همشهری آنلاین- رسول بهروش: این هفته شبکه فارسیزبان ایران اینترنشنال از یکی دیگر از خبرنگاران پیشین سازمان صداوسیما رونمایی کرد؛ یکی از همانها که چندین سال به خرج سازمان و با دستمزد و حق ماموریت گزاف از بلاد خارجه گزارش تهیه میکنند و اغلب در مذمت جامعه میزبان داد سخن سر میدهند، اما دوره ماموریتشان که تمام میشود، تصمیم میگیرند همانجا بمانند! این اواخر روند مهاجرت خبرنگاران صداوسیما و جذب برخی از آنها به شبکههای فارسیزبان خارجی چنان فزاینده و چشمگیر بوده که حالا به یک بحث مهم تبدیل شده است. این داستان در تابستان و با کوچ ناگهانی مزدک میرزایی به انگلستان اوج گرفت و البته پس از آن هم شاهد مهاجرتهای دیگری بودیم؛ از جمله همین هفته که خبرنگار اعزامی صداوسیما به آلمان، همکاریاش را با ایراناینترنشنال آغاز کرد.
راستش این است که آدم وقتی این قبیل رفتارها را از برخی پرسنل عزیزکرده صداوسیما میبیند، بیش از پیش به نجابت و وفاداری یکطرفه عادل فردوسیپور پی میبرد؛ یکی از ممتازترین گزارشگران، مجریان و تهیهکنندگان تاریخ تلویزیون ایران که او را در اوج کارش به جفا کنار گذاشتند و بابت این تصمیم به هیچکس هم پاسخگو نبودند. خاموشی عادل و نود، میرود که یک ساله شود. زمستان پارسال، درست در چنین روزهایی بود که نظرسنجی جنجالی صداوسیما برای انتخاب محبوبترین برنامه تلویزیون ایران آغاز شد؛ رقابتی که در آن به وضوح علیه برنامه عادل تقلب شد و وزارت ارتباطات هم موضوع دستکاری آرا را تایید کرد. در نهایت سازمان ناچار شد جایزه محبوبترین برنامه سال را به فردوسیپور تقدیم کند، اما چند روز بعد از نطق گلایهآمیز او در مورد نامهربانیها، عادل را برای همیشه از شبکه سه کنار گذاشتند. حالا قریب به یک سال است که مخاطبان این شبکه، دوشنبهها راحت میخوابند و البته موقع پخش مسابقات مهم فوتبال، جای خالی زبدهترین گزارشگر تلویزیون را حس میکنند.
در طول این یک سال خانهنشینی اجباری اما، عادل فردوسیپور دست به هیچ ماجراجویی خاصی نزده. بدون یک سر سوزن تردید میتوان مدعی شد امکان مهاجرت آسان و پرسود برای عادل فراهمتر از همه پرسنل صداوسیما بوده و قطعا خیلی از رسانههای خارجی برای همکاری با او سر و دست میشکنند، اما فردوسیپور ساکت و آرام اینجا مانده و با حبس صدای خاطرهانگیزش، میدان را در اختیار حنجرههای ناشی گذاشته است. ای دریغا که سازمان به جای انعطاف در قبال این همه نجابت و تعهد اخلاقی، به بازی روانی با فردوسیپور ادامه هم میدهد. در حال حاضر تنها حلقه پیوند عادل با صداوسیما، برنامه فوتبال 120 در شبکه ورزش است که همین شوی جذاب و محبوب هم خرده حاشیههای عجیبی پیدا کرده. چندی پیش خبری منتشر شد در مورد اینکه از فردوسیپور به عنوان تهیهکننده فوتبال 120 خواستهاند ثابت کند برنامهاش حداقل یک میلیون نفر بیننده زنده دارد، وگرنه صداوسیما دیگر بودجهای برای ادامه تولید آن اختصاص نخواهد داد. همچنین ماه گذشته مرکز تحقیقات صداوسیما نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که نشان میداد فوتبال 120 بعد از برنامههایی همچون مستند حیات وحش، چهلتکه، کتابباز و دستپخت، در رتبه دهم اقبال عمومی قرار دارد! این وسط فقط جای طرح یک سوال خالی ماند؛ اینکه وقتی نظرسنجی گسترده، علنی و میلیونی سازمان در اسفندماه سال گذشته درگیر آن حجم فجیع از تقلب شد، چرا مخاطب باید به نتایج نظرسنجی پنهانی و محدود اخیر اطمینان داشته باشد؟!
چه به عنوان یک ستاره دستنیافتنی در سپهر سیما و چه در قامت شهروندی ساده و مخلوع؛ عادل همیشه همین جا کنار ما مانده است. بدون او نه حال فوتبال بهتر شد و نه حال تلویزیون. اخلافش در صداوسیما هیچ معجزهای در آستین نداشتند و البته رخدادهای اخیر لیگ و تیم ملی هم ثابت کرد فوتبال بدون چشمهای تیزبین نود، مثل شهر بیکلانتر است. فهمیدن اینها سخت نیست. همینطور فهمیدن اینکه وقار و متانت عادل مخصوصا در طول یک سال گذشته، سزاوار قدرشناسی و تحسین است. کاش عقلای قوم در سازمان صداوسیما این چیزها را ببینند و بدانند. موضوع فقط یک نفر به اسم عادل فردوسیپور نیست؛ این، داستان یک فرهنگ است. میترسیم از جامعهای که در آن نجابت و تعهد، کاربلدی و تخصص خریدار نداشته باشد. کاری که با عادل کردید زنگ خطر است و عجبا که سکوت مرد نجیب، شکستنی هم نیست. هرچند هر سکوتی نمیتواند علامت رضا باشد، گاهی این خاموشی از سر «حیا»ست.