به گزارش همشهری آنلاین به نقل از شرق، نه نامهنگاریهای اپوزسیونوار میرسلیم به ریاستجمهوری نه یکی به دوهای توییتری قالیباف به روحانی قطعا هیچکدام بیربط به پست آتی این دو نفر در مجلس نیست. رقابتی که از حالا باید خودی در آن نشان داد و موضع ریاست آتی بهارستان را با ریاست پاستور مشخص کرد. در این میان اما به نظر میرسد که دو نفر دیگر یعنی مرتضی آقاتهرانی و علیرضا زاکانی که آنها هم قبای ریاست صندلی مجلس را مناسب خود میبینند سیاست برخلاف دو نفر اولی سیاستورزی پشت پرده را در پیش گرفتهاند.
احتمالا هریک از این چهارنفر که گمانه رقابت بر سر ریاست مجلس بیشتر دربارهشان وجود دارد درحالی لابیگریاند که میرسلیم که عادت به فاشگویی و درزدادن برخی اخبار درون جناحی دارد درباره ماجرا گفته است: «انتخاب رئیس مجلس باید بدون تطمیع و تهدید انجام شود». گرچه توضیح بیشتری نداده است که از میان این سه نفر و حتی خودش، کدامیک درحال تطمیع و چه کسی در حال تهدید است. آیا کنایهاش به قالیباف بوده که گزینه محتملتری است؟ دارنده بیشترین تعداد رأی لیست اصولگرایان تهران و شهردار و فرمانده سابق که بیش از همه خود را لایق ریاست مجلس میداند و امکان رخدادنش هم برای او محتملتر از دیگران است.
قالیباف یک حساب تسویهنشده هم با روحانی دارد که به نظر میرسد اصلا به قصد همین تسویه است که در این یک سال باقیمانده از دولت دوازدهم کارزار مجلس را انتخاب کرده است.
قالیباف ولی یک طیف مخالف تندرو هم دارد که گرچه تا همه صندلیهای مجلس از سراسر کشور پر و ترکیب گرایشها آشکار نشود، نسبت جمعیتشان با حامیان قالیباف در مجلس مشخص نمیشود.
اخبار از شهرهای بزرگ البته حاکی از این است که قالیباف شانس چندانی ندارد و کسانی به مجلس راه یافتهاند که نظرشان به امثال آقاتهرانی و زاکانی از جبهه پایداری نزدیکتر است تا قالیباف. این طیف آنطور که باید و شاید به او اعتماد ندارند، به اندازه کافی تندرو و انقلابی نمیدانند.
از زمان انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ هم اختلافات زیادی میان آنها و قالیباف رخ داد که نه تنها حل نشد بلکه به بگو مگوی رسانهای هم رسد.
ثالثا ابهامات و پرسشهایی درباره بعضی از هزینهها، مخصوصا هزینههای مالی و استخدامهایی که او در مدت ۱۲ سال شهردار تهران داشته باعث میشود که از طرف این طیف قالیباف کاندیدای مناسبی برای ریاست مجلس نباشد. جماعتی که حتی تا پای کنارگذاشتن قالیباف از فهرست تهران هم ایستاده بودند و حتما یاران دیگرشان هم از شهرهای دیگر وارد مجلس شدهاند یقینا با طرح ریاست ایشان بر مجلس خیلی همراهی نخواهند بود.
احتمالا قالیباف باید شانس خود را در میان نمایندگان شهرهای کوچک یا به اصطلاح مستقلها جستوجو کند و از میان آنها یارکشی کند. احتمال اینکه این افراد به قالیباف اقبال بیشتری نشان دهند تا امثال میرسلیم و آقاتهرانی و زاکانی هم بیشتر است.
شانس میرسلیم علیرغم کبر سن و السابقون بودنش در عرصه سیاست، به نسبت باقی نامزدهای ریاست اما از همه کمتر است. او گرچه عضو حزب مؤتلفه است، گرچه شانسش را برای ریاستجمهوری امتحان کرده اما سالهاست دراین عرصه نه سمت و حضور مهمی نداشته و نه اهل و توانی برای عده و عُدهسازی داشته است. مهمترین سمتش در حال حاضر حضور در مجمع تشخیص مصحلت نظام است.
میرسلیم یک سیاستورز تکنفره است. به لحاظ شخصی و فردی هم کاریزمای لازم را ندارد، نه سخنور خوبی است و نه جذابیتهای فردی و بصری خاصی دارد. خبری هم از حضور همحزبیهایش در مجلس نیست تا حداقل به حمایت آنها دلخوش باشد.
آقاتهرانی و زاکانی اما شانسی بیش از میرسلیم دارند. البته اگر میان خودشان به توافق برسند که یکیشان کاندیدای ریاست شود و دیگری به نایبرئیسی بسنده کند. هردو روزگاری از مخالفان لاریجانی در مجلس بودند پس بدشان نمیآید حالا صندلیاش را اشغال کنند تا نوعی ضربشست هم به او نشان دهند. برنامهها و هدفهایی هم دارند که تریبون ریاست مجلس برای ظهورش جایگاه بسیار عالی است ولی قطعا با عملگرایی قالیباف نمیخواند. توان و امکان یارگیریشان از نمایندههای آتی هم بیشتر است.
آن طور که از اخبار برمیآید چهرههایی نزدیک به این طیف توانستهاند وارد مجلس یازدهم شوند. حتما این دو نفر هم از هماکنون در حال لابیگری به نفع خود هستند. آیا مقصود میرسلیم از تهدید و تطمیع کنش دبیرکل جبهه پایداری و دیگر چهره نزدیک به این حزب بوده است؟