همشهریآنلاین - سمانه معظمی: کولیها؛ قومی که جای ثابتی برای زندگی ندارند، بیش از هزار سال است که در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله کشور ما پراکنده هستند. ایران در طول تاریخ از نخستین میزبانان این قومِ اصالتا هندی بوده است.
آنها نخستین بار حدود ۱۵۰۰ سال پیش به دستور بهرام گور، پادشاه ساسانی، از هند وارد کشورمان شدند تا با مطربی و نوازندگی، مردم را سرگرم کنند. این گروه به تدریج به اروپا و دیگر نقاط جهان نیز نفوذ کردند. برخی مورخان معتقدند کولیها در مقاطعی خاص از تاریخ کشورمان در حفظ، احیاء و اشاعه هنرهای ملی و بومی از جمله موسیقی و نمایش، نقش مهمی ایفا کردهاند.
محسن شهرنازدار انسانشناس، کارشناس فرهنگی و محقق موسیقی درباره وضعیت فعلی کولیهای ایران و جایگاه و کارکرد اجتماعی آنها به همشهری آنلاین میگوید: امروزه بخش زیادی از کولیها در جامعه جذب شدهاند و بزهکاری فقط بخش کوچکی از رفتار اجتماعی این قوم است. گفتگو با این پژوهشگر و انسانشناس را در ادامه بخوانید.
- شواهد تاریخی گواهی میدهد که کولیها در آغاز برای مطربی و سرگرمی وارد ایران شدند. از جایگاه کولیها در کشورمان در طول تاریخ بگویید.
کولیها نقش مثبتی در تاریخ فرهنگی ایران داشتهاند. آنها علاوه بر پذیرش مشاغل طبقات فرودست جامعه، در چرخه صنایع ابتدایی هم موثر بودهاند. در گذشته، مشاغلی مانند آهنگری و همچنین بخشی از خدمات درمانی مثل دندان کشیدن بر عهده این گروه بود. امروزه با پیشرفت صنایع و توسعه خدمات درمانی، این شغلها تقریبا از دست آنها خارج شده و کولیها ناچار به مشاغل دیگر رو آوردهاند. شاید بخش مهمی از مسأله بزهکاری کولیها رابطه مستقیم با این تغییرات داشته باشد. اما مهمترین نقش آنها در طول قرنها، پاسداری از بخش مهمی از فرهنگ اقوام ایران یعنی موسیقی قومی بوده است. حیات موسیقی اقوام ایران کاملا وابسته به این گروه است. در دورههایی که منع مذهبی مانع از تداوم حیات موسیقی توسط نوازندگان قومی میشد، کولیها به دلیل مقید نبودن به این موانع، حیات موسیقی را تداوم بخشیدند. به همین دلیل بهترین نوازندگان شمال خراسان، مازندران، سیستان و بلوچستان، خوزستان و ... تبار کولی دارند. کولیها راوی موسیقی و فرهنگ هر قوم هستند. این ویژگی در عین حال گواهی میدهد که حضور این اقلیت در فلات ایران، تاریخی بسیار کهن دارد. بزهکاری، بخش کوچکی از رفتار اجتماعی کولیها بوده و محل اصلی تامین معیشت آنها محسوب نمیشده اما در شرایط ناگزیر و به خصوص با استقرار آنها در حاشیه شهرها، دزدی و تنفروشی به بخشی از نظام معیشتی این گروه بدل شد.
- بیش از هزار سال است که قوم کولی در کشورهای مختلف دنیا زندگی میکنند؛ اما هیچگاه آمار رسمی و دقیقی از جمعیت آنها بهویژه در کشور ما اعلام نشده است. با توجه به این موضوع، برآورد شما براساس مطالعاتی که در این زمینه انجام دادهاید، چقدر است؟
جمعیت زیادی از کولیها در دوره رایش سوم در اروپا قتل عام شدند. روایتهای مختلفی وجود دارد که تصدیق میکند تلفات کولیها در جنگ جهانی دوم کمتر از یهودیان نبوده است، اما به دلیل اینکه سازمان اجتماعی منسجمی نداشتند تا بتواند آمار دقیقی از قربانیان را ثبت کند، درباره ستمی که به آنها رفته است مهجور ماندهاند. بعد از جنگ جهانی دوم، انجمنی برای مطالعات و پژوهش درباره کولیهای جهان زیرمجموعه یونسکو شکل گرفت. در دورهای هم به منظور صیانت از سبک زندگی این قوم، امکاناتی مانند اجازهنامههای ویژه برای سهولت در رفتوآمد بین برخی کشورها توسط سازمان ملل برایشان فراهم شد. اما همچنان در اروپا نیز جامعه کولی با مجموعهای از مسائل اجتماعی دست به گریبان است؛ از جمله مسأله سرشماری دقیق جمعیت آنها.
نهادهایی از این دست که اشاره شد، آمار کولیها را سازماندهی و رصد میکنند. اما خیلی دقیق نیست، چون در بسیاری از کشورها اجازه پژوهش میدانی برای نهادهای مطالعاتی بینالمللی وجود ندارد. در کشور ما نیز سرشماری رسمی درباره کولیها انجام نشده است. بنابرای نظر دادن درباره جمعیت کولیهای ایران کار سختی است. به گمان من، اگر بخواهیم جمعیت جذبشده کولیها در نظام جدید اجتماعی ایران و فرزندان آنها طی چند دهه گذشته را در نظر بگیرم، شاید بتوانیم درباره عدد ۷۰۰ هزار نفر بحث کنیم و چه بسا بیشتر. چرا که از زمان اجرای اصلاحات ارضی و بهویژه در چند دهه گذشته، سرعت تحرک اجتماعی جوامع کولی در ایران بالا رفته و فرصتهای تاریخی ویژهای برای تغییر طبقه و جایگاه اجتماعی آنان فراهم شده. در نتیجه، جمعیت آنها بیشتر از ارقام موجود است. البته این مربوط به تبار کولیها است. یعنی اگر صرفا بخواهیم به گروههای اجتماعی که از نظام معیشتی کولیها و شیوه زیست اجتماعی آنها تبعیت میکنند بپردازیم، این عدد کمتر خواهد شد.
- کولیهای کشورمان چقدر توانستهاند در جامعه ادغام شوند و از سبک زندگی قومی خود فاصله بگیرند؟
همانطور که گفتم جابهجایی و تغییر نظام طبقاتی ایران از زمان اجرای اصلاحات ارضی به بعد سرعت تحرک جامعه کولی را بالا برد و فرصتهایی برای آنها ایجاد کرد تا علاوه بر اینکه شیوه معیشت خود را تغییر دهند، هویت قومی خود را کتمان کنند و در طبقات اجتماعی جدید جامعه ادغام شوند. به همین دلیل امروزه آنچه به عنوان گروه کولی در جامعه دیده میشود بخش اندکی از جمعیت واقعی آنهاست و تعداد زیادی در نظام طبقاتی ایران جایی برای خود دستوپا کردهاند. من نمونههایی از توشمالهای بختیاری یا فیوجها در استانهای چهارمحالوبختیاری و لرستان میشناسم که در جامعه شهری جذب شدهاند و اتفاقا مشاغل معتبری هم بهدست آوردهاند و برخلاف کولیهای شناختهشده در گروههای قومی مانند بزهکاران حاشیه شهرها، از مردم دیگر قابل تشخیص و تفکیک نیستند. برخی از آنها نه تنها مشاغل عادی دارند، بلکه منزلتهای اجتماعی بالاتری هم پیدا کردهاند و در منصب پزشک و وکیل و سیاستمدار هم ظاهر شدهاند. به خصوص در نسل دوم و سوم این گروه، آگاهی از تبار و پیشنه قومی نزد خودشان نیز وجود ندارد و تنها از طریق تبارشناسی متکی بر روشهای متعدد پژوهش میتوان این ریشه و تبار را مشخص کرد.
- با توجه به تمایل کولیها به جابهجایی، این امکان وجود دارد که کولیها با عشایر ادغام شده باشند؟
خیر. عشایر را باید از کولیهای کوچنشین جدا کرد. زندگی عشایر وابسته به دام و دامپروری است، اما کولیها هیچگاه دامدار نبودهاند. کوچ آنها لزوما فصلی نبوده است. یعنی به دنبال مرتع نمیرفتند و بیشتر در جستوجو برای فرصتهای شغلی تازه جابهجا میشدند.
- کولیها دستهها و طبقهبندیهای گوناگونی دارند. در اینباره توضیح میدهید؟
کولیها را امروزه با مطالعات زبانشناختی از یکدیگر تفکیک میکنند. «دوماری» و «رومانی» دو ریشه اصلی زبانشناختی کولیهای جهان هستند که در فلات ایران نیز زندگی میکنند. اما ما میتوانیم در ایران چند تقسیمبندی دیگر هم داشته باشیم؛ از جمله تقسیمبندی بر اساس اقوام ایرانی که گروههای کولی با آنها محدودههای مشترک جغرافیای فرهنگی دارند. یا میتوانیم به یک تقسیمبندی اجتماعی قائل باشیم؛ به این اعتبار، من کولیهای ایران را به سه دسته اصلی تقسیم میکنم: دسته اول کولیهای مستقر در نظام اجتماعی اقوام ایرانی هستند که در فلات ایران پراکندهاند و نزد اقوام مختلف زندگی میکنند. این گروه هنوز مشاغل قدیم خود را در جامعه روستایی حفظ کردهاند و بدهبستان تاریخی همچنان در بین آنها وجود دارد. برخی ساکن جوامع روستایی هستند، یا در سیاهچادرها ساکنند یا برای یافتن فرصتهای شغلی کوچ میکنند. آنها در واقع راوی و پذیرنده فرهنگ جامعهای میشوند که در آن زندگی میکنند. مثل افرادی که در فصل برداشت محصولات کشاورزی برای کار جابهجا میشوند. گروه دوم، بخشی از مهاجران حاشیهنشین شهرهای بزرگ هستند که به مشاغل کاذب رو آوردهاند و از طریق دستفروشی و تکدیگری یا بزه از جمله سرقت و خرید و فروش مواد مخدر و ... امرار معاش میکنند. این گروه در موقعیت دافعه و مقاومت قرار گرفتهاند؛ یعنی هم فرهنگ غالب جامعه میزبان را نمیپذیرند و هم در عین حال جامعه، پذیرای آنها نیست و طردشان میکند. گروه سوم در سیستم جدید جامعه ایرانی ادغام شدهاند. این گروه انعطافپذیری بالایی داشتند و از فرصت ایجادشده در جامعه برای جابهجایی طبقاتی خود استفاده کردهاند. این تغییر گاهی با سرعت همراه است و گاهی ممکن است در طول نسلها انجام شود. گروه سوم بیشترین تغییرات را به تبع تغییرات کشاورزی بعد از اصلاحات ارضی تجربه کردهاند. آنها از رابطه با جامعه زارع دست کشیدند، به حاشیه شهرها آمدند و در صنایع رو به توسعه ایران در دهه چهل و پنجاه موقعیت کارگری پیدا کردند و پس از آن در سیستم اجتماعی ایران ادغام شدند.
- کولیها در کدام استانها بیشتر هستند؟
جواب به این سوال ساده نیست. شاید اجتماع سازماندهیشده آنها در استانهایی مانند مازندران و کرمان بیشتر باشد. به بیان دیگر، در این مناطق با تمرکز بیشتر آنها در مناطق مشخصی روبرو هستیم، اما این به معنای بیشتر بودن تعداد آنها نیست. مثلا در تهران، محلههایی مثل دروازه غار یا بخشی از محله اتابک، محل سکونت کولیهای مهاجر به شهر بوده است.
- کولیها در کشورهای اروپایی نیز شرایط مشابه کولیهای کشورمان را دارند؟
کولیها در فلات ایران بسیار زودتر از اروپا ساکن شدند و همین دیرپایی سکونت، موقعیت اجتماعی آنها را مستحکمتر کرده است. در اروپا مثلا در انگلستان ردپای کولیها از ۱۶۰۰ میلادی قابل مشاهده است. در آن دوره تاریخی، حضور آنها در اروپا قطعا با مقاومت مواجه بوده و در نتیجه جامعه کولی نیز در برابر پذیرش فرهنگ جامعه جدید مقاومت داشته است. تفاوت دیگر کولیهای ایران با اروپا، داشتن هویت ایرانی است. بیشتر کولیهای ایران با هویت ایرانی زندگی میکنند، در حالی که در بسیاری از کشورهای اروپایی لزوما اینطور نیست.
- کولیهای حاشیهنشین امروز واقعیت جامعه ما هستند. به نظر شما مردم و مسئولان چطور باید با این گروه کنار بیایند؟
نگاه جانبدارانه جامعه به کولیها باعث شده که این گروه به حاشیه رانده شوند. درنتیجه طبیعی است که بزهکاری و آسیبهای اجتماعی در آنها زیاد باشد. این وضع برای هر گروه قومی و اجتماعی دیگر که در شرایط مشابه قرار بگیرند، متصور است. به بیان دیگر، بزه کولیها ناشی از عواملی است که امروزه متاسفانه دیگر برای همه اعضای جامعه وجود دارد. برای مثال نبود فرصت شغلی معضل همه اقشار جامعه از جمله کولیها است. طبقه متوسط جامعه ایرانی در سالهای اخیر آنچنان تحت تاثیر فروپاشی اقتصادی قرار گرفت که از نظر اقتصادی به طبقات فرودست و ضعیف جامعه تغییر وضعیت داد. هرچند سرمایه فرهنگی این قشر مانع بزهکاری میشود، اما در درازمدت آسیبهای اجتماعی جدی در جامعه ایجاد خواهد کرد.
سازمانها و گروههای مردمنهاد میتوانند نقش مهمی در انعکاس مسایل اجتماعی کولیها نزد سیاستگذاران ایفا کنند. آنها میتوانند واسطه بین این گروه و دولت باشند و امکان بهرهمندی از خدمات عمومی و دست کم خدمات پزشکی و آموزش را برای آنها فراهم کنند. فرزندآوری زیاد، کمبود امکانات بهداشتی و نداشتن بیمه و خدمات درمانی، آمار بیماری و مرگومیر در این قشر را بالا برده و از سوی دیگر فقر فرهنگی و اقتصادی، فرصتهای تحصیلی را از فرزندان آنان سلب کرده است. تدوام این وضع، زمینه آسیبهای اجتماعی را تشدید میکند.