رضا امیرخانی که این روزها کتاب «نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ» را در بازار دارد، نظر خود را درباره سینمای فیلمسازان محبوبش مسعود کیمیایی و ابراهیم حاتمی‌کیا و تازه‌ترین آثار آنها «خون شد» و «خروج» ابراز کرد.

به گزارش همشهری آنلاین، نویسنده «من او» و «جانستان کابلستان» در بخشی از گفتگوی مشروح با روزنامه فرهیختگان به بهانه انتشار سفرنامه کره شمالی، گریزی هم به سینما زد. امیرخانی درباره شباهت مضمون «نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ» با «خروج» حاتمی‌کیا از نظر بها دادن به اعتراض گفت: در فیلم آقای حاتمی‌کیا به‌نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین اتفاقات این است که نشان می‌دهد مجرایی برای اعتراض وجود ندارد. فیلم آقای حاتمی‌کیا الگوی خیلی ساده جامعه‌شناختی است که بارها آن را می‌بینیم.

او ادامه داد: به یاد دارم در یکی از تلخ‌ترین مستندهای اجتماعی ما فیلمبردار و مستندساز سراغ کسانی رفته بودند که برای نامزدی انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام می‌کردند. سراغ یک نفر رفتند که شبیه شخصیت اول فیلم آقای حاتمی‌کیا بود. گفتند چرا می‌خواهید رئیس‌جمهور شوید؟ گفت چون سیب‌زمینی‌های ما روی زمین مانده و می‌خواهم آنها را بفروشم. با صداقت کامل این را بیان کرد. در مملکتی که برای فروش سیب‌زمینی خود باید رئیس‌جمهور شد، برای اعتراض کردن باید به میدان پاستور رفت.

امیرخانی مهم‌ترین پیام فیلم حاتمی‌کیا را درست شکل نگرفتن ارتباطات انسانی در جامعه ایرانی دانست و افزود: «خروج» را نباید در دل یک دولت ببینیم که مربوط به این دولت یا دولت بعدی است، حتی نباید در شاخه کوچکی از حکومت دید. این کل حکومت را برای ما باز می‌کند و نشان می‌دهد یک اعتراض ساده هیچ‌چاره‌ای ندارد جز اینکه به سخت‌ترین شکل بیان شود و معمولا هم به نتیجه نمی‌رسد. خروج فیلم بدی نیست. من دوستش داشتم.

این نویسنده با اشاره به اینکه حاتمی‌کیا قصه فیلم خود را سال‌ها پیش به او گفته بود، ادامه داد: حاتمی‌کیا سال ۸۹ داستان را برای من تعریف کرد و اتفاقا شخصیت اولش، آن زمان یک خانم بود. خانم معترضی را دیده بود و ابراهیم خوب تصویر کلیدی فیلم را بیان می‌کرد. گفت خانمی است که در جاده می‌رود و چادری است و کامیون‌ها رد می‌شوند، چادرش را تکان می‌دهند و او می‌خواهد تا تهران بیاید. روی این فکر کنید. در ذهنش تصویر اعتراض از این آدم بوده و گویا چنین کسی وجود داشته است.

امیرخانی کهن‌الگوی این تظلم‌خواهی را در تاریخ معاصر (یک خانم نزد حاکم شهر بیاید) مادر حضرت امام خمینی(ره) معرفی کرد و گفت: وقتی پدر امام را می‌کشند، مادر امام جهت تظلم گاری می‌گیرد و آیت‌الله پسندیده و امام روی این گاری می‌نشینند و این زن با یک گاری‌چی از خمین آن زمان به ارگ قاجار می‌آید و اعتراض می‌کند. این را در تاریخ ندیدیم و قشنگ‌ترین کسی که این را بیان می‌کند مرحوم آیت‌الله مرعشی‌نجفی است. ایشان برای یکی از ضدانقلاب‌های مسلمان مثال می‌زند که مادران ما در مطبخ از سوسک می‌ترسند اما مادر امام وقتی همسرش را کشتند با گاری از خمین تا تهران آمد.

او افزود: حاتمی‌کیا یکی از ارجمندترین ویژگی‎هایش این است که می‌داند مردم دنبال چه هستند. فیلم سینمایی «محمد رسول الله(ص)» آقای مجید مجیدی با همه هزینه‌ای که برای آن شد، سوال مردم ما نبود و به نظر من آن فیلم هیچ‌سوالی از مردم را جواب نداد. هیچ‌ربطی هم به حضرت پیامبر نداشت.

امیرخانی که از دوستداران سینمای کیمیایی است، درباره «خون شد» این کارگردان هم چنین اظهار نظر کرد: من مسعود کیمیایی را دوست دارم. فیلم‌هایش را هم دوست دارم، حتی فیلم‌هایی را که هنوز نساخته هم دوست دارم. (می‌خندد) به نظر من کیمیایی بخشی از فرهنگ ما را راهبری می‌کند و یک قسمت از شناخت انسان ایرانی در دست کیمیایی است.

خالق رمان‌های «بیوتن» و «رهش» که سریال «پایتخت» را به خاطر پسرهایش دیده، افزود: سریال‌های خارجی را اصلا ندیده‌ام و باید بگویم خیلی به درد سینما نمی‌خورم و چندان اهل فیلم دیدن نیستم. مثلا ۱۰ نفر باید بگویند یک فیلم خوب است تا من ببینم. البته غیر از فیلم‌های حاتمی‌کیا که استثناست.

.