آنها حتی دست هم ندادند و روبوسی هم نکردند ولی ویروس نامرئی از یکیشان منتقل شد به بیچاره پدربزرگ.
هیچ وقت هم مشخص نشد کدام یک از افراد فامیل قاتل او شده بود چرا که هیچکدامشان کرونایی نشدند.
بعدها پزشک پدربزرگ گفت: هر که بود فقط ناقل بود، بیآنکه علائم داشته باشد.
فردای روزی که پدربزرگ مُرد، چند کارگر گورستان که لباسهای ضدکرونا پوشیده بودند، او را در عمق دو متر و بیست سانتیمتری دفن کردند، کمی آهک روی جنازهاش ریختند و همه فامیل در خلوت خود برایش گریستند؛ قاتل هم میگریست.
منبع: جعفر محمدی عصر ایران