تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۴

استان گلستان باریکه‌ای کوهستانی، کوهپایه‌ای و جلگه‌ای در شرقی‌ترین بخش شمال البرز است که دو فرهنگ کاملاً متمایز ترکمنی و استاربادی را در خود جا داده.

همشهری آنلاین – محمدرضا ربیعیان: سمت جنوب گلستان ناحیۀ باستانی کومش (قومس) یا استان سمنان است. از شمال با خلیج میانکاله در دریای خزر و شهرها و روستاهای ترکمن‌نشین و صحراهای ترکمنستان هم‌جوار است. از سمت شرق به خراسان شمالی و روستاهای ترک‌زبان و فارس‌زبان آن می‌رسد و از غرب با استان مازندران و نواحی تبری‌زبان آن هم‌مرز است. اقوام متعددی در استان گلستان زندگی می‌کنند، مثل ترکمن‌ها، مازندرانی‌ها، بلوچ‌ها، ترک‌ها (آذربایجانی و قزلباش)، سیستانی‌ها، کردها، کولی‌ها و قزاق‌ها که در تغییر فرهنگ موسیقی این منطقه موثر بوده‌اند.

ترکمن‌صحرا

موسیقی ترکمنی شکلی از موسیقی است که در بین اقوام ترکمن ایران، ترکمنستان و افغانستان رواج دارد.

بخش کوچکی از ترکمن‌ها در شمال غربی استان خراسان شمالی و دامنه‌ها، کوهپایه‌ها و دشت‌های شمالی درگز، شیروان و بجنورد پراکنده‌اند. این بخش از طوایف ترکمن با سه فرهنگ کرمانجی، ترک و فارس‌زبان هم‌جوارند. اما  بیشترین جمعیت ترکمن‌های ایران در استان گلستان سکونت دارند. ترکمن‌ها در بخش شرقی، مرکزی و شمالی و همچنین در مرکز استان سکونت دارند. این قوم سنی‌مذهبند، به زبان ترکمنی صحبت می‌کنند و معیشت آنها بر پایۀ دام‌پروری و کشاورزی است.

طوایفی از قوم ترکمن (اُغوزها) که هزار و خرده‌ای سال پیش، زمان زندگی در سواحل رود سیحون واقع در ترکستان به واسطۀ امرای سامانی به دین اسلام گرویده بودند، ۶۰۰ سال بعد در منطقه‌ای سکونت کردند که امروزه ترکمن‌صحرا خوانده می‌شود.

پیشینیان تیره‌های ترکمن که ترک‌نژادند، زمان حرکت از غرب چین و جنوب مغولستان به طرف آسیای میانه، خنیاگران دوره‌گردی به همراه داشتند که اوزان خوانده می‌شدند و راوی زندگی و رنج‌های مردم خود بودند. اوزان‌ها که کارشان ریشۀ عمیقی در آیین شَمَنیسم و پُرخوانی (آیین جادوپزشکی و موسیقی‌درمانی) داشت، در مدح قهرمانان ایل حماسه‌سرایی می‌کردند و بین مردم احترام ویژه‌ای داشتند. این راویانِ سازبه‌دستِ داستان‌ها و نغمه‌های مردمی از عوامل اصلی آفرینش، حفظ و اشاعۀ ادبیات شفاهی بودند. امروزه جانشینان اوزان‌ها را در ترکمن‌صحرا باغشی یا بخشی می‌نامند. ظاهراً واژۀ بخشی بیشتر از دو-سه قرن قدمت ندارد، چون در زمان مختوم‌قلی فراغی، شاعر مشهور ترکمن در قرن دوازدهم، واژۀ اوزان هنوز رایج بوده و جای خود را کاملاً به بخشی نداده بود. مختوم‌قلی در یکی از شعرهایش هر دو را در یک شأن به کار گرفته است: «اگر سعادت به ایل رو کند، بخشی و اوزان درآیند». اوزان‌ها کار پُرخوانی را هم بر عهده داشتند. پُرخوانی آمیزه‌ای از حرکات موزون، فریادهای عمیق، خواندن ادعیه و اوراد و موسیقی بود و در باور ترکمن‌ها برای احضار و تسخیر ارواح خبیث و دفع آنها از جسم بیماران انجام می‌شد. یکی از نمونه‌های بسیار مشهور مراسم آیینی موسیقی‌درمانی در میان ترکمن‌ها ذکر خنجر است.

اسب، قالی و موسیقی سه مفهوم بنیادین فرهنگ ترکمنی است و این سه پیوندی عمیق با هم دارند، از جمله حضور اسب در طرح قالی‌ها یا تاثیر ریتم‌های قالی‌بافی و اسب‌دوانی در موسیقی.

ترکمن‌ها با موسیقی زندگی می‌کنند. این موسیقی که دور از لهو و لعب است، نوعی آرامش به شنوندگان القا می‌کند. بخشیِ ترکمن همه‌جا با ساز و آوازْ تاریخ قوم خویش را می‌گوید. او آن‌قدر از رنج‌های جانکاه می‌گوید که دیگر فرصتی برای شاد زیستن نمی‌یابد. یکی از خلیفه‌ها در جواب این‌که چرا آوازهای بخشی همیشه پر از غم و اندوه است می‌گوید: "زیرا ترکمن‌ها همیشه آماج تهاجم بیگانه‌ها بوده‌اند. چطور باید شاد باشیم؟" شاید به همین دلیل است که برخلاف اغلب موسیقی‌های نواحی ایران، رقص در فرهنگ ترکمنی جایگاهی ندارد و باز به همین دلیل است که از سازهای بادیِ مشابه سرنا و سازهای کوبه‌ای و خودصدا –به‌جز قوپوز (زنبورک)- در آن اثری نیست. بخشیِ ترکمن حتی در مجالس شاد و عروسی‌ها هم از حماسه‌ها و سرگذشت قوم خود می‌سراید.

مهم‌ترین بخش موسیقی ترکمنی ایران آثاری است که بخشی‌ها می‌نوازند و می‌خوانند. بخشی‌ها نوازندگان تامْدئرا (دوتار)، آوازخوان و داستان‌گو هستند. محتوای این داستان‌ها کم و بیش منطبق با روایات اقوام دیگر ترک‌زبان است. نوازندۀ قیجاق (کمانچه) هم گاهی بخشی را در نواختن دوتار و خواندن آواز همراهی می‌کند. گفتنی است که حضور کمانچه در این قوم کمتر از دویست سال قدمت دارد و دوتار ساز اصلی ترکمن‌ها است.

ترکمن‌ها با نی نسبتاً بلند و هفت‌بند موسوم به «یُدیُقوم» نغمه‌هایی می‌نوازند که با مناسبات زندگی شبانی از جمله چرا، جابه‌جایی گوسفندان و تیمار آنان مرتبط است. شاید بتوان این بخش از موسیقی ترکمنی را اصیل‌ترین نوع آن دانست. آنها بسیاری از نغمه‌ها و قطعات غنایی ترکمن را که اصالتاً متعلق به مقام‌های دوتار است، به مجموعۀ موسیقی شبانی خود افزودند.

اصولاً در باور ترکمن‌ها موسیقی ابزاری برای درمان برخی بیماری‌ها است. مثلاً درمان بیماری سرخک یکی از مراسم موسیقی‌درمانی بود که در آن نی‌نواز بر بالین کودک مبتلا حضور می‌یافت و ساعت‌ها نی می‌زد تا بیمار بهبود یابد.

آوازهای زنان از دیگر جلوه‌های موسیقی ترکمن است. لالایی‌های مادران برای خوابیدن کودکان با عنوان هودی یکی از نمونه‌های عام موسیقی در میان زنان است. دختران و نوعروسان ترکمن هم در شکایت از تحمیل همسر و در اندوه غربت و دوری از بستگان خویش، در شب‌های چهاردهم و بیست و هفتم ماه رمضان آوازهای گروهی حزن‌انگیزی به نام لَأله می‌خوانند.

مولودی‌خوانی از دیگر سنت‌های موسیقی دینی و مذهبی ترکمن‌ها است که عموماً در ربیع‌الاول، ماه میلاد حضرت محمد (ص)، توسط مردان و طلاب و روحانیون اجرا می‌شود. ذکرخوانی طلاب در حوزه‌های دینی هم هست.

در مجموع، موضوعات و مضامین موسیقی ترکمن را می‌توان در این بخش‌ها دید: موسیقی توصیفی و بی‌کلام، موسیقی منظومه‌ها، آوازهای عاشقانه و آوازهای مبتنی بر اشعار مختوم‌قلی یا شاعران دیگر، موسیقی برای درمان، موسیقی مذهبی، موسیقی کار، موسیقی شادمانی، و موسیقی عزا.

موسیقی ترکمنی چهار مضمون عمدۀ حماسی، غنایی، عرفانی (به‌ویژه، فرقۀ نقشبندیه) و حکیمانه دارد.

دستگاه‌های موسیقی ترکمنی معمولاً براساس تعداد پرده‌های مورد استفاده در تامْدئرا (دوتار) و نحوۀ توالی آنها از هم متمایز می‌شوند. مقام‌های موسیقی ترکمنی بر اساس چهار دستگاه است: تشنید (تجنیس)، غِئریق‌لار (غِرق‌لَر)، مُخمّس و نوایی. این چهار مقام در چهار سبک به اسامی گرگان ‌یولی (سبک گرگان)، دامانا یولی (سبک کوهپایه)، ماری‌ یولی (سبک مرو) و خیوه ‌یولی (سبک خیوه) که هر کدام مربوط به ناحیه یا تیره‌ای خاص است، اجرا می‌شوند.

گرگان ‌یولی از سایر سبک‌ها ساده‌تر است و سبک ترکمن‌های ساکن استارباد (استرآباد قدیم و گرگان فعلی) و دشت ترکمن.

دامانا یولی یا آرقاچ را برخی به شیوۀ اجرایی ترکمن‌های خراسان و برخی به مناطق کوهپایه‌ای ترکمنستان نسبت می‌دهند. به کار نرفتن تحریرهای ویژۀ موسیقی آوازی ترکمن که جُق‌جُق نام دارد، فشار آوردنِ کم بر گلو در خواندن، و خوانندگی همراه با نقل داستان از ویژگی‌های این سبک است.

خیوه‌ یولی اغلب بدون همراهی قیجاق (کمانچه) اجرا می‌شود و از نظر مضمون، تاثیرگذارتر و شِکوه‌آمیزتر است. خیوه‌ یولی اوج‌های بیشتری می‌گیرد و از جُق‌جُق بهرۀ بیشتری می‌برد. از این سبک در روایات حماسی هم استفاده می‌شود.

اجرای ماری ‌یولی اصیل و سنتی است و هیچ‌وقت در آن از کمانچه استفاده نمی‌شود.

متون آوازهای بخشی‌های ترکمن چند دسته است:

بخش اول داستان‌ها و روایات منظوم و منثور مثل زهره و طاهر، غریب و شاه‌صنم، زین‌العرب، صیاد و همراه، حورلقا و همراه، اصلی و کرم، یوسف و احمد، گل و بلبل، و کوراوغلو به زبان ترکی ترکمنی است و با روایات عاشیق‌های آذربایجان، بخشی‌های شمال خراسان و عاشیق‌های قشقایی تقریباً منطبق است؛

بخش دوم شعرهای شاعران کلاسیک ترکمن از جمله مختوم‌قلی فراغی، قربان‌دُردی ذلیلی، آنه‌قلیچ مَه‌تاجی، ملانَفَس، دوست‌محمد بال‌قزل، آراز عاشقی، سیدی‌خوجه و مسکین‌قلیچ است؛

بخش سوم هم اشعار شاعران گمنام ترکمن است.

همنوازی سنتی در موسیقی ترکمنی معمولاً با یک دوتار، یک کمانچه و یک خواننده انجام می‌شود. آواز را معمولاً نوازندۀ دوتار می‌خواند. ویژگی موسیقی و شیوۀ اجرایی دوتار و قیجاق ترکمنی طوری است که در بیشتر لحظه‌ها موسیقی چندصدایی به گوش می‌رسد. موسیقی ترکمنی از نظر کیفیت فواصل چندان پیچیده نیست، اما پیچیدگی ریتمیک زیاد دارد.

ملودی در ترانه‌های ترکمنی فواصل ربع پرده ندارد و ملودی ترانه‌ها تابع متن کلام است. این پیوستگی به حدی است که در مواقعی، خواننده خود را از قید ضرباهنگ رها می‌کند و نوازنده‌ها هم به پیروی از او، با سکوت، فضا را برای هنرنمایی خواننده آماده می‌کنند.

مقام تشنید یا تجنیس در مناطق شرقی خراسان هم متداول است.

غئریق‌لار از دو کلمۀ غئریق و لار ترکیب شده ‌است. غئریق به معنای پاره‌شده یا بریده است و لار نشانۀ جمع در زبان ترکمنی (و ترکی). غئریق در زبان ترکمنی به معنی چهل نیز هست. دستگاه غئریق‌لار بعد از دستگاه نوایی تکامل یافته و مشتمل بر ترکیب چهل مقام نوایی است. معمولاً مقام‌هایی که در این دستگاه نواخته می‌شوند لحنی محزون دارند.

مخمّس عنوان یکی از مقام‌های رایج در موسیقی خراسان هم هست.

دستگاه نوایی منسوب به امیرعلیشیر نوایی، وزیر سلطان حسین میرزا بایقرا و از دانشمندان و ادبای قرن نهم هجری است که بر موسیقی دوران خود احاطۀ کامل داشته. مقام نوایی در منطقۀ تربت‌جام و اطراف آن نیز اهمیت بسیار دارد و از رایج‌ترین و همگانی‌ترین مقام‌ها محسوب می‌شود.

در اجرای مقام تشنید (تجنیس) از مخمّس به عنوان پیش‌درآمد استفاده می‌شود و در گردش ملودی اصلی تا پایان اجرا تمرکز روی پرده‌های ششم تا سیزدهم است. در این مقام، هنگام اجرای اصل مقام از مخمّس به عنوان گوشه‌ای در ملودی استفاده می‌کنند. تقریباً همین تفاوت‌ها را می‌توان در سبک‌های موسیقی ترکمنی نیز مشاهده کرد. اجرای ساده و کار مداوم روی پرده‌های پایین‌ در سبک گرگان‌ یولی، زیرترشدن همان اجرا در دامانا یولی و تحریرهای پی‌درپی (جُق‌جُق) همراه با فریادهای ناگهانی در این سبک بیانگر تفاوت‌های آشکار سبک‌های گرگان ‌یولی و دامانا یولی است. کار مداوم با پرده‌های زیر در خیوه‌ یولی و اجرای اصیل و سنتی در سبک ماری ‌یولی نمونۀ دیگری از تفاوت‌های یادشده است. در سبک ماری‌ یولی هیچ‌وقت از ساز کمانچه استفاده نمی‌شود. در میان این چهار سبک، خیوه ‌یولی اجرایی بسیار پیچیده و ظریف دارد. سرآمدان این سبک از جمله سالار بخشی، نظرباغمه بخشی و جیگکه بخشی تاثیر گسترده‌ای در عمق بخشیدن به موسیقی ترکمنی داشته‌اند. فشار بر حنجره و فریادهای باصلابت، تزئین‌های پیچیدۀ صوتی همراه با گردش پی‌درپی ملودی و تحریر فراوان از ویژگی‌های دیگر سبک خیوه ‌یولی است.

بسیاری از داستان‌های ترکی و ترکمنی‌ای که اوزان‌ها و بخشی‌ها اجرا می‌کنند در مقام تجنیس، مخمّس و نوایی است.

چند تن از بخشی‌های معاصر و مشهور ترکمن نظرلی محجوبی، عاشر گلدی گرکزی، دوردی تریک، باپلی تکه، مجید تکه، آنه‌بردی وجدانی، ارازمحمد شیرمحمدلی و بایرام یمودی هستند.

تعداد قطعات اصلی موسیقی ترکمنی حدود پانصد آهنگ است.

استارباد

در استان گلستان، جدا از ترکمن‌ها، چهار نوع موسیقی قومی وجود دارد که عبارتند از: موسیقی ترک‌های گرایلی، موسیقی کتولی، موسیقی گالشی و موسیقی طوایف کوچ (کولی‌ها، سیستانی، بلوچ، عرب و کرمانج). اساس موسیقی استارباد چند آواز یا مقام اصلی با عناوینی چون هرایی (هرایی بلند، هرایی وسط، هرایی کوتاه و هرایی دوبنده)، راسته‌مقام و کَلّه‌کَش است. بر این مجموعه باید آواز تبری (امیری) را نیز افزود که بیشتر در نواحی غربی این منطقه و برخی نواحی کوهستانی معمول است و قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین بخش موسیقی استرآبادی.

عمدۀ موسیقی ترک‌های منطقه مربوط به شهرهای مینودشت و رامیان (دشت حاجیلَر قدیم) است. موسیقی گرایلی‌های منطقۀ گلستان را می‌توان به این دسته‌ها تقسیم کرد: موسیقی آیینی (مولودی، سورها و سوک‌های ملی و مذهبی، و باورهای قومی)، ترانه‌ها و تصنیف‌ها (کار، عاشقانه، حکمت‌آموز، شبانی و حماسی) و موسیقی سازی برای بازی‌های محلی. گرایلی‌ها به نوازنده «مست» و به گروه موسیقی «مستان» می‌گفتند. مرد و زن هر دو در آوازها نقش دارند. علی صادقلو، از بخشی‌های رامیان، دوتارنواز و راوی بود.

منطقۀ کتول شرقی‌ترین منطقۀ تبری‌زبان و اصلی‌ترین بلوک استارباد است که در گذشته در محدودۀ استان مازندران قرار داشته. هم‌جواری با ترکمن‌صحرا و خراسان و تاثیرپذیری از موسیقی شرق مازندران غنای فرهنگی و هنری آن را بیشتر کرده و باعث شده است موسیقی مختلط و متنوعی در این منطقه به وجود بیاید. واژۀ «کتول» را بعضی پژوهشگران واژه‌ای سنسکریت به معنای «نگهبان قلعه» و هم‌ریشه با کلمۀ «کوتوال» گرفته‌اند. عده‌ای هم این واژه را تبری و به معنای «شیب» دانسته‌اند.

اساس ساختار موسیقی مقامی کتولی سه مقام آوازیِ «هَرایی»، «راسته‌مقام» و «کَلّه‌کَش» است. خنیاگران کتولی از دیرباز این سه مقام را براساس سلیقه و ذوق فردی و با اتکا به سنت بداهه با توجه به بلندی و یا کوتاهی جملات آن هنگام اجرا می‌نواخته‌اند. این مقام‌های سه‌گانه سرچشمۀ مقامات دیگری شدند که به نام پدیدآورندگانشان بودند؛ مثلاً مقام علی‌محمد صنم، مقام یحیی گالش یا مقام حسنخانی. راسته‌مقام‌ها به هرایی‌ها نزدیک‌اند. از سوی دیگر، کله‌کش‌ها (کوتاه و بلند) بیشتر توسط چوپان‌ها در ارتفاعات بلند کوهستان خوانده می‌شوند و هرایی‌ها در دشت و ارتفاعات کوتاه‌تر اجرا می‌شوند و ترانه‌ها در حوزۀ موسیقی شبانی قرار می‌گیرند.

بخش دیگری از موسیقی آوازی کتولی منظومه‌هاست که منظومه‌های عباس مسکین و عباس گالش از معروف‌ترین آنهاست. بعضی نمونه‌های دیگر عبارتند از: طالبا (که در حال حاضر فراموش شده)، نجما، کافر - مسلمان، حسینا، و ورقه و گلشاه. آخرین بخش از موسیقی آوازی کتولی، «ریزمقام‌ها» هستند که از مقام‌های اصلی گرفته‌شده‌اند و بسیاری از آنها فراموش شده‌اند. این بخش از موسیقی کتولی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد. دستۀ اول ریزمقام‌هایی که در ادامۀ راسته‌مقام‌ها و کلّه‌کش‌ها خوانده می‌شود و به طور کلی، صورت خلاصه‌شده‌ای از مقام‌های منطقه هستند که با ریتم تندتری اجرا می‌شوند. دستۀ دوم شامل ترانه‌هایی است که اختصاصاً زنان اجرا می‌کنند و جشن‌ها به‌ویژه عروسی‌ها را در برمی‌گیرد، مانند «لاره‌لاره»، «‌ای چینی‌ام» و «حنا حنا» و نیز آهنگ‌هایی مثل «سرگریه» که به عزاداری‌ها مربوط می‌شود.

اجرای برخی ترانه‌های شادمانۀ کتولی به عهدۀ کولی‌ها یا گودارها بوده که بیشترشان فیوج هستند و سابقه‌ای قدیمی در منطقه دارند.

بیت‌خوانی یا بیدخوانی را هم نباید از یاد برد که از بیت‌خوانی‌های شمال خراسان گرفته شده است.  

موسیقی‌ِ سازی کتولی را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد. نخست مجموعه قطعاتی که در جشن‌های شادـ به‌ویژه عروسی‌هاـ اجرا می‌شود. مثلاً مسابقات کشتی‌گیری و اسب‌دوانی و عروس آوردن را با سرنا همراه می‌کردند. دستۀ دوم در پاسخ به مقام‌های آوازی نواخته می‌شد که کلیۀ هرایی‌ها، راسته‌مقام‌ها و کلّه‌کش‌ها را در بر می‌گیرد و با سازهایی مثل دوتار، نی ‌و کمانچه اجرا می‌شود. گروه سوم قطعات بی‌کلام است و در اصل روایت پنهانی در بر دارد و حال و هوایی حماسی، عاشقانه و عرفانی بر می‌انگیزد. آهنگ‌هایی مانند «ورساقی»، «زارنجی»، «شترناز»، «غریب» و «یارخدیجه» نمونه‌هایی برجسته‌اند.

مهاجرپذیری منطقۀ کتول راه را برای سازهای گوناگون باز کرده‌است. ولی نی و دوتار و بعد از آنها کمانچه سازهای اصلی محسوب می‌شوند. نی کتولی از نظر ساختمان تلفیقی از لَلِه‌وای مازندرانی و یُدّیُقم ترکمنی است. این ساز نشان‌دهندۀ زندگی کتولی‌ها در کوهستان و زندگی بر پایۀ دام‌پروری و کشاورزی است. نی کتولی مانند نی چوپانان مازندرانی، چهار سوراخ در بالا و یک سوراخ در زیر دارد و نوع لبیِ آن از بیرون تراشیده می‌شود و هنگام نواختن بین لب و دندان قرار می‌گیرد. دوتار کتولی در دو نوع کاسه‌کوچک و کاسه‌بزرگ مثل دوتارهای شمال خراسان است. این ساز با یازده پرده به شیوۀ نواختنِ ترکمنی نزدیک‌تر است. کمانچۀ کتولی نیز به کاسه‌کوچک و کاسه‌بزرگ تقسیم می‌شود. نوع کاسه‌کوچک آن شبیه کمانچۀ ترکمنی است. این ساز سه‌سیمه نواختنش با حفظ هویت کتولی، به اجرای مازندرانی و ترکمنی نزدیک است. ساز دیگر کتولی شمشاد است که شباهت زیادی با سیکاتک مازندرانی دارد و زبانه‌دار است و شش سوراخ در بالا و یک سوراخ در زیر دارد. جنس این ساز که سوغات کولیان است، از چوب درخت شمشاد و یا نی خیزران است. سرنای کتولی مثل سرنای شمال خراسان است، اما کتولی‌ها مثل مازندرانی‌ها فقط از صدای بم آن استفاده می‌کنند. این سرنا یک سوراخ در بالا و یک سوراخ در پایین دارد. از سازهای کوبه‌ای کتول از دُهُل که برگرفته از دهل‌های جداره‌کوتاه خراسانی است، نباید غافل شد و نیز از ‌دایره و تشت که ویژۀ زنان است. قبلاً نقاره‌زنی هم باب بوده که امروزه به‌کلی از میان رفته است.

بعضی از مشاهیر و پیش‌کسوتان موسیقی کتولی عبارتند از: عیسی فیوج، حسن معززی، مهدی بیک حسینی، حسین‌علی خسروی کتولی، علی‌اصغر خسروی کتولی، علی‌اصغر اصلانی، اسماعیل معززی، علی‌حسین قنبری، قربان‌علی اصلانی و علی‌اکبر اصلانی.

موسیقی گالش‌ها که دامدارند، هم در این منطقه گستردگی خاصی دارد. هرایی، بیت‌خوانی و همراهی نی و آواز (نی‌بید) و لاره‌لاره که در بهار می‌خوانند، از این دسته است.

منابع:

از میان سرودها و سکوت‌ها، محمدرضا درویشی، موسسۀ فرهنگی-هنری ماهور، تهران، چاپ اول: ۱۳۸۰؛

کوچ (بررسی موسیقی اقوام و عشایر ایران)، جهانگیر نصری اشرفی، تهران، انتشارات سورۀ مهر، چاپ اول: ۱۳۸۶؛

آشنایی با موسیقی نواحی ایران، هوشنگ جاوید، کتاب اول، تهران، انتشارات سورۀ مهر، چاپ دوم: ۱۳۹۳؛

مقدمه‌ای بر موسیقی ترکمن، نظرمحمد مصطفائی، ناشر: مولف، تهران، چاپ اول: ۱۳۷۸؛

بروشور موسیقی علی‌آباد کتول و شرق مازندران، محمدرضا درویشی، موسسۀ فرهنگی-هنری ماهور.

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها