به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، به نظر می رسد سریالهای نوروزی امسال، به ویژه پایتخت ۶ با جدیت و دقت بیشتری ازسوی مردم دیده و نقد میشوند. ششمین فصل از سریال پایتخت در حالی آغاز شد که دیالوگهایش اشارههای فراوانی به اتفاقات اجتماعی و سیاسی روز داشت. این سریال که همچون فصلهای قبل به کارگردانی سیروس مقدم به سرانجام رسیده و محسن تنابنده نقش سرپرست نویسندگان آن را دارد، در اولین قسمت اتفاقات مختلفی را پیش روی شخصیتها قرار داد، از مرگ باباپنجعلی و اهدای اعضای او، آمادگی نقی معمولی برای اعزام به حج، علاقه هما به کار گویندگی خبر و حضور در کلاسهای محمدرضا حیاتی تا آزادی ارسطو عامل از زندان با عفو رهبری و پررنگتر از همه جدی شدن رابطه رحمت و فهیمه.
این سریال در چند قسمتی که روی آنتن رفته برخلاف فصلهای قبلی «پایتخت» که با همه اتفاقات و دلخوریها بین خانواده معمولی، احترام و صداقت ویژگی مهمی بود، کمتر از این ویژگیها بهره برده است. از کتک خوردن رحمت توسط دو برادر کوچکتر تا رفتارها و جواب دادنهای بهتاش به بزرگترها و با نام کوچک صدا کردن دایی نقی و مادرش فهیمه از جمله این بیاحترامیها بوده که از دید مخاطبان در شبکههای اجتماعی دور نمانده است.
اما اینطور که بهنظر میرسد برای فیملنامهنویس جدید سریال، یکی از محورهای اصلی شوخیهای سریال در فصل جدید همین موارد است و سعی میشود با تکه انداختن آدمها و دعواهای خانوادگی بخشی از لحظههای کمیک شکل بگیرد. اما باید دید آیا این رویکرد، تناسبی با «شناسنامه» این خانواده دوستداشتنی که در فصلهای قبلی در ذهن مخاطبان شکل گرفته بود دارد؟
بخش دیگر اتفاقات سریال روی پنهانکاریهایی است که در هر قسمت از طرف شخصیتها دیده میشود پنهانکاریهایی که از داخل خود خانوادهها و روابط نزدیک آدمها مثل دروغ گفتن هما به نقی برای اردو رفتن سارا و نیکا گرفته تا خارج از خانوادهها مثل ریختن آب شهری به جای آب زمزم برای مردم. این پنهان کاریها تا انجا پیش میرود که بهتاش در یکی از دیالوگهایش خطاب به خانواده میگوید «دروغ داره از در و دیوار این خونه میباره» تا خود سریال هم تاکیدی روی این تغییر مشهود شخصیتها داشته باشد.
هنوز البته قصه یک خطی فصل ششم سریال شکل نگرفته است اما مناسبات و روابط بین کاراکترها تفاوت زیادی دارد با آنچه در فصلهای قبل تصویر شده بود و حتی باعث شد این خانوادههای معمولی سمبلی از خانواده ایرانی باشند. درواقع برگ برنده «پایتخت» به ویژه در فصلهای اول صداقت و سلامت کاراکترها به رغم تمام ناملایمات و دستاندازهای پیشرو بود، در این فصل اما کاراکترها و اتفاقات قرار است با استفاده از مثل معروف «ادب از که آموختی» قصه را پیش ببرند.
در قسمت چهارم بارها از تریاک نام برده میشود و اتفاقات ناشی از استفاده آن دستخوش شوخی قرار میگیرد و چه بسا که قبح آن بهراحتی برای مخاطب فرو بریزد و بهنظر میرسد اگر سانسورهایی که دو بازیگر سریال شب گذشته از آن خبر دادهاند با هدف حذف چنین موضوعات چالشی باشد ایرادی بر آن وارد نباشد!
با تمام این ایراد و حسرتها اما هنوز در انتظار بهبود شرایط محتوایی سریال هستیم؛ چه اینکه «پایتخت» در فصل پنجم نیز با ضعفهایی جدی در پرداخت قصه در آغاز راه همراه بود و در قسمتهای پایانی بود که توانست اوج بگیرد و قصههایی جذاب و چالشهای روز را وارد داستان کند. این فصل هم هنوز ادامه دارد و امید است که این سریال محبوب و پرمخاطب بتواند همان ظرافتهای همیشگی از یک خانواده پر مهر و دوست داشتنی را که ایده آل خیلی از خانوادهها شده بود مجدد در قاب تلویزیون احیا کند.