تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۸۵ - ۱۷:۰۰

محمدباقر قالیباف: در واپسین روزهای هفته دفاع مقدس هستیم. در طی این ایام معمولاً زوایای مختلف این حماسه 8 ساله مورد واکاوی قرار می‌گیرد.

 آنچه در این مقال دنبال می‌شود تفاوت نقش نیروهای رزمنده در دفاع مقدس است که وضعیت و تقسیم‌بندی خاصی داشت:

1 - حضور مداوم در جبهه و لبه جلویی منطقه عملیات و نبرد که شامل دو قشر از نیروهای رزمنده می‌شد:

 الف: کسانی که اقدامات کلیدی هر عملیات را انجام می‌دادند از قبیل شناسایی و جمع‌آوری اطلاعات از خطوط مقدم و عمق جبهه دشمن، خنثی کردن میادین مین و گشودن معابر، خفه کردن سنگرهای کمین دشمن که مجهز به سلاح‌هایی مثل تیربار بودند، نیروهای خط‌شکن موج اول در هر عملیات که از شجاع‌ترین و شهادت‌طلب‌ترین افراد یگان‌های مختلف تشکیل می‌شدند.

ب: نیروهای رزمنده تک‌ور و ادوات و... که پس از شکسته شدن خط مقدم جبهه دشمن اقدام به عملیات گسترده و پیشروی در عمق مواضع دشمن می‌کردند و پس از تثبیت مواضع خود به سخت‌ترین شرایط یعنی پاتک‌های سنگین دشمن پاسخ می‌دادند تا زمانی که وضعیت به تعامل نسبی برسد و پیروزی تضمین گردد.

از بین این دو قشر از نیروهای رزمنده، گروه اول با ثبات‌تر و حضورشان در جبهه مداوم‌تر از گروه دوم بود. اگرچه در بین قشر اخیر نیز کسان بسیاری تا شهادت و یا تا انتهای دوران جنگ حضور پیوسته و موثر داشتند.

2 - حضور مقطعی اما به تناوب در جبهه‌های جنگ که این شق نیز شامل دو قشر می‌شد:

پ: کسانی که به اختیار خود و به صورت داوطلب صرفاً برای عملیات و زمان محدود به عملیات یا اجرای نبرد حضور می‌یافتند و در خط مقدم فعالیت داشتند.

ت: کسانی که بنا بر ضوابط چرخش‌ نیروهای رزمی از سازمان‌های دفاعی- امنیتی اعزام می‌شدند و موظف بودند که در هر کجای جبهه که نیاز باشد مدت خاصی به خدمت و تلاش بپردازند.

3 - حضور مقطعی پراکنده و رفع تکلیفی  که در زمان عملیات یا مقارن و پس از عملیات صورت می‌گرفت و شامل کسانی می‌شد که امکان حضور دائمی و قابل پیش‌بینی نداشتند یا با فضای فرهنگی- اجتماعی که همزمان یا پس از هر عملیات در کشور به وجود می‌آمد هوایی می‌شدند و دل از یار و دیار می‌کندند و می‌آمدند تا پیش خود شرمنده نباشند.

جبهه دفاع مقدس به یک معنا به وسعت تمامی ایران بود و برای بخشی از مردم و خانواده‌های رزمندگان، ‌ حضور در خط مقدم حقیقتاً گواراتر از التهاب و انتظار پشت جبهه بود.

البته پشت جبهه و پشتیبانی از جنگ نیز عوالم و مجاهدت‌های خاص خودش را داشت که بدون آنها اداره و ادامه دفاع غیرممکن بود.  عموماً‌ ارزش‌های فرهنگی- اجتماعی دفاع مقدس در کسانی پدید می‌آمد و پایدار می‌شد که حضور مداوم و تعیین‌کننده در جبهه داشتند و هر لحظه در معرض شهادت و اسارت و جانبازی بودند(یعنی گروه‌های الف و ب از بند1 و حتی گروه پ از بند2 و برخی از گروه ت از بند 2 ).

اجازه دهید در اینجا یک نامگذاری و تفکیک جدید را داشته باشیم؛ بنده به کسانی که در موقعیت جذب و درونی‌سازی ارزش‌های فرهنگی- اجتماعی دفاع مقدس بوده‌اند می‌گویم «اهل جبهه»؛ مثل اینکه بگوییم «اهل الجنه». و به کسانی که سری به جبهه‌ها زده‌اند یا از دور دستی بر آتش داشته‌اند، می‌گویم «اصحاب جبهه»؛ مثل اینکه بگوییم «اصحاب الجنه» اهل‌جبهه‌ همان یاران پیشتاز امام خمینی(ره) در انقلاب و همان مؤمنین به ولایت و همان پابرهنگان شیفته حقیقت و عدالت و همان غیرتمندان حریم عزت و ناموس ملت مسلمان و همان خواص دوستان خدا(خاصه اولیاء) بودند. گنج جنگ در سینه اهلش است که اهل جبهه‌اند و شهیدان منتظر.

و اصحاب جبهه آنانی هستند که گاهی با اهل جبهه و در دوران دفاع مقدس نشست و برخاست پیدا کرده‌اند اما هیچ‌گاه اهلیت این را پیدا نکرده‌اند که از خاصه اولیاءالله قرار بگیرند(ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه‌الله لخاصه اولیائه)‌ که بالاخره دو گونه زیستن بود؛ زیستن مبتنی بر استراتژی عزت که ختم به شهادت یا پیروزی می‌شد(احدی الحسنیین) یا زیستن مبتنی بر استراتژی بقاء که عقل معاش و امر معاش، آن را فرا می‌گرفت.

بعضی از گروه اخیر بی‌ادعا زندگی کرده و می‌کنند و عیبی هم ندارد اما بعضی‌شان پس از دوران جنگ، از سایه‌روشن‌های خاکستری فراز آمدند و نه تنها مدعی، که میراث‌‌دار عزت و شهادت شده‌اند و اهلش را به حیله‌های مختلف و البته به خیال خود به حاشیه برده‌اند و میدان ادعا را گاهگاهی در گذشته در مقاطعی و به صورتی وسیع‌تر و خام‌اندیشانه‌تر پر کرده‌اند و تأسف‌انگیزتر اینکه به نظر می‌‌رسد خودشان و برخی ساده‌اندیشان کم‌سن‌و‌سال‌تر باورشان هم شده است.

ارزش‌های فرهنگی- اجتماعی دفاع مقدس چه بود؟همان ارزش‌های محرم حریم توحید و ولایت و شهادت شدن.

اگر می‌گوییم لافسوق و لاجدال فی‌الحج، یگانگی و متصل‌شدن به مبدأ بی‌منتها که خودباوری مبارک ثمره آن است، یکرنگی و وحدت نظر و عمل و ظاهر و باطن، صدق گفتار و کردار، وارستگی و ملکوتی‌شدن و رهاشدن از قید تعلقات دنیوی حتی از قید آبرو!‌ و برخورداری از انسجامی که در زیر باران خون و ترکش به دست آمده بود و پختگی‌ها و بصیرت‌ها و مهارت‌هایی که ثمره صبر و استقامت در راه حق بود.اینها شمه‌ای از اخلاق و آداب فرهنگ دفاع مقدس بود و دستاورهای بزرگی نیز برای ساختن و بازتولید یک جامعه قائم به قسط و یک کشور مولد و کارآفرین و آباد و انسان‌هایی صالح و مصلح و افرادی که در خود، به عدل و تعادل رسیده بودند و می‌توانستند و می‌توانند احیاگر عدالت اقتصادی- اجتماعی مورد نظر اسلام ناب محمدی(ص) باشند و دود از دودمان فقر و فساد تبعیض برآورند.

دفاع مقدس، دانشگاه فشرده‌ کارآمدی و توانمندی در همه عرصه‌های لازم برای دیروز و امروز و فردای ما بود، اما دریغ و افسوس که با درحاشیه‌قرارگرفتن نهادهای برومند انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و اتکاء به ساختارها و سازمان‌های بوروکراتیک و کارمندگرا، در سه مرحله پس از دفاع مقدس نتایج خوبی نداشته‌ایم.

در «دوران سازندگی» به جای این پتانسیل و این فرهنگ و این انسان‌های پرورش‌یافته و امتحان‌شده، تکنوکرات‌ها ترجیح داده شدند و قدر یافتند و بر صدر نشستند و شد آنچه شد.

در «دوران اصلاحات»، روشنفکران یا روشنفکرنمایان ترجیح داده شدند و قدر یافتند و بر صدر نشستند و شد آنچه شد. در «دوران گفتمان عدالت»  انصاف که تبلور عینی عدالت است در نظر و عمل، آسیب جدی دیده است و باز هم تاریخ، تکرار شده است. «اصحاب» را با «اهل» عوضی گرفته‌اند و نباید بشود آنچه ممکن است بشود!

 شاید به تعبیری دوره حاضر برای گفتمان ارزشی و اصولگرایی با آسیب بیشتری مواجه باشد؛  چرا که نه تکنوکرات‌ها مدعی ارزش‌ها بودند و نه خود را منتسب به پایگاه اجتماعی دفاع مقدس کرده بودند، و نه روشنفکران اصلاح‌طلب، اگرچه به اشتباه یا به‌عمد برخی از حرکت‌های تند فرهنگی و سیاسی این دو دوره به نام نیروهای ارزشی یا جبهه‌ای تمام شد، که جفا نیز بر مظلومیت آنان اضافه شد.

در هر سه دوره، واقعیت زندگی مردم تحت‌الشعاع فضای سیاسی قرار گرفت، در صورتی که می‌شد  سازندگی و اصلاحات هم  مبتنی بر فرهنگ و ارزش‌های دفاع مقدس شکل بگیرد که نگرفت و می‌تواند جامعه قائم بالقسط (در حد مقدور) تحقق یابد و توسعه حقیقی محقق گردد؛ اگر از سطح تعارف به عمق جدی معارف و عملکردهای اصیل می‌رفتیم و اهل و نااهل را بازمی‌شناختیم.

خلاصه اینکه محرمان را از نامحرمان و اهل را از اصحاب بازشناسیم که دچار خطاهای مکرر استراتژیک نشویم. هنوز از دوران باشکوه انقلاب و دفاع مقدس چندان نگذشته است که تحریف و مصادره روا گردیده باشد.

 اگر رسانه‌ها و مکتوبات، آن‌طور که باید و شاید گویا نبوده‌اند،  اسناد ویژه وجود دارد و گویاتر از آن، اهلش زنده‌اند و بیدار؛ «پس از اهلش بپرسید اگر نمی‌دانید» که با این شرایط، ندانستن و منحرف  ‌شدن، عذری ندارد مگر آن که کسانی به نفعشان نباشد‌که بفهمند! و این امریست علیحده که خودکرده را تدبیر نیست.