همشهری آنلاین - رضا جوکار: پرسپولیس در مدت چهار سال مربیگری برانکو توانست سه قهرمانی و یک نایبقهرمانی لیگ، یک جام حذفی و سه سوپرجام و یک نایبقهرمانی آسیا را تجربه کند. در نگاه اول این طور به نظر میرسد که از دست دادن عامل اصلی این افتخارات باشکوه دیوانگی محض است. آنچه که هواداران پرسپولیس را هفتهها راهی خیابانهای اطراف باشگاه کرد تا بلکه اعتراضات آنها به سوءمدیریت عرب و رفقا منجر به بازگرداندن مربی شود؛ کسی که مردم تصور میکردند حضورش یعنی تدام موفقیت تیم محبوبشان.
اما برانکو رفت. همانطور که گواردیولا رفت و یوپ هاینکس و زیدان رفتند. چرا و چطور این اتفاق افتاد. اگر در فضای فوتبال اسپانیا هوادارانی از جنس فوتبال ایران وجود داشتند با از دست دادن گواردیولا با تعداد دو رقمی جامهای قهرمانی احتمالا باید شاهد شورش و استقلال کاتالانها میبودیم!
در مورد زیدان چطور؟ سه قهرمانی پیاپی با رئال مادرید در اروپا آیا نمیتوانست صدر تا ذیل باشگاه رئال را از بیخ و بن بکند؟ اینکه چطور میشود بایرنمونیخ با وجود فتح سهگانه، پیش از پایان فصل به قرارداد خود با مربی کارکشتهای چون یوپ هاینکس پایان میدهد؟ چرا آنچه ما در خشت خام میبینیم آنها در آینه هم نمیبینند!
نکته اینجاست که در فوتبال اروپا میزان موفقیتهای یک باشگاه هیچ ارتباطی به عدم نیاز به تغییر ندارد. اولی هوینس مدیر بایرنمونیخ بعد از کسب سه گانه توسط یوپهاینکس در مورد انتخاب گواردیولا گفته بود «وقتش بود که فلسفه بایرنمونیخ در مورد فوتبال تغییر کند»
اما حالا در ایران به میانه فصل نوزدهم رسیدهایم و پرسپولیس با سه قهرمانی پیاپی تنها با تفاضل گل در رده دوم قرار دارد. اما چطور در فوتبالی که با کمترین موفقیت اشباعشدگی از سر و کول آن بالا میرود پرسپولیس توانسته همچنان خود را به عنوان یک مدعی خود را در بالای جدول حفظ کند.
به مصاحبه زنده دیشب کالدرون برگردیم. جایی که گفت: «من بعد از سه قهرمانی باید انگیزه بازیکنان را برای تکرار آن بالا میبردم». چشمان خودمان را ببندیم و برای لحظهای دوباره برانکو را روی نیمکت پرسپولیس تصور کنیم. نیمکتنشینی بیرانوند برای چند هفته متوالی چقدر برای هواداران پرسپولیس قابل تصور است؟ نیمکتنشینی کاپیتان چطور؟ میدان دادن برای اولین بار به جوانی ۲۰ ساله در داربی و گل سه امتیازی او و بعدها ترجیح دادن او به بهترین گلزن این تیم در چند سال اخیر آن هم در کورس قهرمانی.
پرسپولیس برای لیگ نوزدهم به هیچ ابزاری به اندازه انگیزه نیاز نداشت. چه آنکه به ترکیب این تیم نسبت به سال قبل تنها وحید امیری اضافه شده است. کار دشواری که فقط و فقط یک سرمربی با مختصات کالدرون میتوانست در تیم ایجاد کند. امروز هیچ بازیکنی در پرسپولیس از ترکیب بازی بعدی خبر ندارد. موضوعی که باعث شده تا همچنان از عبدی جوان تا سیدجلال ۳۷ ساله هر روز تنها با امید اثبات کردن خود به مرد آرژانتینی راهی تمرین شوند.
بعد از رفتن برانکو اظهار نظری منسوب به او در فضای فوتبال ایران مطرح شد،: «به من دیگر اجازه قهرمانی با پرسپولیس را نمیدهند» فارغ از اینکه چه مسائلی باعث شده بود تا این ذهنیت در گوشه ذهن برانکو نقش ببنند به نظر شما با چنین تصوری، کدام مربی میتوانست همچنان به لحاظ انگیزشی خود را در تشنه جام نگه دارد و آن را به بازیکنان اشباع شده پرسپولیس تزریق کند؟
با تمام موفقیتهایی که محبوبترین مربی چند دهه اخیر پرسپولیس برای پرسپولیس به ارمغان آورد اما تنها و تنها رفتن او میتوانست به این پرسپولیس بیانگیزه کمک کند. ممنون عالیجناب که به موقع رفتی!