به گزارش همشهری آنلاین به نقل از اعتمادآنلاین، کشور همچنان با مشکلات و مخاطرات پاندمی کرونا دستوپنجه نرم میکند. اگرچه حاکمیت میکوشد تا شرایط را به حالت عادی بازگرداند، اما شیوع این بیماری در عرصههای مختلف آسیبهای مختص خود را داشته است، آسیبهایی که صاحبنظران معتقدند تا مدتها باید برای رفع آنها تلاش کرد.
مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات این مخاطرات را جدی قلمداد میکند. این فعال سیاسی اصلاحطلب هم مانند برخی دیگر از کنشگران عرصه سیاسی معتقد است که در ایران پس از کرونا باید نقش مردم، نهادهای مدنی، احزاب و... تقویت شود تا شاهد اعتماد هرچه بیشتر به حاکمیت باشیم. او درباره آسیبهایی که در عرصه سیاسی کشور بروز خواهد کرد و نحوه برخورد با آنها صحبت کرده است که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
- بحران کرونا چقدر توانسته بر سیاست و سیاستبازی مخالفان دولت تاثیر بگذارد و این کنشها را به تعویق بیندازد؟ شرایط پساکرونایی آنها را چگونه میبینید؟
بحران کرونا به دلیل ابعاد گسترده و عمیق خود خیلی از عرصههای دیگر مانند سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... را تحتالشعاع قرار داده و به حاشیه برده است. بنابراین فرصت چندانی برای ظهور آنها فراهم نیست و به همین دلیل است که عرصههای دیگر آنچنان فعال نیستند.
اما نکته مهم این است که آیا در شرایط پس از کرونا این وضعیت میتواند هم درس و هم بستری برای یک فضای سازنده و همدلانه در سیاست و فرهنگ و اجتماع باشد؟ جریانهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم باید از مشکلات حاد گذشته درس بگیرند و هم بستری را برای مناسبات جدید در دوران پساکرونایی فراهم کنند، این میتواند برای کشور بسیار امیدبخش باشد.
- خودتان وضعیت کنونی را چگونه ارزیابی میکنید؟ شرایط پساکرونایی سیاست کشور چگونه خواهد بود؟
ببینید، شرایط پساکرونایی ۲ بخش دارد، یک بخش امور الزامی و جبری است که اتفاق میافتد. به عنوان مثال میبینیم که به اقتصاد نه تنها در ایران که در کل جهان آسیبهای بسیار جدی، گسترده و عمیقی وارد شده است. طبیعی است که باید در دوران پساکرونا سازوکارهایی برای جبران این آسیبها اندیشیده شود. منتها اینکه نحوه شکلگیری آن سازوکارها و مناسبات جدید چه باشد به جنبههای ارادی و اختیاری سیاستگذاران و سیاستمداران بستگی دارد، اما این اتفاق اجتنابناپذیر است.
بخشی از این وضعیت اختیاری و ارادی است؛ مثلاً اینکه در مناسبات سیاسی و فرهنگی چه اتفاقی رخ دهد به اراده سیاستمداران و کنشگران سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، مدنی و... این عرصه بازمیگردد. اگر چنانکه گفتم گذشته چراغ راه آینده درس باشد و از تجارب مهم استفاده شود و تجدید نظر جدی و اساسی در بسیاری از رویکردهای نادرست و خسارتبار گذشته صورت گیرد، طبعاً وارد یک دوران سازنده خواهیم شد. اما اگر همان رویه گذشته ادامه پیدا کند و تشدید شود، متاسفانه شرایط پرمخاطرهتری را در پیش روی خود خواهیم داشت. این به اراده حکومتمردان و سیاستمداران برمیگردد.
در شرایط کنونی به دلیل این درد مشترک همگانی یک نوع همدلی، همافزایی و انسجام بین همه جریانها، درون خود حاکمیت و مردم با حاکمیت به وجود آمده است. دیگر آن اتفاقات گذشته خیلی کمتر تکرار میشود؛ اینکه چالشهای مخرب و بازدارنده تداوم پیدا کند، هر دستگاهی بخواهد برای دستگاه دیگر مشکل ایجاد کند، خود را مبرا بدانند و... تقریباً کنار رفته و همه قبول مسئولیت کردهاند و به اجماع ملی و همگانی بر سر این درد مشترک رسیدهاند. همه به سهم خود در حال تلاشاند، حتی تندروهایی که همیشه میدانداری میکنند الان به حاشیه رفتهاند، هرچند هرازگاهی همچنان زهر خود را میریزند.
به وضعیت فعلی بستر مناسب و درس سازندهای برای پساکروناست. همچنین بحرانهای عمومی عدیدهای هم از قبل داشتهایم که پایدار و ماندگار هستند، بنابراین باید بر سر آنها هم این اجماع ملی شکل گیرد و همه همدلانه وارد شوند و سعی کنند با قبول مسئولیت، بدون چالشهای فرساینده وارد عرصه شوند و مسائل را پیش ببرند. طبیعی است که این یک رویکرد سازنده و بسیار امیدبخش برای کشور خواهد بود. اما اگر خدای ناکرده بعد از پایان یافتن بحران کرونا دوباره احساس شود که خب این مشکل پشت سر گذاشته شد و دوباره به همان قید اول بازگردیم، و باز همان مشکلات، رویکردها، چالشها، رویکردهای غیرسازنده و متصلب، همان منیّتها، قدرتطلبیها و سوءاستفادهها و... تکرار شود، طبیعی است که شرایط خیلی پرمخاطرهتری را پیش رو خواهیم داشت، چون جامعه به شدت آسیبدیده بر اثر کرونا مشکلات جدیدی پیدا کرده است و قطعاً باید تلاش بسیار گستردهای برای جبران این آسیبها صورت گیرد. اگر همانطور که گفتم بخواهیم به وضعیت اول بازگردیم، معلوم نیست که دچار چه مخاطراتی خواهیم شد.
- مجلس یازدهم کار خود را از خردادماه آغاز میکند و با توجه به بافتی که دارد و اکثریت آن را اصولگرایان تندرو تشکیل میدهند، پیشبینیها قبل از شیوع کرونا این بود که با دولت وارد تقابل خواهد شد. اما اکنون اوضاع را چگونه میبینید؟ آیا به نظر شما رویکرد متفاوتی پیشه خواهند کرد یا اینکه احیاناً بر اساس همان پیشبینیهای گذشته، تخریب دولت یکی از برنامههای مهم آنها خواهد بود؟
نگرانی درباره مجلس آینده مضاعف است. یک بعد آن برمیگردد به همان نگرانیهای عمومی که در بالا به آن اشاره کردم که اگر دستگاههای حاکمیتی، سیاستمداران و جریانهای مختلف کشور بخواهند رویههای سابق را ادامه دهند و دوباره وارد درگیریها، چالشها و رقابتهای مخرب شوند، میتواند خیلی خطرناک باشد. اما بعد دوم نگرانی در مورد مجلس یازدهم از این بابت است که مجلس آینده بدون رقابت واقعی شکل گرفت؛ یعنی با سازوکارهایی که فراهم شد عدهای بدون کمترین رقابت و بدون اینکه افرادی در مقابل آنها باشند، با یک رأی حداقلی، وارد این نهاد شدند. با مشارکت بسیار پایین مردم این مجلس تشکیل شده و بسیاری از افراد توانمند و شایستهای که میتوانستند به این مجلس راه یابند به نحوی حذف شدند. این مجلس، مجلسی است که نگرانی زیادی ایجاد میکند، جون تجربه نشان داده مجالسی که با پشتوانه حداقلی مردم و بدون رقابت واقعی شکل گرفتهاند نمیتوانند از عهده وظایف ملی و خطیر خود برآیند و میتوانند منشاء مشکلات جدی برای کشور باشند. به هر حال این مجلس و مجلسیان باید توجه کنند که حتماً لازم است یک فرایند جدید را شکل دهند تا هم خلأهایی را که به واسطه آنها به مجلس آمدند جبران کنند و هم یادشان باشد که وضعیت کشور بحرانی است و مشکلات جدی داریم. بنابراین هرگونه ورود به چالشهای مخرب و رقابتهای غیرسازنده میتواند برای کشور و نظام خطرساز باشد.
- توصیه شما به نمایندگان مجلس یازدهم با توجه به شرایطی که در آینده پیشبینی میشود چیست؟
با توجه به نکاتی که پیشتر گفتم این مجلس توجه کند که با یک رویکرد سازنده و همدلانه برای جبران گذشتهها و نقصانهای خود وارد عرصه شود؛ نه اینکه بخواهد جنجالآفرینی کند، هر روز یک مساله و مشکل به وجود آورد، مجلس نهم را بازتولید کند و نه تنها بازتولید بلکه تندتر از مجلس نهم را بخواهد به معرض نمایش بگذارد. باید وارد یک فرایند سازنده و امیدبخش شود تا این روندی که در فضای کرونا شکل گرفته به صورت سازندهتری تدوام پیدا کند.
- پیش از بروز کرونا اعلام میشد که اعتماد عمومی مردم تضعیف شده است. پس از کرونا فکر میکنید وضعیت اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی حاکمیت چگونه خواهد بود؟ آیا حاکمیت توانسته در این شرایط بحرانی اعتماد مردم را جلب کند؟
این هم به اراده عمومی سیاستمداران و جریان حاکمیت برمیگردد. همه واقعیتهایی که قبل از این بحران در کشور میدیدیم این بود که اعتماد بسیار شکننده شده و سرمایه اجتماعی ما افول چشمگیری پیدا کرده بود. البته شرایط کرونایی کمی این وضعیت را ترمیم کرد. آن هم بدین خاطر که این یک درد مشترک در جامعه است. هم حاکمیت متوجه شده که باید این درد مشترک را جدی بگیرد و با همه توان وارد شود و هم مردم به واسطه این درد متوجه شدهاند که باید برای خروج از بحران و آسیب هرچه کمتر مشارکت بیشتری داشته باشند. البته این شرایط هنوز به جای قابل قبول نرسیده است، اما اگر تقویت شود و حاکمیت مناسبات را به گونهای اجرا کند که جامعه آن را باور کند و مطمئن شود که برخی رویکردهای نادرست و متصلبانه تغییر خواهد کرد، حتماً این اعتماد تقویت خواهد شد و میتوان به مثابه یک پشتوانه قوی برای برونرفت از سایر مشکلات از آن استفاده کرد. اگر خدای ناکرده رویه سابق ادامه یابد با سقوط سرمایه اجتماعی روبهرو خواهیم شد و وضعیت مخاطرهآمیز جدیتری پیدا خواهیم کرد.
- پیشبینی میشود که در پساکرونا کشور در عرصههای مختلف دچار چالشهای متفاوتی شود. فکر میکنید در عرصه سیاسی بزرگترین چالشهای پساکرونا چه چیزهایی باشد؟
به نظر من ۲ نکته اصلی در این میان وجود دارد. یک اینکه بحران بهوجودآمده اقتضا میکند نقش حاکمیت در عرصههای عمومی کشور بیشتر و عمیقتر باشد تا کارها بهتر پیش رود. این اتفاق اگر بخواهد در شرایط پساکرونا هم تداوم پیدا کند و حاکمیت از این جهت اختیارات بیشتری برای خود در عرصههای عمومی جامعه قائل شود، خطرناک میشود. اما اگر بعد از آن شرایط عادی شود و نقش و مشارکت مردم، حضور نهادهای مدنی، احزاب و جریانهای مختلف نه تنها به شکل سازنده خود به قبل بازگردد بلکه تقویت هم بشود، کارایی خیلی زیادی خواهد داشت.
امروز صاحبنظران جهانی هم این خطر را پیشبینی کردهاند که ممکن است حاکمیتها بعد از این شرایط اقتدار بیشتری در جامعه پیدا کنند و از نقش مردم بکاهند، در واقع از این فرصت برای آینده سوءاستفاده کنند.
نکته دوم هم این است که همه برنامهریزیها، سیاستگذاریها، اجراها و... به سیاست کشور و نقش سیاستمداران و دستگاههای حاکمیتی بازمیگردد که چگونه برای حل و فصل مشکلات آینده برنامهریزی کنند. به هر حال ما در همه عرصهها در این شرایط کم و بیش آسیب دیدهایم. البته این شرایط نقاط مثبتی هم داشته که باید تقویت شود و در کنار آن نقاط ضعف جبران شود. امروز به خصوص در عرصه اقتصاد با آسیبهای گستردهای نه تنها در کشور که در جهان روبهرو هستیم. عرصه فرهنگ، جامعه، سلامت و... همه توان کشور معطوف به یک پاندمی شده و در سایر عرصهها مشکل وجود دارد. مشکلات روحی روانی به وجود آمده و در آینده بیشتر خواهد شد و... بنابراین از هماکنون باید در کنار فعالیتهای گستردهای که برای کنترل و مهار این بیماری صورت میگیرد، کارگروههایی هم برای پیشبینی و طراحی سناریوهای احتمالی ممکن در آینده لحاظ شود. از هماکنون حاکمیت و به تبع آن سایر جریانهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور آماده مواجهه با شرایط پساکرونا شوند تا بتوانند آسیبها را جبران و شرایط مناسبی مهیا کنند و کشور بتواند به سرعت بر مشکلات فائق آید.