به گزارش همشهری آنلاین به نقل از اعتماد، عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی در یاداشتی نوشت: این گزاره که مجلس در رأس امور است چه معنایی دارد؟ آیا معاذالله منظور جایگاه خداوندی است که: «او بر هر چه میکند، بازخواست نشود ولی خلق از کردارشان بازخواست میشوند». یا منظور این است که اگرچه مجلس قدرتمندترین نهاد است ولی مسوولترین نیز هست. به عبارت دیگر هر که بامش بیش، برفش بیشتر. این گزاره به معنای آن نیست که مجلس قدرت دارد ولی فاقد مسوولیت است.
نمونهاش در همین قضیه بنزین است.ای کاش گروهی فراجناحی مسوول شوند تا «گزارشی ملی» درباره قیمت حاملهای انرژی و فرآیند تصمیمگیری نسبت به آن از سال ۱۳۶۸ تاکنون تهیه کنند تا معلوم شود که کجای کار تصمیمگیری در کشور ایراد دارد؟ یا بهتر است بگوییم کجای کارش بدون ایراد است؟
کدام مرجع بوده که هنگام تصویب قانون، حکم به اصلاح قیمتها داده و هنگام اجرا، آن را فراموش کرده و خواهان عدم تغییر شده است؟ همسویی مجلس با مردم یک اصل است ولی این اصل به معنای نادیده گرفتن مصوبات خودش نیست. در نظامهای پارلمانی، دولت برآمده از مجلس است و به نوعی کارگزار آن. شکست و پیروزی دولتها به معنای شکست و پیروزی مجلسها نیز هست.
چنین نیست که مجلس نقش اپوزیسیون را ایفا کند. اکثریت مجلس همیشه مسوولیتپذیر و در مقام پاسخگویی است. به همین علت هنگام انتخابات، آنان باید پاسخگو باشند نه آنکه همه آنان تبدیل به یک منتقد دو آتشه شوند و برای گریز از پاسخگویی، سریالهای استیضاح را کلید بزنند. این امر به معنای بیایراد بودن وزرا نیست که قطعا هر کدام از آنان به تناسب قدرتی که دارند باید مسوولیت نیز داشته باشند.
ولی مجلس همواره قدرت داشته که به وزرای پیشنهادی رأی اعتماد بدهد یا ندهد، آنان را استیضاح کند یا نکند، قانون تصویب کند یا نکند، نظارت بر دولت کند یا نکند. هر چند بسیاری از اختیارات و قدرت واقعی مجلس متاسفانه به عللی محدود شده ولی در همان حدی که بوده باید مسوولیتپذیر باشند. این مجلس و مجالس مشابه نیز حق ندارند که به عوارض حذف استصوابی اشاره کنند چراکه در هر حال آنان از این مرحله عبور کردهاند و پذیرفتهاند که در این چارچوب کار کنند.
متاسفانه در رفتار و ادبیات بخش مهمی از نمایندگان مجلس این نوع مسوولیتپذیری دیده نمیشود. شاید هم این رفتار ناشی از وجود امتیاز حذف استصوابی است که نصیب آنان شده و اگر در یک رقابت کاملا آزاد و بدون تمایز انتخاب شوند، افرادی مسوولیتپذیرتر را مردم برگزینند. وضعیت امروز و پس از حوادث اخیر، نمایندگان مجلس را در یک دو راهی بزرگ قرار داده است. یا باید خود را شریک و مسوول امور معرفی کنند یا آنکه برای انتخاب شدن ساز جدایی بزنند و به قول شاعر؛ چنان بیرحم زد تیغ جدایی/ که گویی خود نبودست آشنایی و از وضعیت امور فاصله بگیرند و وارد معرکه انتخابات شوند. به ظاهر بخش مهمی از نمایندگان مسیر اخیر را پیشه کردهاند ولی گمان نمیرود که این راه مشکل آنان را حل کند. زیرا مردم چنین تصور میکنند که با مجموعه حکومت روبهرو هستند. چنان نیست که مردم میان قوا تمایزی قایل شوند. هر گونه سلب مسوولیت و اختیار از نمایندگی به منزله آن است که به مردم گفته شود ما مسوول و اختیاردار نبودیم. اگر این را بپذیریم باید پرسید که پس چرا مردم باید چنین فردی را دوباره انتخاب کنند؟ یا اصولا چرا باید در انتخاباتی که مجلس بیخاصیتی محصول آن باشد، شرکت کنند؟ این نوع رفتار موجب خوردن هم چوب و هم پیاز خواهد شد. میگویند هنگامی که گاوها به زمین سفت برسند و به گُردِه آنان فشار آید از چشم کمکاری یکدیگر میبینند و به هم شاخ میزنند.
این واکنشی طبیعی برای موجودی است که درک عمیقی از محیط اطرافش ندارد، ولی ویژگی انسان این است که فراتر از ظواهر میتواند به درک بهتری از مسائل برسد. مشکل نمایندگان مجلس این است که هنوز به جایگاه و اعتبار و قدرت خود واقف نشدهاند. نمیدانند که انجام استیضاح در شرایط کنونی پیام مثبتی نزد مردم ندارد. بدترین تعبیر ممکن از این رفتار خواهد شد، آثار آن به ویژه برای نمایندگان بدتر است.