۲. اگر پرندهی مهاجر بودم، حتماً تالاب هورالعظیم را برای اقامت زمستانی انتخاب میکردم. نامش را دوست دارم؛ از کلمهی «هور» خوشم میآید، دشتهای گرم جنوب را هم دوست دارم.
۳. هور در فارسی یعنی آفتاب، اما در عربی، لغتی جغرافیایی است! مانداب یا هور به جایی گفته میشود که آب در آن مانده و گیاهان کوتاه، بیشتر از علف و نی در آن روییده باشند.
۴. در خبرها خواندم آخرین دستهی پرندگان مهاجر به آخرین نقطهی توقفگاه خود یعنی سرزمینهای گرم جنوب کشورمان رسیدهاند.
این مسافران هوایی، مسیری طولانی را پرواز کردهاند، از مناطق سردسیر مثل سیبری و شمال روسیه و شمال اروپا آمدهاند. در بعضی تالابهای عبوری، استراحت کردند و سپس به تالابهای اقامت زمستانی مثل هورالعظیم رسیدند و البته برخیشان هم به شمال آفریقا مهاجرت میکنند.
۵. به گزارش سازمان حفاظت محیطزیست ایران، بعضی از تالابها وآبگیرهای جنوبی که در سالهای گذشته بهعنوان محل زمستانگذرانی مورد استفادهی پرندگان مهاجر قرار میگرفت، خشکشده و برای همین در این سالها پرندگان بیشتری مهمان تالاب هورالعظیم میشوند.
البته هورالعظیم سالهای گذشته وضعیت بهتری از بقیهی تالابها نداشته و به دلایل مختلف مثل احداث سد، جادهسازی در تالاب، لولهگذاری و... تا مرحلهی خشکشدن نیز پیش رفته است.
تالاب مرزی هورالعظیم در مرز ایران و عراق قرار دارد و یکسوم آن درایران و دوسوم آن در عراق است.
۶. در ایران مکانهای زیادی مهمان این پرندگان هستند، مثل زایندهرود، تالابهای چهارمحال و بختیاری، بوشهر، کیش، خوزستان و البته تالابهای شمال کشور! که حتماً خبرهای آن را خوانده یا شنیدهاید؛ احتمالاً نام بازار فریدونکنار یا خبر سرو پرندگان گرانقیمت را در رستورانهای تهران شنیدهاید!
نه کسی که به هردلیلی رو به شکار مهمان آورده را میفهمم، نه کسی که پرندهی مهمان را میپزد و نه آنکه در رستوران، سفارش غذای پرندهی مهاجر میدهد.
۷. در کودکی سریالی عروسکی را میدیدم که داستان مشکلات سفر پرندههای مهاجر بود. این پرندههای عروسکی در توفان و باران گیر میکردند، طعمهی پرندههای وحشی میشدند و با کلی خطر روبهرو میشدند تا به مقصد میرسیدند و باز در مسیر برگشت همهی این مشکلات وجود داشت.
بهنظرم غمگین و ترسناک بود، اما پرندههای عروسکی وقتی به مقصد میرسیدند در آرامش بودند و خبری از دام، تله و شکار نبود!
عکسها: محمدحسن عامری/ آرشیو عکس روزنامهی همشهری