مریم باقرپور_ همشهری آنلاین: «اجرای طرحها اگر حاصل دستاورد تحقیق و پژوهش محققان باشد، بیشک مطلوبتر خواهد بود.» این یک جمله نوشته شده روی کاغذ نیست و بررسیها نشان میدهد طرحهایی که اینگونه اجرا شدهاند، نقاط ضعف کمتری داشته است. چنین حرکتی معطوف به طرحهای عمرانی نمیشود و از این قانون نانوشته میتوان در پروژههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی برنامهریزیها پیروی کرد و شاهد نتایجی مطلوب بود. البته نکته مهمی که در تحقیقات و پژوهشها باید مورد توجه قرار گیرد، پرهیز از تکرار و دوبارهکاری است. نکتهای که دکتر «حمیدقربانی»، معاون مدیریت، امور اجتماعی و اقتصادی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهرداری تهران بر آن تأکید میکند و میگوید: «پروژههای مطالعاتی کشور همراه با مطالعات تطبیقی است و همین شیوه به ما کمک میکند تا از انجام تحقیقات تکراری پرهیز کنیم. » تقویت مراکز مطالعات در مجموعه شهرداری و سایر سازمانها و نهادها، گامی بهسوی توسعه، همراه با دستاوردهای مطلوب است. در این گفتوگو دکتر قربانی، از ابعاد مختلف تحقیق و همچنین دستاوردهای حاصل از آن بهویژه در مدیریت شهری میگوید.
بهطور کلی پژوهش در کشور ما یک کار لوکس محسوب میشود و مطالعات هنوز جایگاهش را در فعالیتها و طرحهای مدیریت شهری پیدا نکرده است. در سالهای اخیر چقدر تلاش شده که پژوهش مقدم بر مصوبات و طرحها شود؟
این نگاه نه تنها در حوزه مدیریت شهری، بلکه در کل کشور وجود دارد و نمیتوانیم آن را رد کنیم. هنوز ضرورت پژوهش و مطالعه پیش از اجرا بهطور کامل در خیلی از ارکان سیستم اداره کشور جا نیفتاده است، ولی در شهرداری تهران به دلیل تأکید «پیروز حناچی» بر تحقیقات و پژوهشهای شهری، نگاه ویژهای به پژوهش وجود دارد. شهردار تهران باور دارد هر کاری که انجام میشود باید همراه با تحقیق و تفکر باشد. اما جایگاه پژوهش در کل کشور نیاز به بررسی دارد. بهطور کلی میتوان گفت کماکان پژوهش در برخی از سیستمهای اداری ما کار شیک و مجلسی تلقی و پس از انجام در گوشهای گذاشته میشود.
در برخی از موارد پژوهشها هیچ کمکی به مدیران نمیکند. آیا ایراد از نوع و شیوه پژوهش است؟ آیا مدیران اجرایی زبان مشترکی بین پژوهش و کار اجرایی خودشان پیدا نکردهاند؟ بهطور کلی حلقه مفقوده اتصال پژوهش و اجرا چیست؟
خیلی از دانشگاهها بخشی به نام اداره «ارتباط با صنعت» دارند و کارهای علمی در این ادارهها باید در صنعت، اجرا و عملیاتی شود. بنابراین نمیتوان به صراحت گفت اتحادی بین پژوهش و عملکرد مدیران شهری وجود ندارد. در بسیاری از موارد تحقیق و پژوهش به کمک مدیران اجرایی آمده و کارهای بزرگی انجام شده است. در برخی موارد این ضعف به تیمهای تحقیقاتی برمیگردد زیرا گاهی اوقات تیمها کاملاً آکادمیک و دانشگاهی هستند و قطعاً مشکلاتی ایجاد میشود.
چقدر باید مطالعه شود برای اینکه مدیریت شهر تهران و مدیریت اداره شهر تهران روی ریل درستی قرار بگیرد و با تغییر مدیریتها دچار نوسان نشود؟
برای این ماجرا برنامه پنج ساله سوم شهرداری تدوین شده است و همین برنامه از شتابزدگی در عملیات جلوگیری میکند و میتوان گفت مهمترین سندی که در مسیر مدیریت و فارغ از اینکه چه کسی شهردار است و چه کسی معاون شهردار و چه کسی اداره شهر را بر عهده دارد، میتواند به مدیریت شهر کمک کند، همین برنامه پنج ساله سوم است.
بسیاری از طرحهای پژوهش محور در حوزه مسائل اجتماعی به ظاهر روی کاغذ طرحهای خوبیاند اما وقتی به مرحله اجرا میرسند به ضعفها و بنبستهای بزرگی برمیخورند. این موضوع را قبول دارید؟ آیا مطالعات دیگری در این زمینه انجام میشود؟
در حوزه فرهنگی و اجتماعی پروژههای خوبی اجرا شده است و ما به بررسی آسیبشناسی طرحها تأکید فراوانی داشتهایم. این انتقاد که در اجرای موفق طرحها با مشکل مواجه شدهایم یا براساس مطالعات کارشناسی برنامهریزی نشده، وارد نیست. در بسیاری از موارد مانند سراهای محلهها و گــرمخانههای زنــان سرپرست خانوار یا برگزاری جشنوارههای عطر سیب و شمسه مخالفانی هم داشتیم. افرادی که بهصورت گروهی با سند و مدرک و دلیل اثبات میکردند که این طرحها تبعات و مشکلاتی دارد و هدف اصلی شهرداری را پوشش نمیدهد. اما چاره چه بود!؟ نمیشد کار را رها و از کنار آن بیتفاوت گذر کرد. معتقدم اگر تمام دستگاههایی که در کشور متولی فرهنگ و مسائل اجتماعی هستند کنار هم باشند و هر بخش بر اساس توانمندیهای اجرایی عهدهدار فعالیتی شود، بسیاری از مسائل را میتوان حل و فصل کرد، اما اگر نهادهای متولی حوزه اجتماعی جداگانه با توجه به دیدگاه و وظایف تعریف شدهشان گام بردارند اغلب دچار موازیکاری میشوند.
عملکرد پژوهشها در حوزه اجتماعی فرهنگی را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا نمره قابل قبولی میگیرند؟
در مورد کارهایی که از گذشته تاکنون در حوزه فرهنگی و اجتماعی انجام شده به نظر من نمره قبولی میگیرد. البته منظورم نمره عالی نیست و قطعاً جای بحث، مطالعه و بررسی بیشتری دارد. اما با توجه به وقت و هزینه صرف شده نمره قبولی را دریافت میکنند. امیدوارم در ادامه کار هم دوستان با تقویت بیشتر نقاط مثبت موجب تکامل طرحها شوند.
بسیاری از مطالعات و پژوهشها توسط مرکز مطالعات انجام نشده و سایر سازمانها آن را انجام دادهاند آیا مرکزی وجود داردتا مبنای علمی این پژوهشها را رصد کند؟
در حوزه مطالعات، بخشی از کار بر اساس سیاستگذاریها و راهبردهای اصلی ابلاغ و تقسیم کار میشود. ورود خودمختارانه در یک موضوع موجب رقم زدن بعضی اتفاقات نامطلوب و موانع میشود. البته کسی هم که خود، مختارانه عمل میکند در ابتدای امر بر این باور است که بهترین کار را انجام میدهد، اما به محض اینکه وارد مسیر پژوهشها و درگیر جریانات و موانع میشود به فاصله به مسیر پژوهش تا روند اهداف کلان پی میبرد. اما اگر ارگان و نهادهای متولی فرهنگ به جای دیدگاه رقیبانه به همکاری و تعامل فکر کنند و با همین نیت در کنار هم قرار بگیرند میتوانند بسیاری از اختلافات و فاصلهها را کم کنند. متأسفانه باید گفت مسئلهای که ما را در زمره کشورهای جهان سوم درحال توسعه قرار میدهد همین ناهماهنگیهای بینبخشی است که امیدواریم روز به روز اوضاع بهتر شود.
به نظر شما چه موضوعات مهمی در حوزه اجتماعی نیاز به مطالعه و پژوهش دارد؟
در حوزه اجتماعی حساسیت زیاد است. آنچه بهعنوان نیاز و مسئله به نوعی مطرح میشود از جانب کسانی است که خودشان متولی این ماجرا هستند. وقتی در حوزه اجتماعی عناوین پژوهشی را برای مطالعه و بررسی لیست میکنیم حتماً به حضور نهادهای متولی تأکید میکنیم از جمله معاونت اجتماعی متولی نهاد فرهنگی شهرداری تهران. کمیسیون شورای فرهنگی و اجتماعی شهر تهران، صاحبنظران در حوزه اجتماعی و... از جمله اشخاص و نهادهای مهم در اجرای پژوهشها و طرحهای اجتماعی هستند.
چه زمانی ضروری میدانید که یک مطالعه انجام و نتایج در قالب یک برنامه اجرایی به مدیران منتقل شود؟ آیا همیشه سفارش پژوهش و مطالعه از سوی نهادهای متولی اجتماعی و فرهنگی انجام میشود؟
برای آغاز کار پژوهشی، موضوع به ما ابلاغ میشود. درواقع، اگر قرار به ریشهیابی و بررسی موضوعی در حوزه اجتماعی باشد ما بهصورت مجزا دنبال مسئلهای نمیرویم یا در پژوهشها دنبال این نیستیم تا بببینیم مشکل چیست و چه پیشبینیای میتوانیم انجام دهیم. در مرکز مطالعات نیاز و سفارش باید به نوعی به ما اعلام شود و ما در مسیر حل آن نیاز، حرکت کنیم. یکی از ایرادات این رویه بهحاشیه رفتن نقش پژوهشگر است. نگاه مدیران اجرایی بیشتر در حوزه تخصصشان و براساس طرح و پروژه مورد نظر است. اما پژوهشگران معمولاً نگاهی فراتر دارند. برای مثال اجرای طرح بزرگراه امام علی(ع) طرح خوبی بود و بسیاری از معضلات شهری را کاهش داد اما به هویت محلههای همجوار بزرگراه صدمه زد و آن را تبدیل به کانون آسیبهای اجتماعی کرد.
این مسئلهای است که کل کشور با آن درگیر است. اگر یک مدیر شهری مطمئن باشد در حوزه تخصصیاش مدت زمان طولانی حضور دارد و در آینده باید پاسخگوی سؤالات باشد، شاید قدری فضای پژوهش و مطالعه جدیتر گرفته شود. اما تا زمانی که دورههای مدیریتی کوتاه است یک مدیر به این موضوع فکر میکند که بزرگراه و پل بسازد تا موقعیتش را از وضعیت «الف» به «ب» برساند. اینجاست که فضای علم و تحقیق ضعیف میشود.
آیا حضور پژوهشگران اجتماعی در اجرای طرح مطالعاتی کمک بزرگی به چشمانداز طولانی مدت طرحهای شهری میکند؟
کاملاً با این موضوع موافقم. ما معمولاً نمیتوانیم به طور کامل هزینه تبعات اجتماعی را پیشبینی و محاسبه کنیم. در واقع، این موضوعات قابل پیشبینی و سنجش نیست و در طول زمان مشخص میشود. در واقع، پژوهش باید عمیق و کاربردی باشد تا تبعات آن به حداقل برسد و در بسیاری مواقع ناگزیر به انجام یکسری کارها هستیم.
در سالهای گذشته با تبیین جایگاه مرکز مطالعات شهرداری تهران در میان مدیران شهری، شاهد مناسبات خوبی بین شهرداران کلانشهرها بودهایم که تبادل تجارب داخلی و خارجی یکی از مهمترین دستاوردهای این مهم بود. چرا این تبادلات امروز کمرنگ شده است؟
درست است امروز در سایه برخی شرایط حاکم بر فضای کشور از جمله حواشی ناشی از برجام، تبادلات بینالمللی ما در حوزه شهری کاهش یافته اما قطع نشده است. ضمن اینکه ما امروز شاهد فعالیت نیروهایی در مجموعه خود هستیم که به لحاظ ارتباطهای بینالمللی تجارب خوبی دارند، از تفکرات به روزی برخوردارند و به تعاملات بینالمللی بها میدهند. این افراد امروز هم در شهرداری هم در شورایشهر فعالند. بنابراین درست است محدودیتهای جدید در عرصههای بینالمللی کمی از رفتوآمدهای کارشناسان ما در قالب الگوگیری از طرحهای پژوهشی کشورهای دیگر کاسته است، اما کمابیش ادامه دارد.
همچنان اقتصاد شهری یک موضوع جدید برای مدیران شهری بوده و این موضوع موجب شده تا ما نتوانیم در جذب فرصتهای سرمایهگذاری موفق عمل کنیم. به نظر شما چرا بهرغم حساسیت و اهمیت اقتصاد شهری این بخش همچنان برای مدیران شهری ما غریب است؟
بله درست است. ما همواره بحثهای زیادی را درباره درآمدهای پایدار شهری داریم اما تا به حال توفیقی در این حوزه نداشتهایم. در آسیبشناسی این بخش چند نکته ملموس است. نخست اینکه جذابیتهای سرمایهگذاری ما برای سرمایهگذاران چندان دلچسب نیست .این مسئله هم ریشه در فضای کشور دارد. فضای جامعه اکنون به گونهای است که برای یک سرمایهگذار امکان ریسک سرمایهگذاری وجود ندارد نه در حوزه شهری نه در حوزههای دیگر. از سوی دیگر آنقدر مسیر سرمایهگذاری را برای سرمایهگذاران سخت کردهایم که کسی رغبتی برای ورود به این بخش ندارد. خوشبختانه مدیریت شهری امروز به این مهم رسیده است که با فروش تراکم و جواز ساخت نمیتوان شهر را اداره کرد؛ بنابراین، پروژههای مطالعاتی خوبی را برای تحقق درآمدهای پایدار انجام دادهایم تا بسترهای کسب درآمدهای روتین و ثابت برای شهر فراهم شود. واقعیت امر این است که مدیران ما آنقدر درگیر مشکلات امور اجراییاند که دیگر وقتی برای تفکر ندارند.
تعامل حوزه شما در بهرهگیری از تجارب جهانی چگونه است؟ مهمترین تجارب جهانی که به کار گرفتهاید کدام است؟
تعامل پژوهشگران ما با پژوهشگران داخلی و خارجی پیرامون پروژهها و تبادل اطلاعات خوب بین آنها موجب شده تا ما امروز با برخی شهرهای داخل و خارج از کشور تفاهمنامه خواهرخواندگی داشته باشیم. بنابراین تا آنجا که توانستهایم از تجارب کشورها و شهرهای دیگر در اداره شهر و امور شهری استفاده کردهایم اما واقعیت این است که میتوانیم خیلی جدیتر در این حوزه وارد شویم.
یکی از ضعفهای مهم کشور وجود مراکز مطالعاتی متعدد است. این ضعف در مجموعه شهرداری هم وجود دارد. فکر نمیکنید تمرکز این مراکز به تقویت مطالعات علمی کمک کند؟
بله ما هم وجود این نقطه ضعف در کشور را تأیید میکنیم و این معضل به فقدان یک بخش متمرکز برای انجام پژوهشهای عمومی و تخصصی برمیگردد. درواقع، وزارت علوم باید در این بخش وارد شود و با ساماندهی پژوهشهای علمی و تخصصی از تکرار سوژههای مطالعاتی جلوگیری کند. خوشبختانه ما در تهران و در قالب شهرداری تهران این موضوع را در مرکز مطالعات شهرداری ساماندهی کردهایم و این مرکز امروز مرجع خیلی از مطالعات شهری کشور است. ضمن اینکه شورای سیاستگذاری امور پژوهشی در شهرداری تهران متشکل از اعضای شورای اسلامی شهر تهران، رئیس مرکز مطالعات شهرداری و شهردار و معاونانشان فعالیت خود را آغاز کرده تا در آن شورا بعد از طرح موضوعات مطالعاتی از تأیید پروژههای تکراری جلوگیری شود. مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران یکی از منتقدان واحدهای مطالعاتی موازی در شهرداری تهران است.
منبع:ویژه نامه شهرپژوه