خیلی از شهروندان تهرانی در کنار گلایههای خود از مشکلات شهری موجود، معتقدند که برابر وسعت و جمعیتی که هر روز بر شهر تهران افزوده میشود از هویت این شهر کاسته میشود. مهاجرانی که به قصد کار و بهبود شرایط زندگی کولهبار سفر بستهاند و به این شهر آمدهاند، حس تعلقی بدان ندارند و همین مسئله باعث شده تا نه پایداری اجتماعی در محلههای شهر حاکم شود نه شهروندان به کیفیت زندگی شهر اهمیت دهند. در این زمینه گفتوگویی کردهایم با «حسن خلیلآبادی» عضو شورای اسلامی شهر تهران و عضو کمیسیون اجتماعی و فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران که پیشروی شماست.
به نظر شما تهران امروز از بیهویتی رنج میبرد؟
متأسفانه ما امروز در شهر تهران شاهد یک بیهویتی هستیم که نتیجه اجرای برخی پروژههای شهری بدون توجه به تاریخ و هویت محلهها، مهاجرت بیش از حد به این کلانشهر و رشد و توسعه شهرنشینی است. امروز وقتی در محلههای قدیمی شهر قدم میزنیم دیگر ردپایی از خانههای حیاطدار و حال و هوای قدیم تهران را نمیبینیم. هرچه بر جمعیت شهر افزوده میشود، بر وسعت شهر هم افزوده میشود و خیلی اوقات مدیران شهری مجبورند برای توسعه فضای شهری دست به تخریب محلههای قدیمی به بهانه عقبنشینی و گسترش معابر شهر بزنند. این عقبنشینی منازل در خیابانها هویت، تاریخ و فرهنگ محلهها را نابود میکند.
فکر میکنید با انجام پژوهشهای تخصصی قبل از اجرای پروژهها میتوان جلو تخریب هویت کالبدی شهر را گرفت؟
ما با فقر پژوهشهای شهری در تهران روبهرو نیستیم، بلکه با بیتوجهی به هویت و فرهنگ تهران در اجرای پروژهها مواجهایم. پژوهش و مطالعه حول محور یک پروژه صورت میگیرد اما سؤال اینجاست که مدیران شهری ما چقدر برای این مطالعات ارزش قائلند. وقتی نتایج یک مطالعه نشان میدهد اجرای یک پروژه شهری مثل ساخت یک پل یا یک بزرگراه، هویت و تاریخ یک محله را در تهران نشانه میگیرد اولویت مدیران در مرحله اجرا توجه به توصیه پژوهشگران است یا صرفاً نگاه پروژه محوری خود را دنبال میکنند؟ اگر تهران امروز به یک شهر بیهویت تبدیل شده علتش این است که در برنامههای توسعه شهری کسی مطالعات پژوهشگران و گوشزدهای آنها را مبنی بر نابودی شهر تهران جدی نگرفته است. کسی مقاومت مردم شهر در برابر ساخت و ساز بدقواره را باور نکرد و حاصلش شد محلههای قدیمی با کوچهپسکوچههای تنگ و باریکی که ساختمانهای مسکونی بدقوارهشان سر به فلک کشیدهاند. بومیهای محله رفتن را به ماندن ترجیح دادند و دیگر از همگرایی و همبستگی قدیم مردم محله خبری نیست. یا تولد مالهای بزرگ در محلههای قدیمی که صرفاً با نگاه تجاری و اقتصادی سر هر کوچه و محله شکل گرفتهاند و امنیت آرامش روانی را در سایه ترافیک از محلهها ربودهاند؛ همه و همه حکایت از جای خالی پژوهش در برنامه مدیران شهری دارد.
به نظر شما چطور میتوانیم با اتکا به پژوهش و مطالعه، پایداری اجتماعی را در جامعه افزایش دهیم؟
پایداری اجتماعی ما امروز در شهر تهران تهدید میشود، چرا؟ چون در برنامههای توسعه شهری به اصول پایداری اجتماعی توجهی نکردیم. آنقدر ساماندهی جمعیت شهری تهران و بزرگ کردن خیابانها فکرمان را مشغول کرده که توجه به ارزشهای تاریخی و اجتماعی و فرهنگی را فراموش کردهایم. جمعیت مهاجر در محلههای مختلف شهر ساکن شدهاند بدون اینکه حس تعلقخاطری به محلهها داشته باشند. ما امروز نیاز داریم تا پژوهشگران در موضوع احیای هویت تهران به جد وارد کار شوند، تهران قدیم به مردم معرفی شود و در راستای حفظ ماندههای تاریخ و هویت این شهر تلاش کنیم. پژوهشگران حوزه اجتماعی باید بسترهای تقویت روابط اجتماعی را در شهر مطالعه کنند و نتیجه این مطالعات را به مدیریت شهری ارائه کنند تا با کاربست آنها شاهد تقویت پایداری اجتماعی در پایتخت باشیم. حس تعلقخاطر مردم به شهر باعث میشود تا شاهد مشارکت مردم در اداره شهر باشیم.
یکی از مشکلاتی که جامعهشناسان شهری در تهران آن را مورد تأکید قرار میدهند نبود پژوهشهای علمی در حوزه شهر و کودک است. شما هم این موضوع را تأیید میکنید؟
بله متأسفانه ما شعار شهر و کودک را سر میدهیم اما برای تحقق اهدافمان در این حوزه مطالعهای صورت نمیدهیم. بخش قابل توجهی از جمعیت پایتخت امروز کودکان هستند اما آیا واقعاً بسترهای زندگی شاد برای کودکان در تهران مهیاست؟ آیا امکانات رفاهی و آموزشی برای همه کودکان شهر از مناطق بالای شهر تا پایین شهر برای همه کودکان یکسان است؟ قطعاً خیر. اگر اینگونه بود ما امروز شاهد حضور کودکانکار و خیابان در چهارراههای شهر نبودیم. تهران امروز نیازمند ورود جدی پژوهشگران حوزه کودک و شهر است تا با انجام مطالعات علمی و تخصصی، نقشه راه برای مدیران شهری تعریف شود. کودکان، آیندهداران این شهر هستند و اگر امروز برای آنها برنامهای نداشته باشیم در آینده با معضلات بیشتری روبهرو خواهند بود.
آیا این کمکاری در حوزه زنان هم صورت گرفته است؟
دقیقاً، در حالی که زنان میتوانند در امور شهری محله خود نقش بزرگی ایفا کنند متأسفانه این جامعه سهم مطالعاتی کمی در میان آمار پژوهشهای صورت گرفته دارند. ما نیازمندیم نقش زنان را در اداره امور شهر باور کنیم و از آنها بهعنوان همیاران شهرداری در محلهها کمک بگیریم و چگونگی این کار را باید پژوهشگران در مطالعات و پژوهشهای خود به مدیران توضیح دهند. غفلت از حوزه زنان و کودکان در حاکمیت شهری باعث میشود تا شهر مردانه شود و روح مردانه شهر، شهروندان را خسته میکند. شهری سالم، شاداب و سرزنده تنها در سایه توجه به همه اقشار جامعه دستیافتنی است.
منبع:ویژه نامه شهرپژوه