به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، دکتر صادق زیباکلام در اجتماع یاران دبستانی که توسط انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام دانشگاه ایلام برگزار شد، اظهار کرد: در دور دوم آقای روحانی از مهر ۹۶ ، دادن مجوز برای سخنرانی سخت شده و من بواسطه ۱۳ آبان و چه بواسطه ۱۶ آذر در ۱۵ تا ۲۰ مراسم شرکت کردم و مجوز برای مناظره میدهند که معتقدم این اصرار یک نوع توهین به دانشجو است چون نتیجهاش این میشود که دانشجو خودش فکر ندارد و زیباکلام میتواند آنها را شستوشوی مغزی میدهد.
وی گفت: اولا اگر این طور بود که ظرف یک ساعت با یک سخنرانی دانشجو را از این رو به آن رو کرد شما که ۳۶۵ روز صدا و سیما و تریبونهای مختلف در اختیار دارید چرا نتوانستید دانشجویان را با خود همراه کنید، بنابراین ندادن مجوز برای تک سخنران با نفس کرسیهای آزاد اندیشی که مد نظر مقام معظم رهبری است در تضاد و تناقض است و اما در مقابل خیلی از اصولگراها هم به راحتی تکی سخنرانی میکنند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران ادامه داد: یک بحثی در خصوص موضوع جنبش دانشجویی بوجود آمده که آیا اساسا امرزو چیزی به نام جنبش دانشجویی وجود دارد و آیا باید وجود داشته باشد؟ چه کسی گفته که حتما باید جنبش دانشجویی وجود داشته باشد و چرا امروز دانشگاهها ساکت و خاموش هستند؟
زیباکلام تصریح کرد: من فکر میکنم ما اگر پاسخ این ابهامات را بدهیم باید نگاهی به روند جنبش دانشجویی یا بهتر بگوییم فعالیت دانشجویان ظرف ۴۰ سال گذشته چگونه بوده است. اینکه باید تصمیم بگیریم جنبش دانشجویی باشد یا نباشد، نفس این گونه بحث ها زائد است چون دانشگاه یک جزیره متروکه و به دور از اقیانوس نیست که برای خودش بتواند زندگی کند و اطرافش آب باشد. دانشگاه به اشکال مختلف با جامعه ارتباط پیدا میکند. بنابراین شرایط دانشگاه منوط به شرایط جامعه است و این شرایط روی فضای دانشگاه تاثیر میگذارد.
زیباکلام ادامه داد: وقتی انقلاب شد ما واراث یک جنبش دانشجویی بینظیر در جهان بودیم، فقط کافی است نگاهی به آمار زندانیان سیاسی بیندازیم. در آن زمان تعداد زندانیان سیاسی یکی از بالاترینها نسبت به جمعیت در جهان بود.۸۰ درصد زندانیان سیاسی دانشجویان بودند که نشلان میدهد جنبش دانشجویی بسیار نیرومند بود.
وی گفت: در دوران انقلاب هم دانشجویان پیشگام بودند و چشمهای جوشان بود و رژیم شاه در دولت نظامی ازهاری تصمیم گرفت دانشگاهها را ببندد. بعد از انقلاب جنبش دانشجویی بخشی از آن چپ به معنای مارکسیست بود که عملا در برابر نظام قرار گرفت.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اداکه داد: بخش اسلامگرا عملا درون خود نظام حل شد و نسل اول مسئولان سپاه ، جهاد و خیلی از ارگانها دانشجویان بودند این وضعیت تا اواخر دهه ۶۰ و ارتحال امام بود تا اینکه به دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی رسیدیم که دانشجویان اسلامگرا به کل و جزء و به اصل و به فرع با سیاستهای اقتصادی دوران هاشمی موافق نبودند چون ملهم از ادبیات چپ بودند و به دنبال اقتصاد بیطبقه توحیدی و کمک به مستضعفین بودند و نمیتوانستند این سیاستها را بپذیرند و اینجا جنبش دانشجویی با یک بحران مواجه شد از یک سو دولت و نظام از خودشان بود و از سویی با سیاستهای کلان آقای هاشمی موافق نبودند و فقط سکوت کردند و فعالیت نداشتند.
زیباکلام تصریح کرد: در دوم خرداد پیشگام و پیشقراول دانشجویان بودند و جلودار ستادهای آقای خاتمی شدند. یکبار دیگر دانشجویان در دولت اصلاحات حل شدند و دانشجویان مدیر شدند این وضعیت تا تیر ۷۸ و حمله به کوی دانشگاه ادامه داشت و جنبش دانشجویی این نکته برایش سخت بود و عملا از دولت اصلاحات جدا شدند و دوباره در حالت سکون و سکوت قرار گرفتند البته فعالیت داشتند نه مثل ۷۶ و ۷۷ ، این وضعیت تا زمان احمدینژاد ادامه داشت.
زیباکلام تصریح کرد: در دولت احمدینژاد آن سکوت و سکون عملا در ۴ سال اول افزایش یافت تا سال ۱۳۸۸ که یکبار دیگر دانشجویان، انجمن اسلامی و دفتر تحکیم وحدت و تشکلهای مختلف که جلودار ستادهای موسوی و کروبی شدند و تا اعتراضات سال ۸۸ این ادامه داشت و دوره دوم احمدینژاد غمبارترین دوران برای جنبش دانشجویی بود به طوری که در دفاتر انجمن اسلامی قفل شد و تابلوها برداشته شدند.
وی تصریح کرد: تا سال ۱۳۹۲، حداقل بخشی از جنبش دانشجویی مشارکت داشتند و در سال ۱۳۹۶ نیز مشارکت داشتند و اما امروز که حالت سنگین و مغمومی بر جنبش دانشجویی حاکم است و امروز علی رغم اینکه دانشجویان در پیروزی روحانی شریک هستند.
زیباکلام ادامه داد: نگاهی گذرا به ما میگوید که روند این گونه نبوده که عدهای بنشینند و تصمیم بگیرند که دانشجویان بیایید فعالیت سیاسی بکنید و یا بگویند دانشجویان نباید فعالیت داشته باشند.
وی تصریح کرد: شرایط بیرون از دانشگاه است که دوم خرداد یا سکوت و سکون را بوجود میآورد و اینکه جنبش دانشجویی باید وجود داشته باشد یا نداشته باشد بحث بیخودی است چون نیروهای اجتماعی است که دانشگاه را درگیر و فعال میکند یا اینکه یک حالت سکون و سکوت را بوجود میآورد.
زیباکلام با بیان اینکه اساسا ما به وضعیت ایران کاری نداشته باشیم یک سوال اساسی تر مطرح کنیم و آن اینکه شان نزول و کارکرد دانشگاه چیست؟ آیا دانشگاه باید مانند دوم خرداد باشد یا مانند دوران شاه پر از اعتراض باشد؟ آیا جوامع پیشرفته در دانشگاه های هند و مالزی و نروژ و آمریکا ، آلمان ، انگلستان، هم چیزی به نام جنبش دانشجویی دارند؟ گفت: پاسخ خیر است ما در بسیاری از کشورهای توسعه یافته چیزی به نام جنبش دانشجویی نداریم، چون در کشورهای توسعه یافته احزای و تشکلهای سیاسی مستقل از حکومت وجود دارند که محل تجمع حرکتهای سیاسی و اجتماعی در آن کشورها هستند و دانشجویان این کشورها دلیلی ندارد که در دانشگاه ها فعالیت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بکنند چون بیرون از دانشگاهها احزاب و سمنها وجود دارند و دانشجویان علاقمند در این احزاب و اجتماعات فعالیت کنند.
وی با طرح این سوال که چرا در جامعه ایران دانشگاه ملتهب است؟ ادامه داد: چون در بیرون احزاب و تشکلهای سیاسی مستقل از حکومت نداریم و دانشگاه تنها جایی است که به دلیل شرایط اجتماعی مختصر فضای سیاسی بوجود بیاید.
زیباکلام تاکید کرد: اگر در جامعه ما روزی این فضا بوجود بیاید و با موانع سیاسی و امنیتی روبرو نشوند کل این سوال که آیا دانشجویان باید در دانشگاهها فعالیت سیاسی بکنند یا نه، بلاموضوع میشود. بنایراین از بد حادثه فعالیت سیاسی در دانشگاه در ایران مهم شده است و گرنه من معتقدم کاروِزه دانشگاه این اسمت که حسابدار، شیمیست و فیزیکدان و پزشک متخصص تربیت کند نه اینکه برای انتخابات ، اعتراضات و این حرکت و آن حرکت بسیج شود.