای شهرداری تهران، هرگز از توسعه مداوم ظرفیت حمل و نقل عمومی چه در قالب اتوبوسهای شهری و چه در قالب مترو بازنمانده است. از سویی شهرداری تلاش کرده است با پس گرفتن فضاهای عمومی به نفع شهروندان و افزودن بر ظرفیت فضای سبز شهری (نظیر زمینهای منطقه عباسآباد، پادگان سلطنتآباد) و همچنین تلاش برای خارج کردن باقیمانده واحدهای صنعتی در شهر، و افزایش دقت در معاینه فنی و همچنین افزایش محدودیت برای خودروهای آلاینده، بر توان شهر برای مقابله با آلودگی هوا بیفزاید.
با همه اینها وضعیت کنونی نشان میدهد که فعالیتهای صورت گرفته برای غلبه بر مسئله آلودگی هوا کافی نیست. ما همچنان نیازمند توسعه هر چه بیشتر ناوگان حمل و نقل عمومی هستیم و باید در این زمینه تلاش خود را بیشتر کنیم. اما واقعیت آن است که صرف توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی و افزایش فضاهای سبز و سایر فعالیتهای شهرداری، به گواه تاریخی که اکنون پیش روی ماست، برای غلبه بر مسئله آلودگی کفایت نمیکند. تا زمانی که نتوانیم الگوی استفاده از خودروهای شخصی را در شهر تغییر دهیم و همچنین مسئله کیفیت خودروهای ترددکننده در شهر را به نحوی پایدار حل کنیم، مسئله آلودگی راهحل نهایی خود را نخواهد یافت. اینجا نقش شهروندان تهرانی اهمیتی ویژه پیدا میکند.
ما تلاش کردهایم با راهاندازی کمپین سهشنبههای بدون خودرو، این ضرورت و انگیزه را برای شهروندان تهرانی جهت تغییر الگوی تردد در شهر ایجاد کنیم. مکانیزم دوچرخههای بیدود نیز در همین راستا ایجاد شد. متاسفانه اما تاکنون در متقاعدسازی شهروندان تهرانی برای تغییر الگوی تردد در شهر به اندازه کافی موفق نبودهایم.
تصور میکنم کمبود اعتماد و سرمایه اجتماعی میان سیاستگذاران و مجریان و مردم یکی از عواملی است که همافزایی آنها در حل مسائلی مانند آلودگی هوا را دچار چالش میکند. همچنین به نظر میرسد مردم هنوز باور نکردهاند که میتوانند نقشی مهم در کاهش آلودگی هوای شهر بر عهده بگیرند. به هر حال آنچه مسلم است اینکه تا زمانی که بخشی از مطالبه خود مردم و گروههای فعال در شهر، مصروف تغییر الگوی تردد در شهر و کاهش آن نشود، با صرف فعالیتهای شهرداری مسئله حل نخواهد شد.
مانند دیگر حوزهها یکی از راهحلها که از نظر ما خصوصا در شرایط فعلی قابل قبول نیست مجبور کردن مردم به تغییر الگوی تردد، از طریق مکانیزمهای قیمتگذاری و گران کردن استفاده از خودرو در شهر است. اما در شرایط اقتصادی دشواری که به سر میبریم باید شهروندان خود، الگوی تردد را تغییر دهند. ما نیز بیش از گذشته امکان استفاده از خودروهای عمومی را فراهم خواهیم کرد. اما هنوز شاهد مطالبهگری گسترده در ضرورت چنین تغییری نیستیم. همچنان که مسئله کیفیت خودروهای تولید شده، در میان مطالبات شهروندان و گروههای فعال شهری، جایگاه لازم را پیدا نکرده است و خودروسازهای ایرانی، نسبت به ضرورت تغییر ریلگذاری در تولید خودرو و استفاده از تکنولوژیهای جدید کاهش آلایندگی متقاعد نشدهاند. خودروهای برقی و هیبریدی، همچنان خارج از بازار خودرو قرار دارند و امکان استفاده از آنها موجود نیست.
سخن کوتاه، باید بپذیریم که بدون اراده همگانی و انسجامی چند برابر هم میان دستگاهها و هم میان مردم و سیاستگذار نمیتوانیم بر آلودگی هوا غلبه کنیم. مصوبات زمین ماندهای که به تکالیف دستگاههای مختلف باز میگردند، باید در چارچوب چنین عزمی عملیاتی شوند. متاسفانه تا امروز بسیاری از دستگاهها به مسئولیتهای قانونی خود در حوزه آلودگی هوا عمل نکردهاند. از سویی ما هنوز ضرورت مدیریت واحد و منسجم در زمان بحران را نپذیرفتهایم. اگر آلودگی هوا دست کم در روزهای خاصی بحران شهر ماست، مدیریت واحد و اتخاذ تصمیمات منسجم و ضربتی بخش اصلی ضرورت مدیریت بحران خواهد بود. به هر حال آنچه مسلم است آنکه هر روز تاخیر در ایجاد ارادهای همگانی، سلامت و آینده و کیفیت زندگی همه ما را به خطر میاندازد. امری که جز مسئولیتپذیری همگانی راهی برای غلبه بر آن نیست. بیهوده نباید با آدرسهای نادرست، ایجاد اراده عمومی را به تاخیر اندازیم.