تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۳:۳۴

نوروزخوانی نوعی آواز است که در برخی نواحی ایران رواج داشت و خنیاگران دوره‌گرد از اواسط اسفند، با آن به پیشواز بهار و سال نو می‌رفتند و بهارانه می‌خواندند.

همشهری‌آنلاین – محمدرضا ربیعیان: نوروزخوانی یکی از آیین‌های مربوط به نوروز و همراه با موسیقی است که در گوشه و کنار کشور به نام‌هایی چون نوروزِ نوسال، بهارخوانی، امام‌خوانی، بهارخوانی، نوروزی‌خوانی، نوروزنومک و نوروزنامه معروف است. نوروزخوانی بیشتر در استان‌های مازندران، گیلان، گلستان، سمنان، کردستان، البرز، خراسان جنوبی و هرمزگان رواج داشت و در حال حاضر، به صورت خیلی محدود در بعضی روستاهای دورافتادۀ شمال و جنوب البرز برگزار می‌شود.

شکی نیست که این مراسم آیینی قدیمی بوده است، اما حتماً چیزی نبوده که اکنون شنیده می‌شود. به قول ساسان فاطمی، گرایشی وجود دارد به این‌که آوازهای نوروزخوانی را میراث موسیقی پیش از اسلام بدانند. در بعضی کتاب‌های دینی، ستایش اهورامزدا، توصیف طبیعت و زیبایی بهار، و ستایش شاهان و امیران آمده‌ است. بعد از اسلام، این نوع آواز با مفاهیم مذهبی و روایات اسلامی آمیخته شد و اغلب پس از ستایش خدا، مدح ائمه (ع) گفته می‌شد.

در نوروزخوانی، مردانِ خنیاگران بی‌نام و نشانی که به آنها نوروزخوان گفته می‌شد، پیش از آغاز فصل بهار، به صورت دوره‌گرد به شهرها و روستاها می‌رفتند و اشعاری در وصف بهار یا با ذکر مفاهیم مذهبی به صورت بداهه یا از روی حافظه می‌خواندند. این اشعار به زبان فارسی یا زبان‌های محلی بود. این اشعار بیشتر به صورت ترجیع‌بند بود و توسط یک یا چند شخص هم‌زمان خوانده می‌شد. البته این مراحل در تمام نواحی ایران و حتی در البرز شمالی و جنوبی کاملاً یکسان نبوده‌ است.  

نوروزخوانی معمولاً در چند مرحله انجام می‌شد. مرحلۀ اول امام‌خوانی و توصیف اولیا بود. مرحلۀ دوم حدیث‌خوانی یا روایت‌خوانی، مرحلۀ سوم در وصف بهار و نوروز، و مرحلۀ چهارم هم انعام‌ و خلعت‌ گرفتن و توصیف صاحب‌خانه بود و در همین مرحله بود که نوروزخوان امکان به‌کارگیری طنز یا هجو داشت. نوروزخوان در صورت گرفتن انعام قابل توجه، صاحب‌خانه را بزرگ جلوه می‌داد و در غیر این صورت، او را به شدیدترین شکل ممکن به هجو می‌کشید. انتقادها با توجه به مثل‌ها و کنایات بومی بود و نغمه‌های محلی و بداهه‌سرایی‌ها در آن نمود پیدا می‌کرد.

موسیقی نوروزخوانی صرفاً آوازی و بدون همراهی ساز است و هنگام اجرای نغمه حداقل یک همخوان در قسمت ترجیع‌ها، نوروزخوان اصلی را همراهی می‌کند. جملات موسیقی اغلب کوتاه‌اند، از یک دانگ (تِتراکورد) فراتر نمی‌روند، مرتب تکرار می‌شوند و با هر تکرار به خاطر منطبق‌شدن با شعر تغییراتی می‌کنند.

چند بند از یکی از اشعار نوروزخوانی در منطقۀ الموت چنین است:
«همی‌خوانم امام اولین را/ شه کشور امیرالمومنین را/ وصی و جانشین یعنی علی را/ به یاسین و الف‌لام و به فیروز/ دهید مژده که آمد عید نوروز...
امام دوازدهم مهدی‌اش نام است/ تمام کل عالم را امام است/ بدانید حضرت صاحب‌زمان است/ به یاسین و الف‌لام و به فیروز/ دهید مژده که آمد عید نوروز
خدایا صاحب‌خانه را خوشحال گردان/ جوانان ورا داماد گردان/ عروسش صاحب اولاد گردان/ به یاسین و الف‌لام و به فیروز/ دهید مژده که آمد عید نوروز
هوا سرد است و بگرفته صدایم/ که چند تا تخم‌مرغ باشد دوایم/ ایا همشیرۀ فرخ‌لقایم/ بکش زحمت بیار عیدی برایم/ جوانت خیر ببینه از دعایم».

غیر از اشعار توصیفی و مدح و منقبت در نوروزخوانی، وجود شماری از نقل‌ها و داستان‌های اساطیری و دینی در آن جالب توجه است. بهره‌گیری از قصه‌گویی در جذب مخاطبان نشان‌دهندۀ آگاهی نوروزخوانان از تاثیرگذاری این نوع روایات است. نوروزخوان به اعتبار سنت بداهه، همیشه خود را در مقام داستان‌پرداز قرار می‌داد و مخاطبان را ترغیب به همراهی می‌کرد. بعضی از داستان‌های مهمی که در نوروزخوانی‌ها نقل شده‌اند عبارتند از: آدم و حوا، یوسف و زلیخا، در آتش رفتن ابراهیم، اژدهاکشی حضرت علی (ع)، موسای پیامبر، ضامن آهو، و رستم دستان.

محمدرضا درویشی موسیقی نوروز و بهار را به چهار دسته تقسیم می‌کند: آیین نوروزخوانی که در برخی نواحی ایران از جمله شمال و جنوب البرز رواج چشمگیری داشت؛ ترانه‌های بهاری که به وصف بهار و نوروز می‌پردازند و غالباً آنها را خنیاگران حرفه‌ای اجرا می‌کردند و به همین دلیل، معمولاً شکیل‌تر بودند و با سازهای سرنا، کرنا، دهل، کوس و نقاره همراه می‌شدند؛ گوشه‌هایی از ردیف دستگاهی موسیقی ایران مانند نوروز خارا، نوروز صبا و نوروز عرب که در دستگاه راست‌پنجگاه و همایون اجرا می‌شوند؛ و برخی نمایش‌ها و خرده‌نمایش‌های منسوخ‌شده مانند میرنوروزی، حاجی‌فیروز، تُکَم‌گردانی، و کوسه‌گردی که همراه با موسیقی و آواز بودند.

نوروزخوانی امروزه در بسیاری از مناطق ایران منسوخ شده است. در نواحی مختلف ایران، به‌ویژه مازندران و گیلان (دیلمان، تالش و اِشکِوَر) در البرز شمالی و منطقۀ کومش یا قومس (سمنان، دامغان و شاهرود) و طالقان در البرز جنوبی از قدیم آیین نوروزخوانی برگزار می‌شد و هنوز هم در بعضی روستاها به صورت خیلی پراکنده برگزار می‌شود.

در درۀ طالقان هنوز هم نمونه‌هایی از نوروزخوانی در روستاهای آرموت و اردکان در دسترس است. این نوروزخوانی‌ها از نظر مضمون با نمونه‌های دیگر مناطق شمال و جنوب البرز تفاوت چندانی ندارند و نحوۀ اجرای آنها هم مشابه است.

در کردستان رسم بر این بود که در ایام عید، همسایه‌ها و افراد خانواده شب را در خانه یکی از اهالی محل بگذرانند. در این شب، خنیاگر مانند نقل شاهنامه، نوروزنامه می‌خواند.

بخشی از موسیقی آیینیِ کومشی در سمنان در نوروزخوانی‌ها متبلور است و با این‌که تاثیر گستردۀ موسیقی ردیفی در ملودی آنها را از هویت اصلی‌شان دور کرده هنوز در مناطقی رواج دارند. نوروزخوانی در شاهرود به دو شیوه انجام می‌شود. گروه اول شامل مردانی است که از طریق نوروزخوانی روزگار می‌گذرانند.

نوروزخوان‌ها از اوایل اسفند از روستاهای وامرزان، جزن، مایان و حسن‌آباد دامغان به شاهرود و روستاهای اطراف آن می‌آیند. شنیده شدنِ صدای نوروزخوانان با لهجۀ خاصشان در کوچه و خیابان، نشان از رسیدن بهار دارد. به این نوروزخوان‌ها بهار لاله‌زار، شعرخوان یا پیش‌بهار می‌گویند. نوروزخوان‌ها قبای بلند سفید یا مشکی می‌پوشند و گیوه به پا می‌کنند و با عصایی در دست، در گروه‌های دو تا پنج‌نفره سراسر منطقۀ کومش به‌ویژه شاهرود را زیر پا می‌گذارند.

اشعاری را که نوروزخوان‌ها می‌خوانند از پدران خود فراگرفته‌اند و خودشان هم قریحۀ شاعری‌ دارند. نوروزخوان‌ها وقتی بر در هر خانه‌ای می‌رسند، با اشعار موزون و آوازخوانی و آهنگ مناسب، حلول سال نو را به اهل خانه تبریک می‌گویند. مردم حضور نوروزخوان‌ها را به فال نیک می‌گیرند و بعضی‌ها به‌ عنوان تبرک از آنها نقل یا خرمایی می‌گیرند و بر سر سفرۀ هفت‌سینشان می‌گذارند.

گروه دوم نوروزخوان‌ها نوجوانانی‌اند که پس از غروب آفتاب در محله‌ها و روستاها حلول سال نو را تبریک می‌گویند. اشعاری که در نوروزخوانی خوانده می‌شود در هر منطقه دارای قالب خاصی است. مثلاً در مجن بیشتر اشعار دارای رنگ و بوی مذهبی است، ولی در روستای ابرسج بیشتر از نوروز و بهار و عید گفته می‌شود. نوروزخوانی را در ابرسج نوروزی نیز می‌گویند.

حضور گونه‌های متفاوت نوروزخوانی که تا چند دهۀ قبل در گیلان رواج داشت، در همایون، شوشتری، بیات ترک، ماهور و چهارگاه حاکی از نفوذ موسیقی سایر نواحی و نیز موسیقی سنتی ایران بر موسیقی گیلان از طریق نوروزخوانان و شعرخوان‌های طالقانی، مازندرانی و برخی اجراکنندگان موسیقی البرز جنوبی است. بخشی از نوروزخوانی‌های رایج در این منطقه هم در مایۀ دشتی است. نوروزخوانی‌های گیلان از نظر مضمون و کارکرد تفاوت چندانی با نوروزخوانی‌های البرز ندارند.

زمان نوروزخوانی در مازندران از دهۀ دوم یا سوم اسفند تا نوروز است و به‌ندرت تا دهۀ اول سال نو ادامه می‌یابد و بعد از آن، مراسم نوروزخوانی تمام می‌شود.

در گلستان، آیین نوروزخوانی از نیمه‌های اسفند، در شهرستان‌هایی چون کردکوی، بندرگز، علی‌آباد و گرگان برگزار می‌شود. نوروزخوان‌های محل با چوب‌دستی بر دست و کوله‌پشتی بر پشت، با خواندن اشعار نوروزی، آمدن بهار را نوید می‌دهند. آنها به خانه همۀ افراد می‌روند و به فراخور توان مالی هر کسی انعامی دریافت می‌کنند. آیین نوروزخوانی استان گلستان سال ۱۳۹۶ در فهرست میراث ملی ناملموس ایران به ثبت رسید.

با این همه، چند سالی است که با هدف احیای این سنت قدیمی، نوروزخوانی در بعضی روستاها و شهرهای بزرگ از جمله تهران برپا می‌شود که گاه با سازهای دهل و سرنا همراهند. این نوع اجراها بیشتر به جشنواره و معرکه‌گیری شباهت دارند.

منابع: 

کوچ (بررسی موسیقی نواحی ایران)، جهانگیر نصری اشرفی، سورۀ مهر، تهران، چاپ اول: ۱۳۸۶؛

فرهنگ مردم شاهرود، سید علی‌اصغر شریعت‌زاده، تهران، چاپ اول: ۱۳۷۱؛

موسیقی مازندران، کیوان پهلوان، انتشارات آرون، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۸؛

گوسان پارسی (بررسی نقل و نقالی در نواحی ایران)، جهانگیر نصری اشرفی، سورۀ مهر، تهران، چاپ اول: ۱۳۸۵.

منبع: همشهری آنلاین