این نمایشگاه با عنوان وقتی بهار آمد بهمنظور بزرگداشت لاس تومانس در پنجاهمین سالروز تولد وی برگزار شده است.
لاس تومانس که امروزه جزء مهمترین نقاشان عصر حاضر به شمار میرود از اندک هنرمندانی است که توانسته است در میان همعصران خویش با چنین شور و حرارت آگاهانهای درباره ابعاد دوگانه امور پیرامونش به عبارت بهتر به ژرفای تناقض نهفته در ورای هر پدیده بیندیشد.
گواه چنین اندیشه و در حقیقت تردید وی تصاویر مبهم و نامفهومی است که به کمک مجموعه کوچکی از رنگ مایهها و با هنرمندی کم نظیری بر بومهای نقاشی نقش بسته است.
آثار تومانس که از حدود 30 سال پیش حرکت نویی را در هنر نقاشی پایه گذاشته در عین ایجاد احساس آرامش در بیننده نوعی حس ناخرسندی باریک بینانهای را نیز به وی انتقال میدهد. نمایشگاه بر پا شده در خانه هنر مونیخ در حقیقت به نوعی ترسیم دنیای جامع و سیاسی – هنری این هنرمند سرشناس جهانی است.
عنوان این نمایشگاه که به عقیده برخی کارشناسان بسیار مبهم و گیجکننده بهنظر میرسد به جستاری از تومانس در سال 2001 درباره همسویی هنر و فضا باز میگردد.
روند تصاویر خلق شده از سوی تومانس در مدت این 30 سال به وضوح نشانگر ابتذال زندگی روزمره است. تومانس این وضعیت را در موازات و هم سویی با قساوت رویدادهای تاریخی از یک سو و دوگانگی و تناقض مدارک موجود از دیگر سو قرار میدهد.
برای نمونه میزان تناقض موجود در ساختار تصویر آزمایشی تلویزیون آلمان برای تومانس به اندازه پارادوکس موجود در یک کارت پستال پست شده از اردوگاه اجباری کار آن هم با این عنوان است «اقامتگاه جدید ما!» که نه تنها حقیقت را تحریف کرده که آن را از هر معنا و اعتباری ساقط میکند.
همانند بسیاری از نقاشیهای تومانس که بر پایه نوعی تردید بزرگ قرار دارد تابلوی گروهی بازگشت نیز که در سال 2007 خلق شده القاکننده چنین تاثیر تردید آمیزی برای بیننده است.
محوریت موضوعی این اثر که برای نخستین بار در یک ساختار موزهای به نمایش گذاشته میشود انتقال قدرت در کلیسا است. این تابلو که معامله نام دارد پاپ بندیک و ژنرال انتخاب شده وی به همراه پدر روحانی پیتر هانس کلون باخ را در حال دست دادن نشان میدهد درحالیکه چنین رویدادی - اخراج پیش از موعد پدر روحانی از دفترش – در تاریخ کلیسا امری ممنوع محسوب میشود.
بهعقیده کارشناسان واقعیت و تخیل، آبستره و رئالیسم و بیرون و درون به وضوح در آثار تومانس موج میزند. تومانس که طرحریزی این نمایشگاه را خود بر عهده گرفته است تابلوی معامله را بدون هیچ حائلی در مقابل تابلوی دره قرار داده است.
در تابلوی دره، تومانس تصویر پسر بچهای زیبا رو را با موهای بلوند و چشمهای آبی و در ابعاد کلوزآپ ترسیم کرده است. این تصویر ایده آل که گویا به کتاب آموزشی یک مدرسه شبانه روزی تعلق دارد در حقیقت برگرفته از یک کاراکتر فیلم ژانر وحشت به نام روستای نفرین شدگان است. در این فیلم کودکان بلوند چشم آبی تمامی یک روستا را به تصرف خویش در آوردهاند.
همانند بسیاری از دیگر هنرمندان عصر حاضر، شیوه نقاشی لاس تومانس نیز که در حقیقت نماینده گالری تسویرنر نیویورک و همچنین گالری ساتشی لندن بهشمار میرود نقاشی براساس نمونههای عکاسی شده است. او خود در این باره میگوید: من بهزودی متوجه شدم که غیرممکن است بتوان یک تصویر اریژینال خلق کرد چرا که اصلا چنین چیزی وجود ندارد. بعدها فرصتی دست داد که اسناد و مدارک و بهطور کلی ایده به کار رفته در امور مستند را بهعنوان الگوی آثار خویش قرار دهم.
این درحالی است که تومانس تا حد زیادی، هم به لحاظ برداشت و بازگویی و هم الگوبرداری و تصویر گری به گونهای متفاوت عمل کرده است؛ بر این اساس پرترههای خلق شده از روی عکس به تصاویری به سبک هنر پاپ، ساقه گلها به عناصر تغییر شکل یافته، رفلکس نور یک پنجره نیمه باز به سبک سازنده ساختاری و چهره منعکس شده در یک چاله آب به عنصری غیرقابل تشخیص تبدیل شدهاند.
بهطوریکه همواره در ورای آثار تومانس این پرسش مطرح میشود که ما واقعا چه میبینیم؟ تومانس معتقد است تصاویر ناتورالیستی نیز به همان میزان تصاویر آبستره دور از حقیقت بهنظر میرسند. این مسئله وی را به اتکا بر بعد زیبایی شناختی امور غیرقابل تعریف وا میدارد.
نگاه مشخص نام اثر گروهی کوچکی است که با الگوبرداری از تصاویر مادون قرمز و عکسهایی از یک کتاب آموزشی پزشکی نقاشی شده و بهعنوان پرترههای بدون عنوان در مقابل بیننده به نمایش گذاشته شده است.
تومانس با این شیوه هنری که نوعی ملموسسازی با رعایت قانون فاصلهگذاری است خود را بیش از پیش در کنار رویدادهای تاریخی قرار میدهد. از موضوعات مهم و عمده آثار تومانس میتوان به حوادث تاریخ اخیر کشور بلژیک مانند تاریخ استعماریا فاشیسم اشاره کرد. وی با اقتباسی آزاد از این شعار که جذابیت یک تصویر در فهم ناپذیری آن است پرترههای تخیلی بیشماری را از رهبران حزب نازی براساس عکسهای قدیمی نقاشی کرده است.
برای مثال نقاشی گروهی زمان که پرترهای از ریچارد هیدریش یکی از رهبران نیروی مسلح اس – اس را نشان میدهد گویا از روی عکسی نقاشی شده که او را در سال 1942 هنگام دستگیری بوسیله نیروهای دفاعی چک نشان میدهد درحالیکه چنین حادثهای اساسا روی نداده است.
تومانس خود در این باره مینویسد: اگر این پرتره را با یک عینک آفتابی و موهای سیاه نقاشی میکردم اثری بدون عنوان از آب در میآمد که کوچکترین احساسی را به بیننده انتقال نمیداد درحالیکه من با ترسیم یک قفسه کتاب در پس زمینه آن توانستم به این اثر قوه تشخیص یک نقاشی را ببخشم.
علاوه بر آن دو دایرهای که در تصویر سوم این نقاشی گروهی دیده میشود میتوانست آبنبات یا هر چیز گرد دیگری باشد اما آنها در حقیقت قرصهای سبزیجات نیروی ارتش آلمان در طول جنگ جهانی دوم است.
به گفته کارشناسان دنیای تصاویر لاس تومانس و دنبال کردن زنجیره تداعی وی مابین ترکیب هنری مستقل و الگوی مستند از یک سو و همچنین رمز گشایی آنها از دیگر سو همواره نوعی چالش حقیقی محسوب میشود. چند سال پیش زمانیکه یک مجموعه دار آلمانی از هویت یکی از تابلوهای خود مبنی بر تصویر یک رهبر نازی مطلع شد آن را پس آورد.
با وجود این نمیتوان جایگاه تومانس را در دنیای هنر به واسطه بلند پروازیهای سیاسی او دانست بهویژه که آثار وی زمینه را برای عدمانطباق انسان با رویدادهای زوال یافته تاریخی فراهم میکند. اما این نکته که امروزه از لاس تومانس بهعنوان یکی از بزرگترین نقاشان عصر حاضر یاد میشود از سبک خاص وی در هنر مبنی بر بازگویی و ترسیم ابعاد فهم ناپذیر و غیرقابل تصور جهان نشأت میگیرد. چرا که تصاویر وی در همان نگاه نخستین آنچنان عینی و ملموس بهنظر میرسند که گویی آیینه تمام نمای واقعیات دوگانهای هستند که زبان قادر به بیان آن نیست.
لاس تومانس در سال 1958 در شهر مورتسل بلژیک به دنیا آمد. وی که هم اکنون یکی از چهرههای سرشناس عرصه نقاشی در جهان به شمار میرود از سالهای 1966 تا 1982 به تحصیل هنر در شهرهای بروکسل و انتورپن پرداخت. پس از آن نیز بین سالهای 1982 تا 1986 در شهر بروکسل بلژیک تاریخ هنر آموخت.
ویژگی مهم آثار تومانس استعاری بودن آنهاست. موتیفهای وی همواره تحتتأثیر رویدادهای سیاسی و تاریخی قرار دارند که از آن جمله میتوان به سیاست استعماری بلژیک اشاره کرد؛ هر چند برخی دیدگاههای زندگی روزمره را نیز میتوان در این تصاویر مشاهده کرد.
پرسشهای اصلی مطرح شده درباره آثار تومانس همواره پیرامون صحت و اعتبار تصاویر با توجه به حافظه تاریخی و هم چنین درباره این موضوع است که آیا میتوان نقاشی را به شکل نوعی حافظه در آورد؟ الگوی تومانس در نقاشی اغلب عکس، ویدئو فیلم و یا تصاویر برگرفته از روزنامههاست.
بر این اساس بعد زیبایی شناختی به کار رفته در این عناصر به بومهای نقاشی انتقال داده میشود؛ هرچند اغلب این نقاشیها پس از کشیده شدن، کهنه و فرسوده، رنگ و رو رفته یا در پس یک روکش بهنظر میرسند.
لاس تومانس شهرت بینالمللی خویش را از طریق شرکت در چهل و نهمین نمایشگاه بینال ونیز (بزرگترین نمایشگاه هنرهای تجسمی ایتالیا) در سال 2001 و بهدنبال آن در یازدهمین داکیومنتای آلمان (بزرگترین نمایشگاه هنرهای تجسمی آلمان) در شهر کاسل به دست آورد. در سال 2004 نیز نمایشگاه بزرگی که در انجمن کار لندن و موزه هنری نورد هاین - وست فالن در شهر دوسلدورف آلمان طرح ریزی شده بود آثاری از تومانس را به معرض نمایش عمومی در آورد.
نمایشگاه لاس تومانس تا 12 مه 2008 (اواخر اردیبهشت ماه) دایر است ضمن آنکه برنامه سخنرانی این هنرمند سرشناس نیز در روزهای آینده در محل خانه هنر مونیخ برگزار خواهد شد.