به گزارش همشهری آنلاین، جعفریان در کانال تلگرامی خود نوشت: روزی نیست که کلیپی از افاضات شگفت و عقب مانده برخی از سنتیهای ناآشنا با وضع عقل و علم در فرهنگ اصیل دینی و تمدن بشری، به ویژه عصر حاضر، اسباب خجلت و سرافکندی متدینان نشود. البته که همیشه این مسائل بوده و امروزه، رسانههای جدید، بیش از پیش در ترویج این نوع مطالب بی پایه نقش دارد و آن را برملا میکند. آخرین مورد آن اظهارات امام جمعه یکی از مراکز استانها بود که انصافا اسباب شرمندگی شد.
نمونه آن سخنان اخیر یک روحانی در باره احکام نجومی یا همان تنجیم و پیشگوییهای نجومی است. باید گفت این قبیل پیشگویی های نجومی، داستان کهنه بشر در همه فرهنگهاست، روزگاری که جهل بر بشر غلبه داشت و مجبور بود آینده پژوهی خود را با حرکات افلاک کشف کند.
تنجیم امری است که اسلام، با آن درافتاد، اما قدرت و قوت آن و فشاری که از دیگر فرهنگ های هندی و ایرانی و یونانی بر فرهنگ اسلامی وارد شد، سبب شد تا شبه دانش احکام نجومی (تنجیم) بر مسلمانان تحمیل شود. علائق سیاسی سلاطین از یک طرف، نفوذ افکار عوامی از سوی دیگر در عالمی که علم سخنی برای گفتن نداشت، و نیاز روزانه مردم به این امور، سبب رواج بیشتر و بیشتر آنها شد، به طوری که ریشه کنی آنها در دنیای سنتی ممکن نشد.
به طور کلی می توان گفت، در این زمینه مسلمانان دو گروه شدند: ساده اندیشان زود باور که این مطالب را قبول می کردند و عمده آن در اثر جهل و نادانی با نظامات عالم بود، به خصوص در آن روزگار که ابزار آلات شناخت آسمانها وجود نداشت. دسته دوم، عالمان عاقل که با این شبه دانش در افتادند و کتابها نوشتند.
دانشمند شیعی برجسته ای مانند سید مرتضی (متوفای 436) چنان به تمسخر این اندیشه های پیشگویانه پرداخته که آدمی در شگفتی می ماند. او می گوید دست مردم تقویم هایی است که بر اساس نسبت میان افلاک، به پیشگویی و بیان سعد و نحس پرداخته اند. سید مرتضی که اندکی بیش از هزار سال پیش می زیسته می گوید که او ذره ای به این مسائل باور ندارد. او پیشگویان منجم را مورد تمسخر قرار می دهد که به رغم این همه حرفها، در امور زندگی خودشان، ذره ای بر دیگران برتری وشرایط بهتری ندارند و این بخاطر آن است که پیشگویی های آنها، جز به اتفاق به جایی نمی رسد و الا خودشان برای خودشان فکری می کردند. او می گوید که هیچ گاه از این تقویم های پیشگویانه استفاده نمی کند.
البته که عالمان ساده اندیشی هم بودند که مثل سلاطین که دلبستگی به این منجمان و پیشگویان داشتند، آنها را کم و بیش باور می کردند. این در حالی است که عالمان عاقل، همیشه با این قبیل اظهارت، مخالف بودند و هم استدلالهای دینی می آوردند و هم درک می کردند که این امور، به هیچ وسیله ای قابل اثبات نیست.
ابن میثم عالم بزرگ شیعی قرن هفتم، پنبه احکام نجومی را به روشنی می زند.
میرداماد دانشمند بزرگ شیعه در دوره صفوی نوشت که این قبیل احکام نجومی به هیچ روی قابل اثبات نیست و برای همین حکمای اسلامی آنها را رد کرده اند.
پیش از او محقق کرکی، رسما در جامع المقاصد نوشت که همه این احکام نجومی کذب است و قابل اعتماد نیست.
ملاخلیل قزوینی عالم بزرگ صفوی، نه تنها به احکام نجومی که به هیچ روی به سعد و نحس روزها هم باور نداشت و می گفت، در تمام زندگیش عکس آنها عمل کرده و اتفاقی هم نیفتاده است.
علامه مجلسی هم بیشتر روایاتی را جواز نگارش تقویم های مزبورا توصیه می کند، ضعیف و بی اعتبار دانسته است.
و اما همه این داستانها، تا وقتی بود که نجوم جدید نیامده بود و این افلاک هفتگانه یا نه گانه، برای بشر امری پیچیده بود و بر اساس افکار دوران اساطیری و بین النهرینی و هندی قدیم بشر، هر سیاره ای را مظهر احساسی و طبعی میدانستند. و اما پس از کشف آسمان، روشن شد که غالب دعاوی بیهوده قدما، حتی آنچه بسیاری از حکما گفته بودند، بی پایه است.
شگفت که بیش از یک صدو پنجاه سال قبل، ناصرالدین شاه هم متوجه این امر شد و با مشورت نجم الدوله دستور داد دیگر تقویم های پیشگویانه منتشر نشود، اما فریاد عده ای به آسمان رفت و باز نشر آنها ادامه یافت.
در این اواخر، دیگر عقب مانده ترین نمونه، همین تقویم های سنتی بود که آن مرحوم منتشر می کرد و آخرین بقایای فسیل های کهنه که باز این آقا درچنین مقام و منصبی از آنها آن هم برای یک هدف سیاسی استفاده کرده است.
مع الاسف اندیشههای پوسیده قدیمی در این زمینه و برخی از زمینه های مشابه، همچنان در لایه های مختلف جامعه ما وجود دارد، اما تأسف از نفوذ آنها در بین کسانی است که مدیریت بخشی از جامعه را دارند و می خواهند بصیرت افزایی هم داشته باشند. تا وقتی عوامی گری میان ما هست، عده ای به راحتی می توانند با این اظهارات، آنها را قانع کنند، و اما خدا وکیلی، دین خیلی مظلوم است که این طور زیر دست و پای این قبیل سخنان بی پایه، مورد اهانت قرار گیرد. البته کسانی آن گفته ها را به پای دین بگذارند، نگاه و قضاوتشان منصفانه نخواهد بود.
شک نکنیم که در این اوضاع وانفسا که تردید بخش عظیمی از مردم و بویژه نسل جدید ما را گرفته، این قبیل اظهارات نقش مکمل را بازی می کند. اگر قرار است با تفکرات شاه سلطان حسینی که نمونه اش ترویج افکار ساده اندیشانه و اخباری است مبارزه شود، این بخش از بخش های دیگر، اولویت دارد.