دو روایت از آنچه شهاب حسینی انجام داد. این روایت‌ها باز هم می‌تواند ادامه داشته باشد. تا نظر شما چه باشد.

به گزارش همشهری آنلاین، دو تن از خبرنگاران همشهری با دو نگاه متفاوت به رفتار و سخنان شهاب حسینی در جلسه رسانه‌ای‌اش پرداخته اند.

  • شین مثل شهاب
آرش نهاوندی

شهاب از آسمان جشنواره عبور کرد اما این‌بار بازی که نه، بلکه اعتراض‌هایش به زمین سینما برخورد و خسارت‌هایی هم برجا گذاشت. شهاب حسینی نمایش فیلم شین را بهانه کرد و در کاخ جشنواره نشستی ترتیب داد تا حرف‌هایش را بزند و به قول خودش بعد از روزها شنیدن تهمت و افترا، از جشنواره و مخالفتش با شرکت‌نکردن در جشنواره دفاع کند.

همان زمان که شهاب حسینی گفت: «این بی‌انصافی است که آدم اینقدر خودخواه باشد که طوری حرف بزند که ملاحظه‌ هیچ‌کس دیگری را در آن نکند»، خیلی‌ها فهمیدند که این بازیگر دل پری از بعضی اتفاقات و حرف‌های اخیر دارد. او که از ماه گذشته علیه تحریم جشنواره فیلم فجر موضع گرفته بود، این‌بار انتقادات تندی را مطرح کرد که به‌راحتی می‌شد حدس زد مخاطبی غیر از مسعود کیمیایی ندارد.

او بدون نام‌بردن از کارگردان «خون‌ شد»، گفت: «جشنواره‌ فیلم فجر مثل هر فستیوال دیگری در دنیا یک امکان است. من کاری به فیلمسازان خیلی پرسابقه یا پیشکسوت ندارم. من با فیلمسازان جوانی کار دارم که قرار است پتانسیل و داشته‌های آینده این کشور باشند. من نمی‌توانم ساکت بنشینم که استاد پیشکسوت سینما، که سال‌هاست روند کاری‌اش پیش چشم تماشاگر مشخص است و هرساله تماشاگر برخورد ناراحت‌کننده‌ای با فیلم‌های ایشان دارد، بیاید و امسال هم فیلمی را بسازد که مطمئن است برخورد بدی با فیلمش اتفاق می‌افتد، بنابراین می‌آید و آن روغن ریخته را اصطلاحا نذر امامزاده می‌کند و سنگ‌بنایی را می‌گذارد که نتیجه‌اش جز نفاق و تفرقه و نفرت‌پراکنی چیز دیگری نیست. بقیه را در یک آمپاس اخلاقی قرار می‌دهد؛ کسانی که با یک دنیا عشق و امید و آرزو آمده‌اند فیلمی را ساخته‌اند که قرار است با آن آینده خودشان و سرزمین‌شان را رقم بزنند.»
حسینی با اشاره به موج شرکت‌نکردن در جشنواره که در دی‌ماه و بعد از حادثه هواپیمای اوکراین به راه افتاد، گفت: «اگر ۱۷۶عزیز را در سانحه از دست دادیم و این اتفاق وحشتناک رخ داده، این راه‌حل درستی است که حالا نوک پیکانمان را سمت یک‌سری نخبه دیگر بگیریم و امید و آرزوی آنها را هم ساقط کنیم؟»

شهاب حسینی در بخش دیگری از حرف‌هایش به ماجرای درخواستش برای بازگشت بهروز وثوقی پرداخت. او گفت: «من علاقه‌ای به پاره‌شدن این لحاف چهل‌تکه سرزمینم که هر طرفش را یکی گرفته و می‌کشد، ندارم. اصرار کردم و نامه نوشتم به آقای روحانی جهت رفع ممنوعیت بهروز وثوقی. بماند که چقدر ما جای خالی ایشان و تجربه ایشان را احساس می‌کنیم. این جشنواره یک فرصت بود، که من امیدوار بودم از آن استفاده شود. حضور بهروز وثوقی اولویت دوم من است. تصمیم خودشان است که برگردند یا برنگردند؛ اینجا وطن خودشان است. اولویت اول من دیده‌شدن فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» به بهانه حضور بهروز وثوقی در آن فیلم بود، چون می‌دانستم طیف بسیار گسترده‌ای فیلم را خواهند دید. پیامی که در آن فیلم وجود دارد بسیار به درد امروز می‌خورد و باید شنیده شود. چون فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» در زمان خودش اکران نشد و هنگام اکران تأثیر خودش را از دست داد، حرف فیلم فنا شد. دوباره می‌توانست شنیده شود. حرف فیلم الان شنیدن دارد.»

شهاب حسینی هرچند دلخوری‌هایی از واکنش به موضع‌گیری‌هایش در فضای مجازی را در لحن داشت، اما حرف‌های مهم دیگری هم زد. او گفت: «فجر سقف آرزوهای من نیست، کارهایی که خارج از کشور انجام می‌دهم خدمت به فرهنگ کشورمان است. اگر با دنیرو حرف می‌زنم فقط به‌خاطر فرهنگ ایران است. کارم همین است، این را بلدم، اعتراض من نوع خودش را دارد. اگر هنرمندیم و ادعا داریم، صدای مردم باشیم و هزینه‌ها را کم کنیم. قهرکردن راه چاره نیست. نمی‌خواهید بیایید، نیایید. با نیامدن شما چه می‌شود؟»

دفاع تمام‌قد شهاب حسینی از جشنواره البته بیش از هر چیز به نفع سینماست. او همانقدر که گلایه‌های تند و تیزی را به مسعود کیمیایی داشت، همانقدر هم شجاعانه از تلاش برای رفع ممنوعیت نمایش تصویر بازیگر قدیمی و محبوب سینمای ایران گفت و نشان داد مانند یک شهاب است که هر آسمان را نورانی کند؛ هرچند گاهی دلخوری و خسارتی هم به بار می‌آید.

  • برخورد نزدیک از نوع شهاب
محدثه واعظی‌پور


- روزنامه‌نگار

هر اندازه رفتار ابراهیم حاتمی‌کیا در نشست رسانه‌ای فیلم «خروج» قابل پیش‌بینی بود و هیچ نکته تازه‌ای در آن جلسه برای شگفتی و جلب توجه وجود نداشت، نوع برخورد و مونولوگ‌های طولانی شهاب حسینی تازگی داشت. او در آخرین ساعات روز شنبه در سینمای رسانه فرصتی یافت تا در کنار تکرار حرف‌های یک‌ ماه اخیر درباره تحریم یا تحریم‌نکردن جشنواره، برای چندمین‌بار سنگ بهروز وثوقی و «آشغال‌های دوست‌داشتنی» را به سینه بزند. تا اینجا، با وجود ملال‌آوربودن این حرف‌ها، می‌شود به حسینی حق داد که بنا بر تعصب حرفه‌ای دوست دارد ستاره سال‌های دور سینمای ایران، که این روزها با هم عکس یادگاری می‌گیرند راهی به مهم‌ترین جشنواره سرزمینش داشته باشد، اما بحث از جایی عجیب و تند می‌شود که حسینی به مسعود کیمیایی می‌تازد.

برای اینکه نوع برخورد خود با جشنواره را توجیه کند، سابقه و اعتبار حرفه‌ای یک سینماگر دیگر را به سخره می‌گیرد و درحالی‌که سعی دارد حق‌به‌جانب و آرام صحبت ‌کند، کیمیایی را متهم به تفرقه‌افکنی می‌کند. کاش حسینی قبل از این نشست و رویارویی با اهالی رسانه، دوباره ویدئوی کوتاه حرف‌های کیمیایی را می‌دید. فارغ از اینکه موضع این فیلمساز قدیمی را بپسندیم یا با آن مخالف باشیم، نکته این است که کیمیایی دیگران را به ادامه راهش ترغیب نکرد و اصلا درباره دیگران حرف نزد. او از بی‌میلی خود برای شرکت در جشنواره سخن گفت و همین موضوع، خشم مخالفانش را برانگیخته. شهاب حسینی که از تحمل، مدارا، یکپارچگی و وحدت صحبت می‌کند، مثل همه دیگرانی که در یک‌ ماه اخیر مقابل هم ایستادند و خط و نشان کشیدند، به کیمیایی می‌تازد تا صدای مردم سرزمینش باشد! نکته دیگر دفاع او از «هزارتو» و «نبات» و انتقاد از نادیده گرفته‌شدن این دو فیلم در سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر است. اینجا هم حسینی برای دفاع از سازندگان این آثار و در واقع از کارنامه و عملکرد خودش، به جشنواره‌ای می‌تازد که مدافع برگزاری و شرکت در آن است و می‌گوید جشنواره دینی به گردنش ندارد. منظور او دقیقا همان جشنواره‌ای است که در آن تحسین شده، سیمرغ بلورین گرفته و بارها و بارها فیلم‌هایش در آن پذیرفته شده است. همین جشنواره که به‌خاطر او برای فیلمی خارج از مسابقه نشست خبری می‌گذارد و فرش قرمز پهن می‌کند تا ستاره سینمای ایران، مقابل سؤال خبرنگار حاضر در این رویداد درباره جایزه کن، با پرخاش و عصیان، خشمش را سر اهالی رسانه خالی کند.

سال‌های اخیر نشست‌های خبری در سالن رسانه وضعیت رقت‌انگیزی را از سقوط فرهنگی و اخلاقی در سینمای ایران به نمایش گذاشته‌اند. اهالی سینما از موضع بالا و فقط برای گرفتن ژست‌های تکراری در این جلسات حاضر می‌شوند، تاب و تحمل نقد و نظر مخالف را ندارند و با کوچک‌ترین سؤالی از کوره درمی‌روند. نمایندگان رسانه‌ها، بدون توجه به ‌شأن و کارکرد رسانه برای نمایشی که سینماگرها راه می‌اندازند، دست می‌زنند، غرق بازی آنها می‌شوند و حواسشان نیست که این آقایان و خانم‌ها وقتی ستایش نثار فیلم‌هایشان می‌شود، چقدر مبادی آداب هستند. یادشان می‌رود که همین چهره‌های خشمگین و معترض، در جواب ساده‌ترین و احمقانه‌ترین پرسش‌های خبرنگاران خارجی در فستیوال‌ها با لبخندهای پت و پهن، چهره‌ای محجوب از سینماگران جهان‌سومی ترسیم می‌کنند. واقعیت تلخ این است که بخشی از حاضران در نشست‌ها، نویسنده، خبرنگار و منتقد سینمایی نیستند و سؤال‌ها سطحی و ابتدایی است. اما در همین وضعیت هم، اینگونه رفتار با نمایندگان رسانه‌ها و تاختن به آنها در پاسخ به هر سؤال منفی یا انتقاد غیرقابل توجیه است. شاید ابراهیم حاتمی‌کیا که کمتر فرصت رویارویی با خبرنگاران خارجی را داشته، نداند نشست رسانه‌ای تنها فضایی برای ستایش فیلمسازان نیست. اما از شهاب حسینی که به‌نظر می‌رسد قرار است از این به بعد بیشتر در محافل بین‌المللی حاضر شود، بعید است نداند این ادبیات و ژست‌ها، در ‌شأن بازیگران و ستارگان بزرگ نیست.