همشهری آنلاین: مرکزی را باید استان فرهنگشهرنشینی قدیمی ایرانی نام گذاشت. وجود شهرهای تاریخی همچون نراق، آشتیان، فراهان، تفرش، اراک، محلات، خمین و ساوه گواهی دیگری در این رابطه است. کمتر استانی در کشور این همه شهر باسابقه تاریخی درخشان دارد. به همین دلیل اگر بخواهیم سیر زندگی شهرنشینی ایرانی از گذشته تا امروز را مطالعه کنیم باید به این استان برویم. پایبندی به سنتها و فرهنگ دیرین، هنوز در این استان رایج است و مردم مرکزی همچنان بر اصول فرهنگی گذشته خود پایبندند و بر آن ارج میگذارند. البته باید توجه داشت که روستانشینی هم در این استان از گذشته دارای سبک و سیاقی ویژه و بر اساس سنت و فرهنگ کشاورزی و دامداری بودهاست. برهمین اساس همه ساله شاهد آن هستیم که طبق سنت گذشتگان آیینهای فراوانی در این استان برگزار میشود.
چهارشنبه سوری از جمله رسمهای دیرین مردم استان مرکزی است که این آیین همه ساله با شور و شوق فراوان در این خطه از کشور برپا میشود. مردم استان بر اساس یک سنت قدیمی خانهتکانی، سبزه سبزکردن، خرید لباس نو و تمامی کارهای مربوط به سال نو را تا شب چهارشنبهسوری انجام میدادند.
برافروختن آتش
اغلب مردم شهرها و روستاهای این استان در غروب شب چهارشنبهسوری در کوی و برزن آتشی روشن میکنند و با گفتن جملاتی مانند «زردی بگیر/ سرخی بده»، «غم برو/ شادی بیا»، «محنت برو/ روزی بیا»، «سیا برو/قرمز بیا» از روی آن میپرند و شادی میکنند.
آیین شالاندازی
شالاندازی از آیینهای بسیار زیبای چهارشنبهسوری بود. در استان مرکزی پسرانی که تازه نامزد کرده بودند به بالای پشتبام خانه نامزد خود میرفتنند و شالی را از بالای بام یا دودکش به پایین میانداختند و نامزدشان در گوشهای از آن شیرینی و آجیل میریخت. البته در برخی از روستاها نیز از مراسم شالاندازی، به عنوان خواستگاری و جوابگرفتن استفاده میشد.
آیین قاشقزنی
قاشقزنی از دیگر رسمهای چهارشنبه آخر سال است که مردم و بعضا کودکان، کاسه و قاشق را به هم میکوبیدند و پشت در پنهان میشدند. صاحبخانه نیز تخممرغ یا تنقلاتی داخل کاسه میگذاشت. در برخی از شهرهای مرکزی، قاشقزنی یک رسم زنانه بود. زنان چادری بر سر میانداختند و با قاشق بر کاسه یا قابلمه یا بر در خانه میکوبیدند و اهل خانه را از آمدن خود آگاه میساختند. اهل خانه کاسه خالی را میگرفتند و مشتی آذوقه خشک یا پول نقد به قاشقزن پرداخت میکردند. مهمترین شرط در قاشقزدن ناشناس ماندن قاشقزن بود، به همین دلیل نه قاشقزن و نه صاحبخانه با هم اصلا صحبت نمیکردند.
فال کوزه، کوزهشکنی، کلیداندازان، فالگوش نیز از دیگر رسمهای رایج شب چهارشنبهسوری در استان مرکزی بود. سوای این رسمها آیینهای ویژهای نیز در برخی شهرهای این استان برپا میشد که برخی از آنها جالب و منحصر به فرد بودند.
رسم فراهانیها
فراهانیها بعد از ظهر سهشنبه آخر سال و نزدیک غروب آفتاب به بیابان میرفتند و هر کدام با خود یک دسته «جو» سبز شده را به عنوان سبزه نوروز به خانه میآوردند و در ظرفی جای میدادند و نگهداری میکردند و در روز سیزده بدر این سبزه را با خود به صحرا میبردند و به آب میسپردند. «فال مهره» از آیینهای ویژه شب چهارشنبهسوری در فراهان بود. هنگام اجرای این آیین هر خانواده، درون کوزه دهانگشاد تازه آب میریختند. بعد به تعداد افراد خانواده مهرههایی با رنگهای متفاوت در آن میانداختند و به همراه آیینهای برای افراد خانواده فال میگرفتند.
پختن مجسمه خمیری در آشتیان
پختن آش رشته از رسمهای دیرین آشتیانیها در چهارشنبهسوری است. اما نکته جالب توجه ساختن ۲ مجسمه خمیری یکی به شکل مرد و دیگر به شکل زن است. آشتیانی این ۲ مجسمه را نیز داخل این آش میانداختند. آنها پس از پختهشدن آش، آن ۲ مجسمه را بیرون میآوردند و در کاسهای میگذاشتند و به لب نهری میبردند و آنها را به آب میانداختند.
همچنین در آشتیان برای انجام آیینهای چهارشنبهسوری هر خانواده پیش از غروب آفتاب، ۳ کپه بوته، که به زبان محلی به آن «ورک» میگویند، روشن میکردند و از روی آن میپریدند. آنها این آتش را خاموش نمیکردند و میگذاشتند سرد و خاموش شود.
کوله چهارشنبه در کمیجان
کمیجانیها قبل از فرارسیدن سال نو، ۲ بار آتش روشن میکردند؛ یکی را در شب چهارشنبهسوری که به آن «کوله چهارشنبه» میگفتند و دیگری را در شب قبل از تحویل سال. در این رسم مقداری هیزم و چوب و بوته و خلاشه را به پشت بام میبردند و در ساعتی که غروب میشد، آن را روشن میکردند و از رویش میپریدند.
رسم تفرشیها
تفرشیها هم رسم داشتند که در شب چهارشنبهسوری لباسهای کهنه خود را دور بیندازند و کوزه ای را بشکنند و آجیل یا شیرینی نیز در این شب در بین دیگران توزیع میکردند. یکی دیگر از رسوم قدیمی تفرشیها در شب چهارشنبهسوری این بود که دختران دم بخت یک تار از لباس یا یک تار موی سرشان را به نیت گشایش بخت و رفع درد و رنج یک ساله به شاخههای گون میبستند.
همچنین در شهرهای فرمهین و تفرش، شب چهارشنبهسوری دختران جوان برای گشایش بخت، مهرهای را در داخل یک کوزه سفالی پر از آب میاندختند و روز بعد با خواندن یک بیت شعر از دیوان حافظ مهره را از داخل کوزه خارج میکردند.
به باددادن خاکستر در نراق
در نراق آتش چهارشنبهسوری را خاموش نمیکردند و میگذاشتند تا خاکستر شود. سپس این خاکستر را فردی جمع میکرد و بدون آنکه پشت سرش را نگاه کند سر نخستین کوچه باد میداد یا داخل آب روان میریخت. یکی دیگر از رسمهای چهارشنبهسوری در نراق، فرستادن خنچهای از هدایا به همراه آجیل و نقل و شیرینی و وسایل مرسوم برای تازهعروسها بود.