به گزارش همشهریآنلاین به نقل از ایسنا از مرکزی، در روزهای قرنطینه، سوغات ذرهای میکروسکوپی که اینروزها بر جهان سلطه کرده، اختلافات زوجین افزایش یافته است و اینروزها در کنار نگرانی برای کرونا باید نگران پایههای زندگی زناشویی نیز بود.
چند روز قبل مدیر کل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی کشور از افزایش ۳ برابری تماسهای مربوط به اختلافات خانوادگی در دوران قرنطینگی از سوی زوجین خبر داد.
این افزایش تماسها که گویای کاهش تابآوری افراد جامعه و نداشتن مهارت ارتباطی است میتواند هشدارهای جدی را برای متولیان اجتماعی بههمراه داشته باشند.
یک مشاور خانواده مهمترین دلایل این تماسها با مرکز ۱۴۸۰ بهزیستی و افزایش ۳ برابری تماسها را نبود مهارت زندگی مشترک در میان زوجین دانست و گفت: افراد هم خود را به خوبی نمیشناسند و هم شناخت درستی از همسر خود ندارند و بر اساس انتظارات، طرز تفکر و اولویتهای عاطفی و روانی خودشان رفتار میکنند.
سمیه بهزادیپور افزود: زوجین شناخت درست و دقیقی از نیاز همسران خود ندارند، دختران و پسران جوان بدون شناخت از طرف مقابل خود(بدون آگاهی از جنسیت زن به لحاظ روحی و روانشناختی و بیاطلاعی از نیازهای مردان) آنچه در این زمینه فکر میکنند را درست قلمداد میکنند، در حالی که نمیدانند نیاز عاطفی مرد و زن به صورت جداگانه چیست.
وی بیان کرد: به عنوان مثال زن فکر میکند با درست کردن غذا، مرتب کردن منزل و رسیدگی به فرزندان وظایف خود را انجام داده است درحالی که این شرایط مرد را اقناع و ارضا نمیکنند و همین امر اختلافات و مشاجره و در نهایت تماسهای ناشی از این اختلافات با بهزیستی یا دیگر مراکز مشاوره را افزایش میدهد.
این روانشناس گفت: افزایش ۳ برابری تماسهای ناشی از اختلافات زوجین در واقع یک زنگ خطر و هشدار و تلنگر جدی و کلیدی برای مسئولان است. بعد از افزایش آمار طلاق در کشور، این افزایش اختلافات زوجین نیز دومین زنگ خطری است که نشان میدهد زوجینی که در کنار هم زندگی میکنند زندگی باکیفیتی ندارند، لذت نمیبرند و رفتارهای آنها باعث اقناع و ارضا طرفین نمیشود.
وی بیان کرد: زندگی زناشویی و علل بروز اختلاف یک مقوله چندوجهی است و باید برای حل مشکلات موجود، به آن نگاهی چندجانبه و با توجه به همه عوامل اقتصادی، اجتماعی، روحی و روانی داشت و راهکارهای مختلف را ارائه کرد، اینکه فقط مشاوره رایگان ۱۴۸۰ را به این امر اختصاص دهیم قطعا کافی نیست بلکه باید راهکارهای جدی را در نظر گرفت.
بهزادیپور اظهار کرد: همانطور که در روزهای قرنطینه نگران دانشآموزان هستیم و به آنها فشار میآوریم که آموزش آنلاین برای دانشآموزان و دانشجویان در نظر گرفته شود، باید فکر کنیم که برای زوجین چه باید کرد؟ برای ارتباط والدین با فرزندان چه باید کرد؟ این شرایط، وجود خلائی را در سیستم مدیریت بحران کشور نشان میدهد، مدیریت بحران فقط به تامین مسائل بهداشتی و غذایی و ... منحصر نمیشود، بلکه مباحث آموزشی نیز میتواند در سیستم مدیریت بحران کشور مورد توجه قرار گیرد.
وی با اشاره به تاثیر مثبت و نقش اثرگذار رسانههای مختلف در ارائه آموزشهای روانشناختی، چگونگی رفتار و ارتباطات با همسر و ارتباط والدین با فرزندان در روزهای قرنطین، افزود: مسلما در کنار این آموزشها ارائه مشاوره رایگان میتواند کمک کننده باشد. بسیاری از مردم هنوز نسبت به فعالیت این مرکز اطلاع ندارند و باید آگاهیبخشی در این خصوص انجام شود، چراکه این خدمات حتی اگر به حل مساله ختم نشود، با بیان مشکلات، به تخلیه روحی و روانی افراد کمک میشود.
این مشاور خانواده گفت: آموزشهای پیش از ازدواج بیکیفیت است، بارها در جریان مراجعهکنندگان و زوجین جوان که برای جدایی خواستار مشاوره بودهاند، دیدهام که مشاوره پیش از ازدواج آنها کیفی نبوده است و حتی در مواردی با پیدا کردن یک آشنا و امضا کردن فرم مشاوره پیش از ازدواج این پروسه را پشت سر گذاشتهاند در حالی که این اتفاق خیانت است، مشاوره پیش از ازدواج باید ادامهدار باشد و نباید فقط به چند جلسه قبل از ازدواج خلاصه شود. آیا در چند جلسه جوان تمام مهارتهای زندگی را برای مواجهه با زندگی واقعی که هزاران مشکل دارد، میآموزد؟
وی بیان کرد: از جوانان بدون مهارت حل مساله، مهارت مدیریت خشم، استرس و ارتباطات موثر چگونه میتوان انتظار داشت که در مقابل همه مشکلات تابآوری داشته باشند. به همین دلیل باید قبل از ازدواج به آموزشهای کیفی و مستمر توجه ویژه داشت.
بهزادیپور بیان کرد: در راستای مشکلات اقتصادی موجود در جامعه، وقتی خانواده نمیتواند از پس نیازهای اولیه خود برآید، مسلما افراد دچار فشارهای عصبی، پرخاشگری، بهانهگیری، مشاجره و حتی متارکه میشوند، بنابراین یکی از مهمترین مباحث که باعث به چالش رسیدن زوجین میشود، نبود حداقل امکانات است در حالی که اگر حداقلها فراهم باشد زوجین میتوانند روابط خود را در مسیر درست هدایت کنند، اما دغدغه زندگی روزمره خانوادهها را به ورطه از هم پاشیدن سوق میدهد و مصداق این موضوع آمار بالای درخواست طلاق ویژه کارگران کارخانجات کشور است که پس از تعدیل نیرو، رقم خورده است.
در دورانی زندگی میکنیم که اعضای خانواده بهویژه پدر و مادر برای امرار معاش و گذران زندگی و فراهم کردن رفاهیات برای فرزندان خود تمام وقت خود را صرف کار میکنند و همین امر همواره مورد نقد روانشناسان و جامعهشناسان بوده است چرا که فرصت کنار هم بودن را ندارند، قرنطینه شاید فرصتی بود که خانوادهها بیشتر در کنار هم باشند و معاشرت کنند، اما خلاهای مهارت زندگی باعث شده است که این فرصت عملا به تهدیدی برای پایههای زندگی قلمداد شود.
در هر صورت باید زنگ خطر اختلافات زوجین را جدی گرفت و تلاش کرد که زندگیهای زوجین امروز و زوجهای آینده بر پایههای محکمی بنا شود تا یک قرنطینه چند هفتهای نتواند این پایهها را سست کرده و بلغزاند.