کتاب جدید او با عنوان بنلادنها طایفهای عرب در عصری آمریکایی تمامی آنچه را که باید از رمز و راز بسیار این خاندان مشهور اعراب در اختیار جهانیان قرار میدهد.
اشپیگل به بهانه فروش بسیار کتاب جدید نویسنده مشهور کتاب جنگ ارواح با او گفت و گوی مفصلی انجام داده است.
- آقای کول گویا اسامه بنلادن بالاخره سکوت طولانی خود را شکسته و این بار اروپا را تهدید کرده است. تاکید او برای آزادی غزه هم مسئلهای بود که در سالهای اخیر کمتر از او انتظار میرفت. به نظر شما این صحبتها چه قدر جدی هستند؟
بنلادن در سالهای اخیر ثابت کرده است که در هر موقعیتی میتواند در بطن اموری که اتفاق میافتد قرار داشته باشد. بهراحتی میتوان تصور کرد که او همین الان در کوههای مرز افغانستان پنهان شده و در حال تماشای تلویزیون الجزیره یا سیانان است.
به نظر من تهدید اروپا از سوی اسامه بنلادن بیشتر به بهانه چاپ دوباره کاریکاتورهای دانمارکی در باره پیامبر مسلمانان جهان بوده و او خواسته به این طریق در صدر اخبار جهان جای داشته باشد.
شاید هم او این بار به رشد و توسعه اروپاییها پی برده و قصد دارد اقدامات جدی خود را از آمریکا به سوی اروپا معطوف کند. فراموش نکنیم که بنلادن طی دو سال گذشته توانسته بهراحتی با رهبران القاعده حاضر در اروپا ارتباط برقرار کند.
در رابطه با غزه هم به نظرم او باز هم قصد داشته در مسائل کنونی خاورمیانه نقش داشته باشد. شاید بنلادن میخواسته به این طریق نشان دهد که هنوز زنده است و در جهان اسلام همچنان تحرکات خاص خودش را دارد.
- باراک اوباما نامزد دموکرات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به تازگی جرجبوش و سایر مقامات آمریکایی را به اهمال در دستگیری خطرناکترین تروریسم جهان متهم کرده است. آیا حق با اوباماست؟
دستگیری اسامه بنلادن برای آمریکا امکانپذیر بود به خصوص در میانه سالهای 1999 تا 2001 میلادی و تا پیش از واقعه 11 سپتامبر این امکان وجود داشت که بتوان بنلادن را دستگیر کرد.
آن زمان آمریکا دارای امکانات و موقعیتهای گستردهای بود. ما در آن زمان اطلاعات کاملی از منطقه اقامت او داشتیم به طوری که در زمان ریاستجمهوری بیل کلینتون 3 بار پیاپی نیروهای آمریکایی میتوانستند بهراحتی او را به دام بیندازند و پیشنهاد این اقدام را به رییس جمهور هم دادند.
اما کلینتون اصراری به حمله نظامی نداشت. او به شدت با کشتار زنان و کودکان مخالف بود. سیستمهای ماهوارهای بنلادن را در قندهار رصد کرده بودند و همهچیز برای دستگیری او مهیا بود. بهراحتی میشد او را در این منطقه با کمک نیروهای خاص به دام انداخت. بعد از جریان 11 سپتامبر هم یک بار موقعیتی عالی برای دستگیری او بهدست آمد.
بنلادن بعدها هم در نوشتههایش آورد که بدترین شرایط را در زمان بمباران منطقه تورا بورا در نزدیکی مرز پاکستان طی دسامبر سال 2001 داشته است. به قول خودش او در دقیقه آخر توانست نقشه فرار را بکشد.
گفتنش سخت است ولی بسیاری از نیروهای افغانی که از سوی نیروهای آمریکایی تجهیز و پیش افتاده بودند باعث فرار او شدند. خیانت خود افغانها بنلادن را فراری داد. در هر حال آمریکا برای کمک گرفتن از نیروهای خاص نظامی خود که در آن زمان در ازبکستان استقرار داشتند تامل کرد. شرایط بدی بود و تصمیمگیری بسیار سخت.
- الان بنلادن کجاست؟
من کاملا مطمئنم که بنلادن در یکی از مناطق دورافتاده پاکستان مخفی شده است. اگر از من بخواهید دقیقا میگویم که اسامه بنلادن مشهور الان در ارتفاعات شمال وزیرستان نزدیک شهر مرام شاه است.
اسامه این مناطق را مثل کف دست میشناسد. این منطقه در حال حاضر در اختیار نیروهای حقانی است که گروه القاعده با آنها ارتباط نزدیکی دارند. تا به حال نیروهای نظامی پاکستان جرات وارد شدن به این مناطق را نداشتهاند.
- یعنی به نظر شما بنلادن الان در میان نیروهای القاعده در حال برنامهریزی برای اقدامات بعدی است؟
اسامه یکجا نمیماند. او همیشه با حمایت دوستانش در حال مسافرت است. البته این اقدام بیشتر برای لونرفتن مخفیگاه اوست. بنلادن هر چه قدر هم که در مناطق دورافتاده سر کند باز هم به تجهیزات ارتباطی پیشرفتهای دسترسی دارد.
حتی ماهوارههای تلویزیونی. مرام شاه افغانستان منطقه عجیبی است، مثل مناطق دورافتاده افغانستان نیست. مرام شاه الان شهر پیشرفتهای شده. البته به نظر میرسد که ایمن الظواهری الان در این منطقه و همراه بنلادن نباشد.
- بنا به احتیاط یا نه به خاطر تدابیر نظامی خاص از هم دور هستند؟
شاید هر دو. اما در دو یا سه سال گذشته اعتماد و اطمینان آنها به هم بسیار بیشتر شده به طوری که حتی شنیدهام این دو در حال تشکیل شورایی خاص برای تجهیز نیروهای القاعده هستند.
ما هنور هم دقیقا نمیدانیم آیا طی این مدت اسامه خودش فرمان تمامی تحرکات القاعده را داده یا این که سایر فرماندهان هم دخیل بودهاند. در هر حال ارتباط گستردهای میان آنها وجود دارد.
- شما کتاب جدیدتان را صرفا به خانواده بنلادنها و فعالیتهای آنها اختصاص دادهاید. چرا؟
به عقیده من اسامه بنلادن و مخالفتهای او با اموری که هماکنون در خاورمیانه جریان دارد، تقابل وی با برخی سنن و آداب مردمان این خطه و مبارزه همیشه او با مدرنیته در خاورمیانه به خصوص در میان مسلمانان این ناحیه از یک سو و نحوه زندگی و دلمشغولیهای آنها میتواند راهکار مناسبی را برای شناسایی بهتر آنها در اختیارمان قرار دهد.
- در کتاب جدیدتان از چه منظری به خانواده بنلادن توجه داشتهاید؟ یک خانواده تروریست عرب یا صرفا خاندانی با ثروت و شهرت فراوان؟
بنلادنها در هر زمینهای که در نظر بگیرید خانواده غیرمعمولی هستند. اسامه 24 برادر و 29 خواهر دارد که هر کدام از آنها با ایدئولوژیهای متفاوت از هم به پشتوانه ثروت عظیمشان در مهمترین رویدادهای جهان نقش داشتهاند.
بنلادنها هر کدام دارای پیچیدگیها خاص خودشان هستند. ببینید به طور مثال یکی از برادرهای اسامه به نام سالم بنلادن یکی از طرفداران پرو پا قرص بیتلها بود که به گفته بسیاری از دوستانش گرفتار انحرافات جنسی هم بوده است.
اینها با مسائل مذهبی و فکری آنها در تضاد است. این دوگانگی و تضاد را حتی میتوان در آن روز تاریک آمریکا هم مشاهده کرد. آنها چنان در مسائل آمریکا آمیختهاند که نمیتوان به تنهایی فقط یکی از این موارد را در نظر گرفت.
هنگامیکه هواپیمای ربوده شده آمریکن ایرلاین به پنتاگون برخورد کرد در فاصله اندکی از آن شفیق بنلادن برادر اسامه در هتل ریتز کارلتون واشنگتن در کنفرانس سرمایهگذاران جهان شرکت داشت.
جالب این که این کنفرانس با حمایت کارلیل گروپ به شراکت خانواده بوش و بنلادن برگزار میشد. خانواده بنلادن یکی از بزرگ ترین و ثروتمندترین خانوادههای جهان هستند و اسامه هم به پشتوانه ثروت و مقام بزرگ این خاندان وارد عمل شد.
دقیقا. محمد پدر اسامه بنلادن مرد خود ساختهای بود که توانست با سختیهای فراوان خودش را از پسر یک کشاورز ساده و بیسواد به یک میلیاردر واقعی تبدیل کند. او اهل منطقه دورافتاده و محروم هادراموت در جنوب شبهجزیره عربستان بود.
هادراموت یعنی مرگ در میان ماست و البته الان دیگر این اسم برازنده آن نیست. محمد در سن 14 سالگی جدا از خانواده به دنبال زندگیاش رفت.
در سال 1952 میلادی او با گذشت از دریای سرخ و عبور از راهی پرفراز و نشیب خود را به جده رساند، شهری که در آن زمان بسیار کوچکتر از الان بود. در آنجا بود که محمد پدر اسامه توانست بر فقر و نداری خود فایق شود و فرصت طلایی زندگیاش را به دست آورد.
- مگر او چه کاری میتوانست بکند که سایرین نکرده بودند؟
او در هادراموت ساختمانهای بلند و زیبایی را که هموطنان او ساخته بودند دیده بود و میخواست که یک معمار شود. آرزوی ساختن بناهای بلند و خانههای زیبا همیشه با او بود. شاید به همین خاطر بوده که الان خانواده بنلادنها را فقط با دو چیز میتوان در عربستان شناخت: برجهای سر به فلک کشیده و هواپیماهای غول پیکر.
- خب محمد بنلادن سرمایه لازم برای انجام این فعالیتها را از کجا آورد؟
او در ابتدا زندگی سختی در پیش داشت. در گودالی از بیایان میخوابید و روزها به انواع کارهای سخت و سنگین میپرداخت. به صورت نیمه وقت هم برای زایران غذا میپخت و آشپزی میکرد و هم در یک کارگاه سنگ بری مشغول بود. او از یک ریال هم نمیگذشت.
در روزگار اوج رونق بازار نفت او یکی از مهمترین معماران خاندان سلطنتی عربستان شد. بعد از این زمان بود که او کمکم اقدام به ساختن سد و جاده در سرتاسر عربستان کرد و از این جا بود که خانواده بنلادنها به ثروتی هنگفت دست یافتند. در آن زمان بسیاری از ساکنان عربستان پولدار بودند اما چنین نفوذی نداشتند.
- محمد این همه اعتبار و نفوذ را چهطور بهدست آورد؟
در عربستان سعودی پول موقعیت اجتماعی او را تغییر نداد. هر چند که در سال 1955 محمد توانست به مقامی دولتی دست پیدا کند. خانواده سلطنتی عربستان به محمد به سبب درستکاری و صداقت او احترام فراوانی میگذاشتند، ولی هیچگاه محمد نتوانست از موقعیت خود استفاده کند.
خانواده سلطنتی عربستان با تمامی احترام به محمد هیچ گاه اجازه ازدواج او یا یکی از پسرانش را با دختران خود ندادند. اگر محمد میخواست که پسرانش به مقام و جایگاهی بالاتر برسد به شدت مورد انتقاد قرار میگرفت.
- محمد آدم جالبی بود. 54 فرزند و 22 همسر نشان میدهد که او دلمشغولیهای فراوانی داشته. آیا اسامه هم برای او یکی از این دلمشغولیها بود؟
محمد بنلادن خیلی زود مادر اسامه را طلاق داد. یک زن سوری از اهالی شهر دورافتاده لاتاکیه. البته کاملا مشخص است که محمد برای اسامه همواره الگویی واقعی بوده است. او در جوانی در مکه و مدینه پدرش را همراهی میکرد.
در آن زمان محمد در این مناطق کارهای بازسازی پر هزینهای را به عهده گرفته بود. درست مانند کاری که در مسجدالاقصی واقع در فلسطین کنونی انجام داد. بزرگ خاندان بنلادنها مرد دیندار و باایمانی بود و انجام چنین اصلاحاتی در محل مقدسی مانند مسجدالاقصی برای او اهمیت فراوانی داشت.
- او بر خلاف پسرانش اصلا مسلمان متعصبی نبود و واقعیات روز را به خوبی میپذیرفت. او مرد به روز و منعطفی بود. چطور این حرف را میزنید؟
ببینید او در آن زمان با بسیاری از مسیحیان و افراد ادیان دیگر به عقیده اسامه و همتایانش بیایمان و کافر هستند همکاری و معامله میکرد و حتی در تامین مواد ساختمانی مورد نیاز برای بازسازی مسجدالاقصی از کالاهای آمریکایی استفاده میکرد.
او نخستین کسی بود که در عربستان سعودی صاحب هواپیمای خصوصی شد و در نهایت نیز به دلیل بیاحتیاطی خلبان این هواپیما دچار حادثه هوایی شد و در سپتامبر سال 1967 میلادی جان خود را از دست داد.
- با این حساب آیا موقعیت محمد باعث رشد اسامه شد یا این که او خودش در رسیدن به این جایگاه نقش داشت؟
اسامه هفدهمین پسر محمد بنلادن بود که در سن 10 سالگی پدرش را از دست داد. در آن زمان مانند دیگر فرزندان پسر خانواده 3/2 درصد از سهام شرکت بزرگ خانواده بنلادنها به او رسید.
سود حاصل از فعالیتهای مالی و اعتباری اسامه بنلادن او و خانوادهاش را در شمار ثروتمندترینهای جهان قرار داده است.
- بیشتر اعضای خانواده بنلادن تحصیلکرده غرب و دانشگاههای بیروت هستند که این کار در میان مردم آن دوره بسیار نادر و برجسته بود. آیا اسامه هم مانند سایر برادرانش مایل به تجربه دنیای بیرون از عربستان بود؟
اسامه یک بار به بیروت سفر کرد. اما در همان روزهای ابتدایی ورودش بیروت را بیشتر شهری منحرف با دلفریبیهای پوچ دید. اسامه در همان جا هم دچار نوعی دوگانگی بود.
سریالهای آمریکایی نگاه میکرد و بازی فوتبال را دوست داشت، اما زمانی که میخواست مشغول بازی شود شلوارک نمیپوشید! او در دوران نوجوانی پسرکی خجالتی بود که با خاطرهای دور از پدرش به سرعت تحت تاثیر یک معلم بنیادگرا قرار گرفت.
از همان جا بود که کمکم تمایلات مبارزهجویانه او برای نبرد با یهودیان و پس از آن تقابل با نیروهای اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان برافروخته شد.
- آیا سایر بنلادنها فعالیتهای اسامه را تایید میکنند یا او را فردی خارج از خانواده بزرگ بنلادن تلقی میکنند که صرفا در یک نام با آنها همخوانی دارد؟
بسیاری از سخت گیریها و تعصبات اسامه برای اعضای خانوادهاش هم غیرقابل باور بود. به عنوان مثال او هیچ وقت نمیگذاشت اعضای خانوادهاش از نی برای نوشیدنیها استفاده کنند یا فرزندان نوزاد اسامه حق نداشتند با شیشههای مخصوص نوزادان تغذیه شوند چون که او استفاده از این وسایل را مغایر با اسلام و بهنوعی غربگرایی تلقی میکرد.
او فقط راهش را از مسیری که خانواده بنلادنها در پیش داشتند جدا کرده بود. اسامه چه زمانی به عنوان یک تروریست بنیادگرا شناخته شد؟ سال 1979 بود که اسامه بنلادن به عنوان یک رادیکال اقدامات تروریستی خود را آغاز کرد؛ زمانی که مسلمانان رادیکال مسجدالحرام در مکه را اشغال کردند و نیروهای اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان هجوم آورده بودند.
اوج زمان فعالیتهای او در پیشاور پاکستان و صرف ثروت کلان خانوادهاش در همسویی با نیروهای مجاهد برای آغاز جنگی مقدس بود که این نبرد گویا تاکنون هم ادامه دارد، فقط حریفان او هر روز تغییر میکنند.
- اگر خاطرتان باشد بنلادن 4 سال پیش پیامی برای نامزدهای انتخابات آمریکا فرستاده بود؛ درست چند روز پیش از زمان برگزاری انتخابات...
بله...
- دموکراتها و جان کری که در آن زمان یکی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری بود این پیام را یکی از مهمترین عوامل شکست خود میدانند.
به نظرم بنلادن قصد دارد الان هم بازی 4 سال پیش را تکرار کند. مدت زیادی است که گروه القاعده آمریکا را به حمله تروریستی دیگری تهدید میکند. باید مراقب بود.
اسامه بنلادن در حال برنامه ریزی برای انتخابات ریاستجمهوری 2008 آمریکاست. بنلادن میتواند به راحتی به دموکراتها ضربه بزند چرا که آنها الان فرصت بهتری برای ریاست بر کاخ سفید دارند هر چند که آنها نشان داده اند هیچ گاه نتوانسته اند خطری جدی برای اسامه باشند.
- آیا اسامه میتواند جمهوری خواهان را در شکست رقیب دیرینهشان کمک کند؟
امسال زمان پیروزی دموکراتهاست. مگر این که موانعی مانند بنلادن مصیبتی بزرگ برای آنها به وجود بیاورند. باید مراقب هر اقدامی از سوی القاعده در آستانه انتخابات بود.
استیو کول در یک نگاه
استیو کول هشتم اکتبر 1958 در واشنگتن به دنیا آمد. دوره دبیرستان را در دبیرستان توماس اس وتون مریلند به سال 1976 به پایان برد. سپس به لوسآنجلس رفت و در چهار سال بعد از یک کالج خصوصی در رشته زبان انگلیسی و تاریخ فارغالتحصیل شد.
او که با مجله کالیفرنیا کار خود را آغاز کرده بود در سال 1987 توانست به یکی از خبرنگاران موفق حوزه اقتصادی شناخته شود و در سال 1989 به دهلینو رفت و رئیس دفتر جنوب آسیای نشریه واشنگتن پست شد.
تلاش و مهارت او در این حرفه در سال 1990 برای نخستین بار جایزه پولیتزر را با خود داشت.
او که در سال 2006 میلادی ریاست سازمان بنیاد آمریکای نو، نهاد خصوصی تحقیقات سیاسی آمریکا را به عهده گرفت هماکنون یکی از نویسندگان ثابت مجله نیویورکر به شمار میرود.
او در خلال سالهای 95 تا 98 برای نشریه واشنگتن پست کار میکرد و از سال 96 به عنوان ناشر نیز به فعالیت میپردازد.
برنده جایزه پولیتزر استیو کول یکی از مشهورترین نویسندههای آمریکایی است که به پشتوانه تحقیقات بسیاری که در رابطه پدیده ظهور بنیادگرایان اسلامی و ارتباط آنها با نظامهای اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا به انجام رسانده به شهرتی جهانی رسیده است.
او در سال 2005 میلادی به سبب نگارش کتاب نبردهای ارواح برای دومین بار جایزه جهانی پولیتزر را که بعد از نوبل ادبیات برجستهترین افتخار ادبی جهان بهشمار میرود از آن خود کرد.
در این کتاب او ناگفتههای بسیاری از تاریخچه سازمان جاسوسی آمریکا، بحران افغانستان، ظهور اسامه بنلادن و... را تا زمان وقوع حادثه یازده سپتامبر مطرح میکند.
کتاب جدید او با عنوان خانواده بنلادنها طایفهای عرب در عصری آمریکایی به رغم گذشت مدت زمانی کوتاهتر از یک ماه از زمان انتشار آن با استقبال فراوان خوانندگان جهانی مواجه شد.
بنلادنها طایفهای عرب در عصری آمریکایی کییرکگارد میگوید: «درک زندگی تنها با نگاهی در گذشته میسر است اما زندگی کردن تنها با نگاه به آینده.»
تضاد و دوگانگی مفهومیکلام کییرکگارد شاید بهترین راهکار ملتها و افراد برای بقا در عصر حاضر باشد چنان که استیو کول در کتاب جدید خود نیز با اشاره به ابعاد و زوایای گوناگون خانواده منحصر به فرد بنلادن سعی دارد این حقیقت دوگانه را به خوانندگان خود متذکر شود.
کول در کتاب بنلادنها طایفهای عرب در عصری آمریکایی با بررسی خانواده مشهور بنلادن اطلاعات بسیاری را از نحوه نگرش و ایدئولوژی مسلمانان واقعی و تمایز آنها با افراطیان بنیادگرا به دست میدهد.
تاریخچه کامل خانواده بنلادنها و نحوه دسترسی آنها به ثروت کلانی با پرداختن به جزییترین مسائل زندگی شخصی هر یک از اعضای خانواده بنلادن از ویژگیهایی است که این کتاب را برای تمامی اقشار جذاب کرده است. این کتاب که در ابتدای ماه آوریل سال جاری از سوی انتشارات پنگوین به چاپ رسیده است در همان روزها ابتدایی در شمار پرفروش ترینهای بازار جهان جای گرفت.
نبردهای ارواح نبردهای ارواح که توانست برای نویسنده خود جایزه پولیتزر به همراه بیاورد کتابی است که ما را با زوایای تاریک نقش سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا با تشکیل شبکه تروریستی القاعده آشنا میسازد.
نویسنده این کتاب که حالا خیلیها نوشتههای او درباره بن لادن، افغانستان و پاکستان را معتبرتر از گفتهها و اظهارات سیاستمداران یا استادان دانشگاهی میدانند در این کتاب جزئیات و کلیات زیادی را در ارتباط با چگونگی پدید آمدن سازمان القاعده به خوانندگان خود باز گو میکند.
مجله معتبر فارین افیرز آمریکا در تحلیلی بر کتاب نبرد ارواح استیو کول مینویسد: این روزها روزنامه نگاران هستند که به جای استادان دانشگاه، ریشهها و منابع اصلی و مورد نیاز برای درک جنگ با ترور پرزیدنت بوش را در اختیار ما قرار میدهند.
استیو کول روزنامه نگار و نویسنده آمریکایی در نبرد ارواح به شدت به سیاستهای سازمان سیا و دولت آمریکا در تشکیل و سازماندهی یک شبکه از افراطیترین مسلمانان منطقه خاورمیانه حمله میکند و سیا را مسئول اصلی فجایعی که در سالهای اخیر توسط القاعده پدید آمده میداند.