عباس عبدی، رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران در یادداشتی با عنوان «ناسازگاری متن و زمینه» در روزنامه ایران نوشت:
در روزهای گذشته خبری منتشر شد که یک ماهنامه ارتباطی از ۵۹ خبرنگار زن شاغل در رسانههای ایران سؤالهایی را پرسیده که براساس آن ۹۰ درصد از این خبرنگاران حداقل یک بار در راه تهیه خبر با مزاحمت جنسی روبهرو شدهاند. این خبر بلافاصله بازتاب داشت و برخی از همکاران که حساس هستند درخواست داشتند که انجمن صنفی روزنامهنگاران درباره این ادعا واکنش نشان دهد و این ادعا را تکذیب کند. در این باره حتماً در انجمن صنفی گفتوگو خواهد شد ولی چون ممکن است به هفته آینده موکول شود، لازم میدانم که نظر خودم را بیان کنم. پیشتر باید گفت هیچ کس بهصورت پیشفرض قادر به تأیید و تکذیب این گونه اخبار و گزارشها نیست بلکه مرجع تولیدکننده باید بهصورت مستقل مستندات خود را ارائه کند. بنابراین تا زمان ارائه چنین مستنداتی فرض میکنیم که چنین گزارشی درست باشد.
با این فرض مهمترین مشکل این است که بیان چنین گزارشی با لفظ مزاحمتهای جنسی یا آزار جنسی در عرف جامعه ایرانی، نزد غالب مخاطبان ایرانی معنایی متفاوت از به کار بردن این کلمه و لفظ در محتوای گزارش دارد که بر حسب معنای کشورهای توسعهیافته تدوین شده است. اگر گزارشهای صفحه حوادث روزنامههای ایران را دیده باشید، آزار جنسی معادل تجاوز کامل جنسی به کار برده میشود که یکی از بدترین جنایات است و معلوم نیست که چرا اصولاً از لفظ تجاوز استفاده نمیشود؟ گویی کلمه آزار جنسی فقط به معنای «تجاوزِ کامل» است و کمتر از آن آزار محسوب نمیشود!!
در حالی که آزار جنسی میتواند حتی شامل یک نگاه غیر عادی هم باشد. شامل بیان یک کلمه خارج از عرف روابط دو طرف هم باشد. حتی به کار بردن توضیحات زیباییشناسانه از یک خانم از سوی یک مرد که هیچ رابطه نسبی و سببی ندارند میتواند مصداق آزار جنسی محسوب شود. به کار بردن الفاظ رکیک یا پیشنهادی بهظاهر ساده و امثال آن نیز مصداق آزار جنسی است. لمسهای بدنی عادی نیز مصداق آن است چه رسد به مراتب بالاتر؛ در نتیجه آزار جنسی منحصر به رابطه جنسی نمیشود.
در همین گزارش نیز در جزئیات امر فقط در ۳ درصد موارد به آزار لمسی اشاره شده است. پژوهشها نشان میدهد که اغلب زنان تجربههای آزاردهندهای در خیابان از شنیدن الفاظ زشت یا رفتارهای دیگر از سوی مردان دارند و همه آنان را میتوان مصداق زنانی دانست که آزار جنسی دیدهاند. بدون اینکه مفهوم هتک شدید جنسی در ایران رخ داده باشد. در همین گزارش آمده است که ۶۵ درصد پاسخگویان گفتهاند که آزار کلامی دیدهاند. حتی کاربرد لفظی که زن را متوجه جایگاه پایینتر جنسیتی او کند، نیز مصداق این آزار است. ۳۲ درصد نیز در فضای مجازی آزار جنسی دیدهاند و فقط ۳ درصد آزار لمسی بوده که آن نیز قطعاً معنای ویژه جنسی ندارد. در واقع به کار بردن لفظ و لغت آزار جنسی یا مزاحمت جنسی با معنای غربی آنکه در جوامع دیگر رایج است ممکن است که در ایران با برداشت کاملاً متفاوت مواجه شود.
در جامعهای که روزانه شاهد هستیم که زنان محترم کنار خیابان ایستادهاند و منتظر تاکسی هستند ولی پیاپی خودروهای مزاحم جلوی پایشان ترمز میکنند، ولی این را آزار جنسی نمینامیم، آنگاه به کار بردن برخی الفاظ را چگونه میتوان آزار جنسی نامید؟ خوشبختانه زنان روزنامهنگار ما از چنان شهامت و جرأتی برخوردار هستند که پاسخهای مناسب را به کسانی که حقوقشان را رعایت نمیکنند بدهند و قطعاً هم جامعه ما به جایی نرسیده است که کسانی بتوانند با شهروندان تا این حد بیپروا برخورد کنند. ولی فراموش نکنیم که روزنامهنگاران بویژه زنان آنان از اقشار پیشرو جامعه در استیفای حقوق زنان هستند و کمترین رفتار نامناسب به خود را بحق، نوعی آزار تلقی میکنند. حتی آزار جنسیتی (و نه جنسی) برای آنان چنان اهمیت دارد که همیشه در ذهن آنان میماند و برای مقابله با آن اقدام میکنند. بنابراین اولین وظیفه هر پژوهشگر و گزارشگر این است که در استفاده از لغات و متن برای انتقال مفاهیم به زمینهای که آن را به کار میبرد توجه کند. اصطلاحاً هر text در یک context معنای خاص خود را دارد. آزار جنسی در ذهن اجتماعی و عرف مطبوعاتی ایران معنایی متفاوت از این کلمه در جوامع توسعهیافته دارد. با این حال امیدواریم که این گزارش و این یادداشت آغازی باشد برای توسعه مفهومی کلمه مزاحمت یا آزار جنسی از معنای ساده آنکه تجاوز جنسی کامل است به معنایی دقیقتر که حتی نگاههای آزاردهنده را نیز شامل شود. با این تعریف یکی از بدترین آزارهای جنسی تهدیدی بود که چندی پیش یک میهمان برنامه صداوسیما علیه یک خانم هنرمند و دخترش انجام داد.