به گزارش همشهریآنلاین به نقل از تسنیم، سردار حسین دهقان وزیر سابق دفاع که خود از پیشکسوتان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از دوستان نزدیک سردار شهید قاسم سلیمانی بوده است، در گفتگو با خبرگزاری تسنیم، به بیان برخی خاطرات و تحلیل ویژگیهای شخصی و فرماندهی «حاج قاسم» پرداخته که متن کامل این گفتگو را در ادامه میخوانید.
هرجا عملیاتی بود قاسم سلیمانی هم حضور داشت
- نام نیروی قدس و فرمانده آن شهید قاسم سلیمانی تا همین چند سال قبل خیلی در افکار عمومی مطرح نبود و مردم عادی لااقل آشنایی چندانی با آن نداشتند ولی در سالهای اخیر ــ خصوصاً پس از بحران سوریه و عراق ــ این آشنایی بیشتر شد و نهایتاً دیدیم که در تشییع سردار سلیمانی و یارانش یکی از بزرگترین تجمعات در تاریخ کشور رخ داد. شما حتماً بهواسطه کار و دوستیتان در سالهای دفاع مقدس، آشنایی دیرینهای با ایشان داشتید، این آشنایی از کجا شکل گرفت؟
معمولاً حاج قاسم را باید با لشکر ۴۱ ثارالله و بچههای کرمان در جنگ شناخت. در همان اوایل دفاع مقدس بود که ایشان با گروهی از بچههای کرمان به منطقه جنوب آمدند و کارشان را از همانجا شروع کردند که ابتدا تیپ و سپس تبدیل به لشکر ۴۱ ثارالله شد. این لشکر تقریباً در همه عملیاتهای عمدهای که در دوران جنگ انجام شد، جزو لشکرهای خطشکن بود.
نامهایی مثل سلیمانی، خرازی، کاظمی، باقری، باکری و همه فرماندهانمان در واقع عناصر اصلی بنیانگذار و تقویتکننده سپاه بودند که بهطور طبیعی در دوران دفاع مقدس نقشآفرینی میکردند و واحدهای آنها در روند جنگ نقش جدی داشتند، لذا هرجا عملیاتی بود، حتماً قاسم سلیمانی هم حضور داشت. هرجا طراحی برای عملیات بود، قاسم سلیمانی هم بود و هرجا بحثهای جدی قرارگاهی برای سیاستگذاری و تبیین استراتژیها بود، باز قاسم سلیمانی را میدیدیم، لذا ایشان همپای جنگ در همه مقاطع حضور داشت.
خط قرمز حاج قاسم در رابطه با افراد، «رهبری» بود
- افراد مختلف معمولاً علاوه بر ویژگیهای مدیریتی و فرماندهی، از یکسری خصایص شخصی و فردی هم برخوردارند، مهمترین ویژگی سردار سلیمانی را که در نظر شما از بقیه برجستهتر بود، چه میدانید؟
در حوزه فرماندهی و هدایت، بزرگترین ویژگی ایشان برخورداری از یک آرمان و هدف متعالی مثل دفاع از اسلام و حریم ائمه(ع) بود و او خودش را در همین مکتب رشد داد. حاج قاسم را هیچ جا و در هیچ صحنه دفاع و جهادی غایب نمیبینید.
اگر بخواهیم از دیگر ویژگیهای ایشان صحبت کنیم، قدرت سازماندهی و مدیریت بود؛ اینکه شما چگونه بتوانید افراد مختلف با فرهنگهای گوناگون را کنار هم نگهدارید و منسجم و یکپارچه بتوانید با انگیزه بالا بهکار بگیرید.
قاسم [سلیمانی] بهخصوص بعد از دوران دفاع مقدس و در نیروی قدس نماد تمامعیار این است یعنی قادر است افراد، اقشار و طوایف مختلف و حتی مذاهب گوناگون را کنار هم در یک مجموعه سازمانی بهصورت منسجم و یکپارچه بهکار بگیرد.
قدرت پیشبینی و آیندهنگری بالایی داشت، به این معنا که همواره میتوانست آینده را بخواند، تحلیل کند و متناسب با آن خودش را آماده کند و بههنگام وارد عمل شود.
حاج قاسم در یک کلام، ذوابعاد بود، به این معنا که هم در تاکتیک و هم در راهبرد میتوانست طراحی کند، جنبههای مختلف کار را میدید و اگر در جایی لازم بود که فضایی در پشتیبانی از این صحنه نبرد و عملیات شکل بگیرد، قادر بود این کار را انجام بدهد. من این تعبیر را یک جای دیگر هم بهکار بردم که او قادر بود سطح راهبرد و تاکتیک را با هم ادغام کند؛ هم تأثیرهای بلندمدت و پیامدهای چندگانه یک موضوع را بسنجد و هم در عرصه عمل چیزی را شکل بدهد که پشتیبان و مقوم همان راهبرد و استراتژی کلان هست.
مردمی بودن از دیگر خصوصیات حاج قاسم بود. هیچ چیزی نمیتوانست بین او و دیگران ایجاد تمایز کند. خب، ایشان درجه سرلشکری داشت و دارای سوابق درخشان زیادی بود ولی کمتر کسی در جامعه او را بهعنوان سردار میشناسد و عمدتاً بهعنوان حاج قاسم صدایش میکردند.
چیزی که او را در بیان مواضع یا در ارتباط با افراد مقیّد میکرد، نسبت آنها با رهبری ــ چه در زمان امام راحل و چه در زمان حضرت آقا ــ بود، این برایش معیار و شاخص بود و دیگران را با این میزان بهعبارتی میسنجید.
- رهبر معظم انقلاب در خطبه نمازجمعه اخیرشان، نیروی قدس را بهعنوان مجاهدان بدون مرز معرفی کردند، یکمقدار راجع به این صحبت کنید، شما خودتان سابقه چنین فعالیتی را سالها در لبنان داشتید، این سربازان بدون مرز و نیروی قدسی که مردم کمکم با آن بیشتر آشنا میشوند چه وظایفی دارند؟ اصلاً نیروی قدس از کجا شروع به کار کرد و نقش سردار سلیمانی در قوام و ثبات این نیرو چه بود؟
ورود سردار سلیمانی به نیروی قدس، همزمان با آغاز دوران بحرانهای فراگیر و ناامنساز در منطقه بود و این حوادث نظیر موضوع طالبان در افغانستان، حمله آمریکا به افغانستان و عراق، شرارتهای رژیم صهیونیستی در لبنان و فلسطین و... تا همین سالهای اخیر هم که جریانهای تروریستی تکفیری مثل داعش شکل گرفت، ادامه داشت.
قاسم سلیمانی و سپاه قدس در اینجا چه نقشی بهعهده دارند؟ دفاع از حریم اسلام. اولین نقشی که نیروی قدس با حاج قاسم ایفا کرد این بود که مانع شد تا این چهرههای زشت، در سطح جهانی، معرف اسلام باشد.
در همه این بحرانها، حاج قاسم کنار مردم میایستد و از آنها دفاع میکند، با ترور و تروریسم میجنگد و محور مقاومت را شکل میدهد. اما شاید بزرگترین کاری که حاج قاسم و نیروی قدس کرد، آگاهیای است که مردم از خودشان و دشمنشان پیدا کردند و نسبتی که بین خودشان و دشمن تعریف میکنند.
- درخصوص نحوه ترور شهید سلیمانی بهدست آمریکاییها، تحلیلهای زیادی صورت گرفته است. گذشته از اینکه این ترور با آن کیفیت، بر تروریستی بودن ارتش و دولت آمریکا صحه میگذارد، ولی شاید کمتر کسی فکرش را میکرد که آمریکاییها اینطور صریح بیایند و مسئولیت این اقدام را بهعهده بگیرند ولی دیدیم رئیس جمهور این کشور این کار را کرد، تحلیل شما در این خصوص چیست؟ چرا آمریکاییها دست به چنین کاری زدند که حتی در افکار عمومی جهان هم به وجهه آنها ضربه میزند؟
آنها فکر نمیکردند این ترور چنین تبعاتی برایشان داشته باشد. آمریکاییها خصوصاً در چند ماه گذشته، مجموعه فعالیتهایی را بهخواست صهیونیستها و با پول کشورهایی مثل عربستان صورت دادند تا جلوی نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه گرفته شود و یا همه عناصر قدرت را از ما بگیرند. شما یک نگاه به حوادث عراق اندکی قبل از شهادت حاج قاسم بیندازید.
آمریکاییها دنبال یک بیثباتی مدیریتشده در منطقه بودند که این بیثباتی میتوانست چند پیامد برایشان داشته باشد؛ اولاً حضور آنها در منطقه را مستدل و موجه میکرد، ثانیاً بازار عظیم و گستردهای برای فروش سلاحهایشان فراهم میشد و ثالثاً کشورهای منطقه احساس نیاز به یک پشتیبان پیدا میکردند که تضمینکننده امنیت آنها باشد.
کنار این، آنها قصد داشتند اینطور جا بیندازند که عامل این بیثباتی، حضور ایران و ایرانیها و شخص سلیمانی و نیروی قدس است ولی شما واکنش مردم ایران، ملتهای منطقه و مردم در برخی کشورهای جهان را دیدید که چطور به این شهید عزیز و همراهان شهیدش احترام گزاردند.
حاج قاسم برای همه یک الگو و اسوه است، اصلاً «مکتب سلیمانی» یعنی همه سلیمانی را بهعنوان فرمانده و حامی و پشتیبان خودشان و حتی هادی خودشان در زمینههای مختلف میشناختند. من فکر میکنم حتی اگر حاج قاسم در معرکه و جهاد هم شهید نمیشد و بهطور طبیعی به رحمت خدا میرفت، باز هم همین تکریم و احترام را بین مردم داشت. شما حتماً نظرسنجیهای بسیاری را که در گذشته در کشور انجام میشد شنیدید که در همه آنها، حاج قاسم بهلحاظ محبوبیت در صدر قرار داشت.
این مردم میفهمند که برچسب تروریسم هیچگاه به شخصی مثل قاسم سلیمانی نمیچسبد. او همه زندگیاش مقابله با تروریسم و ریشههای آن در منطقه بود.
بهاعتقاد من آمریکاییها و ترامپ یک قمار بزرگ کردند. این کار آنها قرار بود یک اقدام تمامکننده و قاطع باشد که بهخیالشان عمود خیمه مقاومت را بیندازد. آنها میخواستند با تکیه بر حوادث اخیر قبل از شهادت حاج قاسم، دو ملت ایران و عراق را مقابل هم قرار بدهند و برای آن هم خیلی کار کردند.
من فکر میکنم ترامپ با ترور حاج قاسم، مرتکب یک خطای احمقانه راهبردی شد. با این جنایت، دیگر آمریکاییها نمیتوانند هیچ ادعایی بهعنوان یک دولت یا جامعه متمدن داشته باشند. اگر تا دیروز صهیونیستها یک دولت تروریستی بودند، الآن شخص رئیس جمهور آمریکا هم چنین وضعیتی در افکار عمومی دارد.
انتخاب سردار قاآنی بهترین انتخاب بود
- بعد از شهادت سردار سلیمانی، رهبر انقلاب بلافاصله جانشین ایشان را معرفی کردند و من فکر میکنم همین انتخاب سریع خودش میتواند یک پیام خصوصاً به جبهه مقاومت داشته باشد و آن اینکه راه و مسیر گذشته با همان کیفیت ادامه دارد، شما چقدر سردار قاآنی را میشناسید و آینده جبهه مقاومت را چطور میبینید؟
در دنیای عرب یک واژه یا مفهومی بهاسم «ثار» بهمعنای خون وجود دارد. همانطور که وجود حضرت سیدالشهدا(ع) را «ثارالله» میگوییم، این یعنی وقتی انسان بزرگی شهید شد، خون او همیشه بین این دو طرف جاری است. امروز یک جریان ثاراللهی راه افتاده به این معنا که این خونخواهی ادامهدار است و این انتقام یک انتقام پایدار خواهد بود، تا کجا؟ تا هر جایی و زمانی که این جبهه وجود دارد، حالا مقام معظم رهبری فرمودند بحث عین الاسد یک سیلی بود و انتقام اصلی و سخت بیرون کردن آمریکا از منطقه است.
حالا اگر ما این ثار را مبنا بگیریم، خون حاج قاسم جوشش و جریان و جنبش و انگیزه ایجاد میکند، یعنی محور مقاومت انگیزهمندتر از دیروزش مبارزه خواهد کرد و تقویت خواهد شد. حتماً دنیا از این جریان و از این جبهه حمایت خواهد کرد و باز در عین حال ما اعتقادمان بر این است که درست است حاج قاسم خیلی مقام رفیع و تعیینکنندهای داشت اما هیچگاه زمین خدا از حجت خالی نمیماند و هرگاه علم از دست شهیدی بیفتد، یک فرد دیگری آن را بلند میکند.
بهاعتقاد من سردار قاآنی مناسبترین فردی بود که میتوانست در این جایگاه قرار بگیرد؛ هم بهلحاظ آشناییاش با حوزه مقاومت و نیروی قدس و هم دوران طولانی که بهعنوان جانشین کنار حاج قاسم کار میکرد و مسئولیت داشت.
به روسها گفتیم "فرمانده میدان قاسم سلیمانی است"
- شما حتماً در مقطعی که وزیر دفاع بودید، جلسات و همکاریای با ایشان در حوزههای مختلف خصوصاً در مسائل منطقه داشتید، در این خصوص خاطره یا نکتهای در ذهنتان هست که برای مخاطبین ما تعریف کنید؟
بله، موضوعات که زیاد بود، مثلاً در مقطعی که روسها در نبرد با داعش به سوریه آمدند، ما در آن زمان درخصوص موضوعات مختلف مثل پشتیبانی و ارتباط با روسها جلسات متعددی با حاج قاسم داشتیم. من خودم قرار بود یک دیداری با آقای پوتین رئیس جمهور روسیه در مسکو داشته باشم، قبل از آن سردار سلیمانی با او جلسهای داشت که همان جلسه منجر به ورود روسها به سوریه شد. البته در این مسیر مباحثی هم وجود داشت، مثلاً روسها در ابتدا میگفتند که طراحی و فرماندهی میدان بهعهده آنها باشد و حاج قاسم تأمینکننده نیرو باشد ولی ما میگفتیم "شما پشتیبانیکننده هستید و فرماندهی میدان بهعهده حاج قاسم است."، برای تدوین محورهایی که مدّنظرمان بود، در جلسات متعدد با حاج قاسم مینشستیم و بحث کردیم و نهایتاً من جمعبندی را به جلسات بردم و تا آخر هم در همان مسیری که ما در نظر داشتیم ادامه دادیم.
اقناع پوتین در موضوع سوریه هنر حاج قاسم بود
- اتفاقاً یکی از سؤالات ما هم به همین موضوع مرتبط است یعنی قدرت دیپلماسی که سردار سلیمانی داشت. ایشان کنار اینکه یک فرمانده نظامی عالیرتبه بودند، در حوزه دیپلماسی هم مثل یک دیپلمات کارکشته عمل میکردند که یکی از مصادیق آن همین دیدار و گفتگوی معروفی بود که با رئیس جمهور روسیه داشتند، یکمقداری بیشتر در این باره صحبت بفرمایید که چطور این اتفاقات افتاد، بالاخره پوتین رئیس جمهور یک کشور بزرگ است و اینکه یک فرمانده نظامی ما میرود و اینطور با او صحبت میکند و متقاعدش میکند شاید چندان مسبوق به سابقه نباشد.
حاج قاسم را در دنیا صرفاً بهعنوان فرمانده سپاه قدس نمیشناختند او بهعنوان یک دیپلمات هم پذیرفته شده بود، یعنی ایشان اگر فرمانده نیروی قدس هم نبودند، باز همین اثرگذاریها را داشتند، لذا اینطور نبود که آقای پوتین حاج قاسم را تنها بهعنوان فرمانده نیروی قدس بپذیرد، حاج قاسم بهعنوان حاج قاسم در نظام سیاسی و اداری و مدیریت کشور مورد توجه قرار داشت، بقیه مثل اردوغان در ترکیه یا کشورهای دیگر هم همین نگاه را داشتند.
شما ممکن است یک قدرت و جایگاهی هم داشته باشید ولی توان مذاکره یک بحث دیگر است. این مهم است که بتوانید با طرف مقابل بهدرستی مذاکره کنید چون امروز دنیا بر اساس منفعت و هزینه رفتار میکند.
آقای پوتین زمانی به سوریه میآید که بداند هزینههایی که میکند برایش توجیه دارد. اینکه چطور بتوانیم این موضوع را برای کسی مثل پوتین جا بیندازیم، کار مهمی بود.
روسها عموماً با یک ذهنیت قبلی با مسائل منطقه برخورد میکنند. این هنر حاج قاسم بود که بتواند فضایی از آینده منطقه، جهان و حتی خود روسیه و تهدیدی بهنام داعش را که برای همه جهان خطرناک است برای آقای پوتین بهتصویر بکشد و او را قانع بکند.
حاج قاسم قدرت قانعکنندگی بسیار بالایی داشت و اگر ما مذاکره را هم یک نوع اقناع طرف مقابل و تفاهم دو طرف بر سر موضوع بدانیم، این هنر فوقالعاده را حاج قاسم داشت.
- هر کدام از فرماندهان بههرحال بهواسطه مسئولیتهایی که دارند، کمابیش در معرض خطر قرار میگیرند. ما در دوران دفاع مقدس هم فرماندهان زیادی را از دست دادیم ولی سردار سلیمانی بیش از بقیه در این معرض قرار داشت، شما خودتان فکر میکردید او با این شکل و در این زمان به شهادت برسد؟
حاج قاسم همیشه در معرض ترور بود و البته هیچ وقت هم از تهدید فرار نمیکرد.
بسیاری از شهدای ما از خدا میخواستند که طوری شهید شوند که بعد از شهادت اثری از آنها بهمعنای فیزیکی باقی نماند. حاج قاسم هم همانطور که آرزویش را داشت و در همان جایی که میخواست به شهادت رسید.
- شما چطور از شهادت ایشان مطلع شدید؟
همان شب، ساعت ۳ و ۴ خواب دیدم با یک جمعی از دوستان هستیم و حاج قاسم هم بود، با یک حالت خندانی از وسط جمعیت حرکت کرد و گفت «بچهها، خدا حافظ شما» و رفت. من از خواب بیدار شدم ولی چون زیاد خواب دوستان شهیدمان در دفاع مقدس را میبینم، اعتنایی به خوابی که دیده بودم نکردم.
صبح ساعت ۷ و نیم و ۸، گوشی موبایلم را دیدم که چند نفری تماس گرفته بودند. به یکی از دوستان زنگ زدم که خبر شهادت حاجی را او به من داد.
خبر سختی بود و دیگر نتوانستم حتی صحبت را با آن دوستمان ادامه بدهم.
- در انتها اگر بخواهید بهعنوان یک دوست قدیمی، چند جمله با حاج قاسم صحبت کنید، به او چه میگویید؟
من همیشه دوست داشتم دست حاج قاسم را ببوسم. آن شب در خواب میدانستم که او شهید شده، این بار خواستم پایش را ببوسم که اجازه نداد و من را در آغوش گرفت و همدیگر را بوسیدیم.
به او گفتم که "میدانم چقدر برای شهادت به حضرت زهرا(ع) متوسل شدی، به من قول بده نزد حضرت زهرا(ع) من را هم شفاعت کنی" و رفت.