همشهری استانها – محمد بلبلی: مولودیخوانها به همراه گروه دفنوازان شور و حال عجیبی ایجاد کرده بودند. خروش دفنوازان جانم را به پرواز در آورده بود.
کسی در بین آنها به همراه نواختن، سرپرستی گروه را نیز بر عهده داشت و بسیار پر قدرت و پر تکنیک و با حس و با وقار مینواخت. او استاد منصور مرادی بود که در آن سفر افتخار ملاقات با ایشان را پیدا کردم. بسیار متین و مهربان و هنرمند است.
حالا بعد از سالها مرادی به استادی باتجربه تبدیل شده و دفنوازان بسیاری را به جامعه موسیقی معرفی کردهاست. با خبر شدیم که ایشان به عنوان مشاور فرهنگی در شورای شهر سنندج انتخاب شدند. این بهانهای شد برای گفتوگوی ما با مرادی درباره موسیقی و برنامههای او در شواری شهر که در ادامه میخوانید:
- شما به عنوان یک هنرمند موسیقی در پست مشاور فرهنگی شورای شهر سنندج انتخاب شدهاید چرا پیشتر از این وارد شورا نشدید؟
از مدتها پیش این پیشنهاد را داشتم اما به دلیل مشغله کاری این امکان برایم وجود نداشت زیرا که کار کردن در حیطه فرهنگ، وظیفه سنگینی است. مخصوصا در شهر سنندج که از سوی سازمان یونسکو به عنوان شهر خلاق موسیقی نیز معرفی شده است. با تمرکز بر این مساله من نیز بهتازگی رسما همکاری خود را به عنوان مشاور فرهنگی شورای شهر سنندج با کمال افتخار آغاز کردم.
- به شهر سنندج به عنوان شهر خلاق موسیقی اشاره کردید در این راستا چه برنامههایی دارید؟
در تلاش هستم با همکاری استادان بیژن کامکار، سید علاالدین یاسینی و احمد خاکطینت که از استادان با سابقه دفنوازی هستند خانه دف کردستان را در سال جاری افتتاح کنیم.
همچنین بعد از چندین سال تحقیق و پژوهش و برگزاری کارگاههای مختلف در ایران، کردستان عراق، امارات و ترکیه و آشنایی با استادان و مدرسان ساز دف و کسب تجربه کافی قصد ساختن فیلم مستندی با عنوان "دف و دل" را دارم که کارگردانی این مستند را "کیانوش مشیروزیزی" بر عهده دارند.
فیلمبرداری این مستند در ایران، اقلیم کردستان عراق و ترکیه به زودی آغاز خواهد شد.
- برای ساخت این مستند حامی مالی هم وجود دارد؟
درخواست حمایت مالی این مستند را به شورای شهر دادهام. همچنین با استانداری، ادراه ارشاد اسلامی، حوزه هنری و ریاست محترم صدا و سیمای کردستان نیز این مساله را مطرح کردهام و امیدوارم نتیجه خوبی حاصل بشود.
- شهری که به عنوان شهر خلاق انتخاب میشود باید چه شرایطی داشته باشد؟
هر شهری که در سازمان یونسکو به عنوان شهر خلاق معرفی میشود باید ظرفیتهایی را ایجاد کند و کارهایی را در راستای خلاقیت خاص آن شهر انجام بدهد در غیر این صورت عنوان شهر خلاق از شهر مربوطه گرفته میشود. ما هم اگر بخواهیم عنوان شهر خلاق موسیقی را همواره حفظ کنیم باید پویا باشیم و خود را در سطح بینالمللی مطرح کنیم.
- چگونه باید این عنوان را برای شهر سنندج حفظ کرد؟
اجرای کنسرتها و برگزاری جشنوارههای بینالمللی میتواند ما را بیشتر به دنیا معرفی کند. هدف من نیز از ساختن فیلم مستند در راستای معرفی بیشتر کردستان و مخصوصا شهر سنندج است.
شهر سنندج به عنوان پایتخت دف ایران ثبت ملی شده است که این خود کمک بزرگی بود برای رسیدن به عنوان شهر خلاق، اما ما باید تلاش کنیم این شهر را به عنوان پایتخت دف جهان نیز معرفی کنیم. به همت دکتر حمیدرضا اردلان و استاد بیژن کامکار کارگروهی را در میراث فرهنگی کردستان تشکیل دادیم تا بتوانیم به کمک مسئولان مربوطه شهر سنندج را به عنوان پایتخت دف جهان نیز به ثبت برسانیم.
- آیا تمرکزتان بر موسیقی، آموزش و کنسرت، موجب بازماندنتان از انجام وظایف مربوطه در شورای شهر نمیشود؟
فعالیت موسیقاییام را تنها به بخش آموزش محدود کردهام و باید بگویم که نمایندگان شورای شهر سنندج اکثرا از اهالی فرهنگ و هنر هستند و من هم در کنار این عزیزان نه تنها برای جامعه دفنوازی بلکه برای تمام هنرمندان کردستان با تمام وجود تلاش خواهم کرد. همه تلاش من این است که نماینده لایقی برای جامعه فرهنگ و هنر باشم.
- از فعالیت هایتان در بخش آموزش دفنوازی بیشتر بگویید.
طی چند سال گذشته کارگاههایی را در شهرهای مختلف برگذار کردهام. در این گارگاهها با مدرسانی آشنا شدم که در بخش آموزش بسیار خوب عمل میکردند. در واقع در این کلاسها بیشتر در خدمت مدرسان دفنوازی بودم. یک معلم خوب به طور حتم هنرمندی شایسته تربیت خواهد کرد.
- وضعیت دفنوازی امروز را چگونه میبینید؟
ساز عرفانی دف برای ما کردها قداست خاصی دارد که بنده تا الان این قداست را حفظ کردهام و همیشه پایبند اصالت این ساز بودهام.
من کلاسهایم را همیشه با این بیت از مولانا شروع میکنم: هله من مطرب عشقم دگران مطرب زر / دف من دفتر عشق است، دف ایشان دف تر
این بیت را میخوانم تا هنرجو متوجه شود چه سازی را به دست گرفته و با چه نوع موسیقیای روبروست. اما متاسفانه عزیزانی هستند که با نحوه نوازندگی نادرست، دف را زیر سوال میبرند.
دف یک فرد روحانی نیست که ما میگوییم قداست دارد. دف چوب است و پوست، این نوازنده است که این قداست را به دف میبخشد. از همه میخواهم سفری به کردستان بکنند تا در تکایا شاهد حال و هوای عارفانه این ساز باشند. سازی که همواره با ذکر نام مبارک خداوند، حضرت پیامبر(ص) و اهل بیت همراه است.
اینجا اگر حتی پوست دف پاره شود دور انداخته نمیشود، در صورت امکان خطی بر آن نوشته و قاب میشود. این به خاطر احترامی است که این ساز به خاطر همراه شدن با نام و ذکر انبیا و اولیا به دست آورده است. امیدوارم مدرسان دف به این موضوع دقت بیشتری داشته و به هنرجویان منتقل کنند.
- آیا شما کتابی در زمینه آموزش دف دارید؟
من هنوز این جرات و جسارت را در خود نمیبینم. به قول استاد کامکار که میگفتند من بعد از حدود ۳۰ سال پژوهش و آموزش به خود این اجازه را دادم تا کتاب آموزشی برای دف تدوین کنم. قدیمیترین کتاب آموزشی، کتاب"شیوه دفنوازی" است که دوست عزیزم عماد توحیدی تهیه و تدوین کردند و سالها تنها کتاب مرجع برای آموزش بود. البته باید این مساله را در نظر داشت که موسیقی ما عمدتا به صورت سینه به سینه و به صورت شنیداری تدریس میشده مخصوصا سازهای محلی موسیقی فولکلوریک و ما هم به همین شیوه آموزش دیدیم.
این به این معنی نیست که آموزش از طریق نت را رد کنم، اما باید کتابی تهیه شود که هنرجو را به درستی راهنمایی کند و البته مدرس نیز در انتقال مفهوم درست عمل کند. یعنی اینکه هر نوازنده سازهای کوبهای از قبیل تنبک، دایره و... به خاطر آشنایی با خط نت اجازه آموزش سازی که در حوزه تخصصاش نیست را به خود ندهد. منظورم دقیقا ساز دف است، اما متلاسفانه شاهد این موضوع هستیم و آن هم به دلیل جنبه مادی این ماجراست که به خاطر ناآشنایی مدرس با اصول دفنوازی هیچ وقت مفهوم واقعی این ساز به هنرجو منتقل نمیشود.
شاگردی که در اینگونه مکتبها آموزش میبیند اصولا از مجالسی سر در میآورد که در شان دف نیست.
- چگونه میتوان هنرجوی دف را درست هدایت کرد؟
هنرجو باید با حال و هوای واقعی این ساز آشنا شود باید حتما به تکایا برود و این حس و حال را از نزدیک درک کند. همچنین مقام نوازی را به صورت صحیح بیاموزد. این سنت و اصول ساز دف است؛ باید سنتها را شناخت تا به نوآوری و تکنیک و پختگی رسید.
- در بحث آموزش مقامات تنبور استاد علی اکبر مرادی سی دی آموزشی منتشر کردهاند؛ برای دف، کاری در این زمینه انجام شده است؟
تنها یک کار در این زمینه انجام شدهاست.
سالها پیش سید عطاالله سلامیه کاستی با عنوان "مقامهای دف" منتشر کردند که در زمان خود کار بزرگی بود. اما دارای ایرادهایی هم بود و تمام مقامهای ضبط شده از مقامهای اصیل دف نبودند مثلا ریتمهای "سقزی"، "گَریان" و "هل گرتن" جزو مقامهای خانقاهی دف نیست. اینها ریتمهایی است که در مجالس عروسی با ساز تنبک نواخته میشود که باید در کاور آلبوم توضیح داده میشد.
به تازگی برادر کوچکم ابراهیم مرادی کتابی را تهیه کرده که شامل ریتمهای خانقاهی و ریتمهای مولودیخوانی است و در نوع خود میتواند مرجعی برای آموزش مقامی دف باشد.
- و حرف آخر.
تشکر میکنم از سایت محترم همشهریآنلاین و هچنین تمام عزیزانی که برای اعتلای فرهنگ و هنر این سرزمین تلاش میکنند.