همشهری آنلاین ـ مهدی اسماعیلپور:پژوهش و تحقیق یکی از مهمترین عوامل توسعهیافتگی جامعه است که استمرار آن زمینه پیشرفتهای علمی صنعتی و فرهنگی را فراهم میکند تا آنجا که در کشورهای پیشرفته صنعتی بخش قابلتوجهی از تولید ناخالص ملی را به سرمایهگذاری در امور تحقیقی و پژوهشی اختصاص میدهند، اما در کشور ما این موضوع اهمیت چندانی ندارد؛ درحالی که پژوهش، سنگ زیربنای توسعه است و هر اقدام و برنامهریزی بدون پشتوانه پژوهشی و تحقیقی قطعاً در اجرا با مشکلات جدی روبهرو میشود و نتیجه تأثیرگذاری نخواهد داشت. دکتر «زهرهداودپور» عضو هیئت علمی دانشگاه قزوین معتقد است که اصلاً این موضوع که چرا پژوهش و کاربست در ایران مغفول مانده، یک موضوع پژوهشی است و باید سیستم آموزشی کشور از مدرسه تا دانشگاه اصلاح و بازنگری شود.
تقریباً همه کارشناسان معتقدند که وضعیت پژوهش و کاربست در کشور مناسب نیست. شما هم با آنها هم عقیدهاید؟
پژوهش در تمام دنیا از جمله ایران به بخش پژوهشهای بنیادین و پژوهشهای کاربردی تقسیمبندی میشود. پژوهش بنیادین یعنی تولید علم برای علم و پژوهش کاربردی یعنی انجام تحقیق برای کاربست و حل مشکلات روزمره درحوزههای مختلف از جمله حوزه شهری یا صنعت، اقتصاد و غیره. در کشور ما هر ۲ نوع پژوهش با ضعفها و مشکلات جدی و اساسی روبه روست. جدا از اینکه اغلب سوژهها و سؤالاتی که پژوهشگران سراغ آنها میروند و درمجموع پژوهشهای انجام شده ایرادها و اشکالهایی دارند و نقدهایی به آنها وارد است متأسفانه همین پژوهشهای انجام شده هم فقط برای خود پژوهشگر باقی میماند و جز محقق کسی آنها را مطالعه نمیکند و در نهایت بدون آنکه دیده شوند زینت کتابخانه و قفسه کتابها میشوند. باید به سمت و سویی برویم که از پژوهشهای انجام شده برای ارزیابی و پیشرفت کارها استفاده کنیم. همچنین وضعیت امروز را بشناسیم و براساس آن تصمیم بگیریم و کار کنیم. این هم فقط از راه پژوهش و کاربست ممکن و میسر میشود. متأسفانه کاربست هم در کشور ما تقریباً صفر است.
چرا؟
اینکه چرا ما ایرانیها نسبت به پژوهش و مطالعه بیتوجه هستیم دلایل متعددی میتواند داشته باشد. اما دلیل برجسته این موضوع به عادتهای رفتاری اغلب ما ایرانیها برمیگردد که ذاتاً اهل خواندن و پژوهش و تجزیه و تحلیلهای علمی نیستیم و اصولاً اعتنا و اعتمادی به این چیزها نداریم. اغلب ما اینگونه هستیم که فقط تصور میکنیم کسی غیر از خودمان حرف درست و صحیح نمیزند و نسبت به دیگران و آنچه میگویند بیاعتماد. البته اینکه چرا پژوهش و کاربست در ایران مغفول مانده و دلایل آن چیست خود یک موضوع پژوهشی است.
از دیدگاه شما فقر مطالعه و بیعلاقگی مردم به خواندن که یک ضعف فرهنگی است باعث شده تا در حوزه پژوهش و کاربست هم دچار مشکل شویم؟
اغلب افراد جامعه ما با خواندن و نوشتن بیگانه هستند. پژوهش هم نیازمند خواندن و نوشتن است. از سوی دیگر ما بیش از اینکه روی علم و دانش تکیه داشته باشیم بر باورها و تفکرات و برداشتهای شخصی خودمان متکی هستیم. این ضعف مطالعه و فاصله گرفتن از خواندن و نوشتن باعث شده تا کمتر سمت پژوهش برویم و اگر پژوهشی هم انجام میشود توجهی به آن نداشته باشیم. ما بیش از آنکه اهل خواندن و نوشتن باشیم به حرف زدن و اظهارنظرهای شخصی علاقه داریم. حتی در دانشگاههای ما هم کارها بدون پیوست پیش میرود و خواندن و نوشتن و پژوهش برای دانشجویان هم سخت است.
برای کاربست در گام اول به پژوهشهای خوب نیاز داریم. پژوهش خوب هم به یک ذهن خلاق و تحلیلگر نیاز دارد. ذهن هم با مطالعه و خواندن و نوشتن خلاق و پویا و جستوجوگر میشود. بنابراین برای تقویت پژوهش و کاربست نیاز به کار پایهای و بنیادی داریم و باید از همان دوران مدرسه فرهنگسازی کنیم. قدم اول از آموزش و پرورش و دبستان شروع میشود. متأسفانه در آموزش ما همه چیز تستی و چهارجوابی شده است. در گذشته آموزش بهتر بود و ذهن بچهها را خلاق و پرسشگر میکرد تا سراغ تحقیق و پژوهش بروند و خودشان پاسخ درست را استخراج کنند.
یکی از مشکلات اصلی در پژوهشهای انجام شده این است که موضوع درستی انتخابی نمیشود و افراد محقق در طرح سؤال ضعف و مشکل دارند. در گذشته یکی از برنامههای آموزشی دانشآموزان این بود که موظف میشدند تا از درسی که خواندهاند سؤال طرح کنند و معلم ایراد و اشکالهای کار را میگرفت و به بچهها یاد میداد که سؤال خوب و صحیح چگونه است و باید چطور باشد. اکنون این قبیل آموزشهای مفید و سازنده حذف شده است. بنابراین اگر میخواهیم پژوهش و پژوهشگران خوبی داشته باشیم که به مرحله کاربست برسد باید ابتدا آموزش و پرورش و دانشگاههایمان را اصلاح کنیم. لازم است برای گسترش و بالارفتن سرانه مطالعه تلاش و فرهنگسازی کنیم. مشکل ما در حوزه پژوهش و کاربست پایهای و بنیادی است. این بنا از همان ابتدا کج چیده میشود و همینطورکج بالا میآید. باید خشت و آجر اول را درست کنیم تا این دیوار صاف و درست شود.
یعنی حل مشکلات و ضعفهای حوزه پژوهش و کاربست نیازمند یک راهحل و برنامهریزی بلندمدت است؟
در این حوزه به راهحل کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت نیاز داریم. باید کار از یک جایی شروع شود. رسانهها بهویژه صدا و سیما باید فرهنگسازی کنند و به مردم آموزش بدهند. این آموزش باید فراگیر باشد و حتی در سریالهای تلویزیونی هم دیده شود.
چرا اغلب پژوهشهای انجام شده به کاربست منجر نمیشود و مشکل اصلی و اساسی کار در کجاست؟
برای انجام یک پژوهش درست و کاربردی طرح سؤال درست ضروری است؛ سؤالی که میپرسیم و مطرح میکنیم نشان میدهد که چقدر روی موضوع شناخت و اشراف داریم. محقق باید یک شناخت مقدماتی از موضوعی که درباره آن پژوهش میکند، داشته باشد. در پژوهش باید سراغ سوژه و موضوعهایی برویم که قابلیت کارکردن و کاربست شدن داشته باشند. برای مثال یعنی خلاف قانون و عرف جامعه نباشد یا هزینه و مخارج اجرای آن را در نظر بگیریم.
حتی در پژوهشهای غیرکاربردی و بنیادین هم باید سوژه و سؤال درست انتخاب شود. وقتی پژوهشگر و محقق از یک مدیر، سفارش یک پژوهش را میگیرد وظیفه دارد کمک کند تا موضوع و سؤالی که سفارش میگیرد صحیح و درست باشد. پژوهشگر مثل یک خیاط است. وقتی کسی میرود و کت و شلواری سفارش میدهد، خیاط با توجه به مشخصات ظاهری و سایز و نوع پارچه و مراسمی که میخواهد کتوشلوار را در آن بپوشد به مشتری خود مشاوره میدهد. اگر سایز فرد ۴۰ باشد اما سفارش دوختن یک کت و شلوار سایز ۳۶ را بدهد خیاط او را راهنمایی میکند و ایرادهای سفارش را میگیرد. دلیلش این است که میداند دست آخر باید کت و شلواری بدوزد که مشتری سفارشدهنده بتواند آن را بپوشد و مناسب و اندازهاش باشد. محقق هم مثل خیاط باید به فرد سفارشدهنده کمک کند تا موضوع و سؤال درست را انتخاب کند تا دست آخر پژوهشی که انجام میدهد نتیجه بدهد و به کاربست منجر شود. لازمه این کار هم این است که محقق موضوع را بشناسد. وقتی محقق و پژوهشگر شناختی از موضوع نداشته باشد پژوهشی که انجام داده است هم به درد نخور میشود.
پژوهشگر برای انتخاب سوژه باید به چه نکتهای توجه ویژه داشته باشد تا پژوهشی که انجام میدهد کاربردی باشد و به مرحله کاربست برسد؟
موضوع، سؤال و خروجی باید از همان ابتدا درست و مشخص باشد. انتخاب یک موضوع کلی برای مطالعه و پژوهش بینتیجه خواهد بود. باید جزئیات کار مشخص شود. مثلاً پژوهش درباره آلودگی هوای تهران یک موضوع کلی است و پژوهش درباره آن هم بینتیجه میماند. آلودگی هوا یک تم کلی است و زیرشاخه و جزئیات زیادی دارد. در یک پژوهش باید محدوده زمانی، مکانی، اجرایی و مواردی از این دست مشخص باشد.
ضعف و مشکلات پژوهش و پژوهشگران یک طرف ماجراست. طرف دیگر مدیران و افرادی هستند که حتی به پژوهشهایی که خودشان یا سازمان متبوعشان سفارش داده اهمیت نمیدهند. این مشکل چه راهحلی دارد؟ آیا میشود با قانون یا دیگر اهرمهای فشار یا تشویق کاری کرد تا پژوهشهای خوب و کاربردی به کاربست منجر شوند؟
مشکل اینجاست که نیاز به پژوهش بهطور عمیق احساس نمیشود و بهعنوان یک کار لوکس و تجملاتی به آن نگاه میکنند. قبل از اینکه بودجههای کلان به این موضوع اختصاص داده شود پژوهشها عمیق و کاربردیتر بود. منظور حدود ۲۰ سال قبل است. آن زمان این همه دکتری و کارشناسی ارشد و افراد دارای تحصیلات عالیه نداشتیم. اختصاص بودجههای کلان برای پژوهش نتیجهاش مثبت نبوده و مشکلاتی در این حوزه ایجاد کرده است. مشکلاتی مثل انتخاب پژوهشهای رانتی یا ناکارآمد که تخصص و شناختی از موضوعی که سفارش گرفتهاند ندارند و صرفاً پای مسائل مالی در میان است. هرکجا که گردش اقتصادی زیادی پیدا میکند کار خراب میشود. آموزشوپرورش ما هم که یکی از مشکلات پایهای و اساسی پژوهش و کاربست به آن برمیگردد، وقتی خراب شد که پای پولهای کلان کلاسها و کتابهای کمک آموزشی و آموزشگاههای کنکور و گردش اقتصادی ناشی از آن وسط آمد. امروز سازمانهای مختلف بودجههای سنگینی برای پژوهش هزینه میکنند. اما چون از روی احساس نیاز نیست و صرفاً فقط میخواهند این مبالغ قابل توجه را خرج کنند نتیجه پژوهشهای انجام شده به درد کسی نمیخورد و اغلب به مرحله کاربست نمیرسد.
یعنی حل مشکلات و ضعفهای حوزه پژوهش و کاربست نیازمند یک راهحل و برنامهریزی بلندمدت است؟
در این حوزه به راهحل کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت نیاز داریم. باید کار از یک جایی شروع شود. رسانهها بهویژه صدا و سیما باید فرهنگسازی کنند و به مردم آموزش بدهند. این آموزش باید فراگیر باشد و حتی در سریالهای تلویزیونی هم دیده شود.
منبع:ویژه نامه شهرپژوه