به گزارش همشهری آنلاین به نقل اسپوتنیک – ترس، وحشت و دلهره را به راحتی حتی از فیلمهای ارسالی از ووهان چین میتوان حس کرد. شهری که منشا ویروسی است که تا کنون باعث مرگ هزاران نفر شده است. اما در روزگار غریبی که شاید هرکسی تنها به فکر منافع و زندگی شخصی خود است، اندک شمار هستند انسانهایی که هنوز قلبشان برای همنوعانشان فارغ از ملیت و رنگ پوست میتپد؛ گویا چشم بر روی این دنیا بستهاند و خوشبختی را در جای دیگری جستجو میکنند.
در چند روز گذشته خبری در شبکههای اجتماعی و رسانهها دست به دست شد که به همگان نشان داد محبت و انسانیت را هنوز هم میتوان بر روی کره خاکی یافت؛ بعد از آنکه اتباع کشورهای مختلف تک به تک شهر ووهان را ترک گفتند تا از گزند هیولای زمانه دور بمانند، یک ایرانی با قلبی به زلالی آب تصمیم گرفت تا بماند و کمک کند، بماند تا نشان دهد انسانیت فراتر از سرزمین، دین، رنگ پوست و سیاست است.
وقتی دیدم یک ایرانی با وجود جو وحشتناک حول هیولایی به نام ویروس کرونا تصمیم گرفته است که بماند و به همنوعان چینیاش کمک کند با خود گفتم حتما باید این شخص را پیدا کرد و پای صحبتهای او نشست و فهمید چه شد و بر او چه گذشت که چنین تصمیم بزرگی را گرفت و جان خود را توشه راهش کرد. پیدا کردنش سخت بود اما بالاخره به لطف دنیای مجازی میسر شد. شرح گفتوگوی صمیمانه با سینا کرمی، تنها ایرانی باقیمانده در ووهان چین در ذیل تقدیمتان میشود:
- چند وقت هستش که در چین حضور دارید و با چه هدف راهی این کشور شدید؟
من سینا کرمی هستم متولد ایران، شهرستان ایذه. در ایران دانشجوی رشته عمران بودم که بعد از چهار ترم انصراف دادم و وارد بازار آزاد کار شدم. به واسطه و به همراه برادرم که ورزشکار بود و بارها به چین آمده بود تصمیم گرفتیم که به چین بیاییم و آرزوهای خود را از این کشور دنبال کنیم. از دو سال پیش به همراه برادرم به چین آمدیم و در شهر ووهان به عنوان دانشجوی زبان چینی مشغول شدیم. بعد از مدتی من با یک کمپانی "کافی" (wakanda coffee)آشنا شدم و متعاقبا ویزای خود را از دانشجویی به کاری تغییر دادم و استخدام این کمپانی شدم.
- رسانهها برای نخستین بار از حضور شما در ووهان از طریق توئیت سفیر چین در ایران مطلع شدند، از چگونگی اطلاع یافتن ایشان برایمان تعریف میکنید؟
وقتی که ماجرای شیوع ویروس آغاز شد، کشورهای مختلف شروع به خارج کردن اتباع خود از ووهان شدند و این موضوع برای مردم و کشور چین بسیار نگران کننده بود؛ فضا بسیار وحشتناک و ترسناکی بود که با خارج شدن اتباع خارجی ترسناکتر هم شد. در این بین من تصمیم گرفتم که در شهر بمانم و به همراه تیممان به هرکسی که میتوانیم کمک کنیم. کمپانی ما چند کافیشاپ در سطح شهر دارد و کافیشاپی که من در آن مشغول به کار هستم به همراه رئیسمان و تیممان تصمیم گرفتیم که به کارمان ادامه دهیم و به هرکسی هرطور که میتوانیم کمک کنیم؛ اینطور شد که یکی از نمایندگیهای کمپانی به کار خود ادامه داد و ارسال نوشیدنیهای گرم مجانی برای بیمارستانها را آغاز کرد.
از نظر تیم ما افرادی که در بیمارستانها کار میکنند تنها کسانی هستند که الان جرات این را دارند که از خانه خارج میشوند و سر کار میروند و با بیماران در ارتباط هستند و با آنها زندگی میکنند. بعد از ۱۷-۱۸ روز از شروع این کار، خبر این فعالیت ما از طریق پزشکان و پرستاران پخش و دست به دست شد و یکی از صفحات شبکهی اجتماعی ویبو (Weibo) که در چین طرفداران بسیاری دارد این موضوع را متوجه شد و با هم تیمی ما تماس گرفتند و جویای جریان شدند. در جریان این تماس درباره تصویر یک فرد خارجی در عکسهای منتشر شده پرسیدند و هم تیممان توضیح داد که من یک ایرانی هستم که با وجود آنکه فرصت برگشت داشتم، تصمیم گرفتم در شهر بمانم و در این کمک رسانی شریک باشم.
این موضوع که یک فرد خارجی الارقم اینکه تمامی تبعههای کشورهای دیگر ووهان را ترک کردهاند تصمیم به باقی ماندن در شهر گرفته، برای آنها بسیار جالب بود و باعث شد که این موضوع در تمامی رسانهها مطرح شود و سفیر چین در ایران نیز این موضوع را بدون اینکه حتی اسم من را بداند، توئیت کرد. پس از این بود که شبکه انگلیسی زبان سیجیتیان چین (CGTN) درخواست مصاحبه با من را داشت و من یک مصاحبه با این شبکه داشتم که بسیار مورد توجه مردم چین قرار گرفت.
- از حال و هوای شهر و مردم برامون تعریف میکنید؟
بصورت کلی عملا همه جا تعطیل است و در شبها هیچ چراغی روشن نیست؛ هیچ بیزینسی، هیچ بانکی، هیچ فروشگاهی فعالیت ندارد؛ فقط و فقط در هر محلهای یک یا دو فروشگاه مواد غذایی باز هست و عملا کل شهر تعطیل است. قرنطینه در شهر نیز روز به روز شدیدتر میشود، به عنوان مثال حدود بیست روز پیش و در اوایل قرنطینه، مردم میتوانستند هر روز از خانه بیرون بیایند ولی از ۱۵ روز پیش مردم اجازه بیرون رفتن را نیز ندارند و فقط ۳-۵ روزی و یا هفتهای یکبار، بسته به محله و میزان خطر موجود در آن محله اجازه خروج دارند.
اوضاع شهر بسیار ترسناک و خطرناک است و مردم هم خیلی ترسیدهاند که البته واقعا هم قابل درک است زیرا که هر روز آمار مبتلایان افزایش مییابد اما از سوی دیگر اتحاد مردم بیشتر شده است و امیدوار هستند؛ مخصوصا پس از جریان کمپانی ما که رسانهای شد خیلیها امید و انگیزه پیدا کردند که یک تیمی هست که در دل ترس و در حالی که همه هرآنچه که داشتند را رها کردهاند، باقی مانده و به پرستاران و دکترها خدمت میکند و تازه یک خارجی هم در بین آنها هست.
- رفت و آمد شما در شهر به چه صورت است و مواد اولیه خود را چگونه تهیه میکنید؟
ما از پلیس به این علت که در حال کمک به بیمارستانها هستیم، مجوز داریم. من خودم مجوز خروج از آپارتمان را که به تایید پلیس رسیده دارم و به واسطه آن از خانه خارج میشوم.
در خصوص مواد اولیه، ما هفت کافیشاپ در سطح شهر ووهان داریم که در حال حاضر تنها یکی از آنها فعالیت دارد، ما قهوه برای مدت حدودا سه ماه داریم و شیر را به صورت روزانه دو نفر به فروشگاههای اطراف سر میزنند و تهیه میکنند. در حال حاضر بحرانی که با آن روبرو هستیم لیوانهای یک بار مصرف است؛ الان در حدود پنج هزار لیوان داریم که البته از آنجا که دولت از وجود ما مطلع هست، قول دادهاند که به زودی مجوزی برای ارسال لیوان برایمان صادر کنند.
خدا رو شکر مردم خیلی حمایتمان میکنند، از شهرهای دیگر تماس میگیرند با شرکت و میپرسند که چه چیزی لازم داریم و به نوعی همه سعی میکنند در کار ما سهیم شوند.
- پس از انتشار خبر مربوط به شما، آیا از مقامات چین کسی به شما سر زده است؟
مقامات در حال حاضر به شدت مشغول هستند و همگی در گیر این موضوع هستند، بخش زیادی از ارتش وارد ووهان شده و به پلیس کمک میکند، زیرا پلیس مقابل تک تک ساختمانها مامور گذاشته است و ۲۴ ساعته عبور و مرور و بقیه موارد را کنترل میکنند. مقامات خیلی مشغولتر از آن هستند که بخواهند به ما سر بزنند و یا از ما تشکر کنند، اما دورادور به ما لطف دارند.
- آیا از طرف ایران تماسی با شما گرفته شده است؟
از طرف ایران رسانههای مختلف به صورت مرتب تماس میگیرند و از طرف سفارت ایران در پکن هم یک نفر با من پس از انتشار خبر در ارتباط هست.
- احساس دلتنگی و یا تصمیمی برای بازگشت به ایران دارید؟
زمانی که پرواز از ایران (برای انتقال دانشجویان ایرانی مقیم ووهان) نشست، من به این موضوع فکر کردم که ممکن است این پرواز، آخرین پروازی از ووهان به ایران باشد و ممکن هستش که من هیچ وقت به ایران بازنگردم و این ویروس من را هم مبتلا کند با این حال تصمیم گرفتم که بمونم و الان هم دیگر هیچ راهی برای خارج شدن از ووهان نیست مگر اینکه کار ویروس تمام بشود.