سنگاپور یا آنچنان که آوازهخوانان محلی میگویند، «سینگاپورا»، به معنی شهر شیر است و سمبل آن یک شیرماهی با سر شیر و دم ماهی است.
به این میاندیشم که شعار گردشگری سنگاپور، به معنای «سنگاپور جایی که نظیر ندارد» (uniquely SINGAPORE)، بعد از شعار هند یعنی «هند شما را تغییر میدهد» (INDIA changes you)، بهترین شعار گردشگری از طرف یک سایت معتبر شناخته شده است و من در حال ورود به این کشور بودم. اکنون پشت خط قرمز باجههای کنترل ویزا و پاسپورت فرودگاه این کشور ایستادهام.
قبل از این که با پلیسهای فرودگاه روبهرو شوم، گونهای از مهمان نوازی سنگاپوریها را در هواپیمایی سنگاپور در مسیر دوبی به سنگاپور تجربه کردم. سرویس دهی آنان در حد رقابت با بهترین خطوط هوایی بود. در مدت 7 ساعت پرواز، مهمانداران آنقدر پذیرایی کردند که دهانها و معدهها بیکار نماندند. با خودم گفتم شورش را درآوردهاند.
به خودم که آمدم متوجه شدم، پلیسها با چه دقتی به اسامی و عکسهای پاسپورتها نگاه میکنند، به طوری که این دقت آنها به نظرم آزاردهنده آمد. از باجه پلیس رد شدم ولی از رفتارشان خشنود نبودم.
شنیده بودم که سنگاپور کشوری تمیز و زیباست و در منطقهای واقع است که روزگاری به ترتیب تحت سلطه پرتغالیها، هلندیها، فرانسویها، انگلیسیها و ژاپنیها قرار داشت تا نهایتا در نهم اوت 1956 میلادی به استقلال رسید و به سرعت مسیر توسعه را طی کرد. سنگاپور یک جزیره پست و کمارتفاع است، به طوری که مرتفعترین نقطه آن 162 متر از سطح دریا ارتفاع دارد (ارتفاع ساختمانهایش را بیخیال شوید).
جزیرهای است چنان کوچک که نگارنده با یک روز پیادهروی تقریبا از شرق تا غرب آن را طی کردم. جزیره سنگاپور 42 کیلومتر طول و 23 کیلومتر عرض دارد و 58 جزیره کوچک در محدوده مرزهای آبی آن واقعند. سنگاپوریها هرساله با اصلاح اراضی یا به تعبیری خشک کردن دریا به مساحت کشورشان میافزایند.
تنوع قومی یکی از مشخصههای بارز سنگاپور است. چینیها، مالایاییها و هندیها اصلیترین این اقوام هستند. دولت سنگاپور هم سعی دارد این کشور را کشوری چند فرهنگی معرفی کند. به نظر میرسید میان این اقوام اتحاد برقرار است و سعی شده که قدرت و ثروت در میان این اقوام عادلانه تقسیم شود. اما اینکه آیا به راستی چنین است، موضوعی است که باید جداگانه بررسی شود و از مردمش پرسیده شود.
برای اولین بار که از هتل بیرون آمدم تازه متوجه ساختمانهای شیک، زیبا و بلند شدم. شگفتی این بود که با وجود این همه ساختمان بلند، احساس خفگی نمیکردم. هیچ ساختمانی منظره ساختمان دیگر را کور نمیکرد و فضای میان آنها چنان بود که مجال نفس کشیدن را از کسی نمیگرفت.
عجیب این بود که ساختمان جای درخت را نگرفته بود. درخت بود و ساختمان هم بود. شنیده بودم که در خیابانهای سنگاپور آشغال نیست. ما هم حریص شده بودیم و چشممان به این بود که آشغالی پیدا کنیم و عکس بگیریم. تلاش کردیم و البته نتیجه هم گرفتیم. ولی این کشور به طرز باور نکردنی تمیز است. یکی از مسافران در انتهای سفر میگفت: «یک هفته است که کف کفشم خاکی نشده، دلم میخواهد کفشم را واکس بزنم ولی بهانهای ندارم.»
برای گردش در سنگاپور باید آن را به چند بخش تقسیم کنید: محله چینیها، هند کوچک، خیابان عربها، خیابان اورچارد و منطقه تاریخی و فرهنگی.در محله چینیها، معابد بودایی و بازار چینیها یادی از چین را زنده میکنند. در هند کوچک با خدایان هندوها آشنا میشوید و نحوه زندگی هندیها را میبینید و آشغال در گوشه و کنار خیابان پیدا میکنید. در خیابان عربها میتوانید قدم زدن بیخیال مرغ مینا در وسط کوچهها را بنگرید و در مسجد مسلمانان داخل شوید و از بازار خرید کنید.
در بخش تاریخی و فرهنگی میتوانید با دیدار از موزهها و بناهای یادمانی شادمان شوید. به موزه ASIAN CIVILIZATION که بروید آثاری از ایران را خواهید دید. خیابان اورچارد محل خوبی برای خرید کردن و قدم زدن است. حال و هوای غربی این خیابان شما را از حال و هوای شرقی که ذکر کردیم جدا میکند.
قدم زدن در کنار رودخانه سنگاپور شما را به محلی میرساند که به CLARKE QUAY معروف است. جایی که رستوران ایرانی «شیراز» در آن واقع است و شما میتوانید ایرانیهای بسیاری را در آنجا پیدا کنید. یک رستوران که دمای داخل آن همواره صفر درجه سانتیگراد است در این محله وجود دارد که در نوع خودش بسیار جالب است. رستورانهای این محل هر کدام ویژگی خاص خود را دارند و غذاهایی را با هر نوع سلیقهای و متعلق به هر کشوری که بخواهید به شما عرضه میکنند.
یک رستوران در این محل وجود دارد که به «رستوران کلینیک» معروف است. همه صندلیهای این رستوران ویلچر است و نور سقف آن از چراغهایی است که در اتاق عمل میبینیم و هر میز از میز دیگر با یک پارتیشن کرم رنگی که در درمانگاهها دیده میشود و همان جایی است که پرستاران در آنجا ما را روی تخت میخوابانند و آمپول میزنند، جدا شده. نوشیدنیهای این رستوران از طریق کیسههای سرم که روی پایهای بلند قرار گرفتهاند در دسترس قرار میگیرند. در این رستوران همه چیز فانتزی و پر از ابتکار به نظر میرسد.
راهنمای محلی سنگاپوری چینیالاصل ما بسیار علاقه داشت که به ما بفهماند در سنگاپور، محل عبادت بوداییها و معبد هندوها و مسجد مسلمانان در یک خیابان و در فاصله بسیار نزدیک به هم قرار گرفتهاند و البته چنین هم بود.
یکی از مراکز تفریحی سنگاپور، جزیره زیبای سنتوزاست. در این جزیره گردشگران را برای تماشا از آکواریومی میبرند که انواع ماهیها در آن هستند. قدم زدن در ساحل و احیانا شنا، بازی دلفینها و دیدار از رقص فوارهها به همراه موسیقی که یکی از زیباترینها در دنیاست، در تور یک روزه از این جزیره جای دارند.یکی از موضوعات جالب این بود، مادامیکه در یک هتل سنگاپور اقامت دارید، همسان شاهان با شما برخورد میشود، چه کسی از این احترام دلشاد نمیشود.
سنگاپور به لحاظ کوچکی کشوری نیست که بیش از 10 روز برای ماندن و کشف کردن وقت لازم داشته باشد و شاید وسوسهای برای دوباره برگشتن ایجاد نکند. اما بیش از اینها که در این نوشته مطرح شد، دیدنی و گفتنی دارد تا جایی که به قول دستاندرکاران گردشگریاش، در سال 2007، بیش از دو برابر جمعیت خود سنگاپور، گردشگر وارد این کشور شد. چیزی در حدود 10 میلیون نفر.