همشهری آنلاین- شهره کیانوش راد: صدا از حنجره طلایی مردی بیرون آمده که خرداد امسال 30 سال از کوچ آسمانیاش میگذرد. اما همچنان نوای پرسوز او همدم لحظههای سحر و افطار ما در ماه مبارک رمضان است. مرحوم «عباس صالحی» جوان خوش صدایی از اهالی شمیران بود که با تلاوت دعای سحر، کمیل، خمسه عشر، سوره الرحمن و.... صوتهای ماندگاری از خود به جا گذاشته است. پای صحبت حاج رضا برادر مرحوم عباس صالحی نشستیم تا از سبک زندگی قاری خوش صدای ایران بیشتر بدانیم.
- صدایش بر دل مینشست
قرائت قرآن را از همان دوران کودکی شروع کرد. از همان روزهایی که همراه پدر به امامزاده صالح(ع) میرفت با قرآن و دعا مأنوس شده بود. حاج رضا از کودکی 8 ساله میگوید که شیفته تلاوت قرآن شده بود: «عباس، کمسن و سال بود که قرائت قرآن را شروع کرد. پدرم از متولیان و یکی از قاریان امامزاده صالح(ع) بود. عباس بزرگتر از من بود و صوت زیبایی داشت. آنقدر پرسوز میخواند که از همان نوجوانی، او را به مجالس شمیران دعوت میکردند. آن روزها مثل حالا نبود. اهالی تجریش، دربند، درکه و اوین و... همه با یکدیگر سلام و علیک داشتند و خیلیها با هم قوم و خویش بودند. عباس را دعوت میکردند و او هم میرفت بدون اینکه توقع داشته باشد برای این کارش به او پولی بدهند. پدرم میگفت قرائت قرآن یا دعا نباید برای شما منبع درآمد باشد. آن سالها کلید میانداختیم و در ورودی امامزاده را باز میکردیم و تا بعدازظهر در صحن مینشستیم. مغرب در را قفل میکردیم و میرفتیم. بیشتر زائران امامزاده از اهالی شمیران بودند و زائرانی که از راه دور و از جاهای دیگر تهران میآمدند باید زود بر میگشتند. چون وسیله نقلیه مثل حالا در دسترس نبود تا هر ساعتی که بخواهند بتوانند استفاده کنند. من هم بعد از پدر قاری امامزاده صالح(ع) بودم اما صدای عباس خاص بود. صدایی پرسوز داشت. دعا را با جان و دلش و با صدای بلند میخواند. پزشک توصیه کرده بود با صدای بلند نخواند اما او شیفته خواندن بود.»
- در خواندن تقلید نمیکرد
صدایش را بارها شنیدهایم؛ از رادیو، تلویزیون و از صحن مطهر امام رضا(ع) وقتی دعای خمسه عشر حضرت زینالعابدین(ع) را میخواند یا وقتی سوره الرحمان را با سوز و گداز قرائت میکند. حاج رضا میگوید: «چند سال پیش که به زیارت مشهدالرضا(ع) رفته بودم هنگام وضو گرفتن در صحن، صدای قرائت دعای فرج عباس از گلدستههای حرم پخش شد. خرداد امسال 30 سال از فوت عباس میگذرد. خیلیها نمیدانند دعای سحر را که اغلب از رادیو و تلویزیون پخش میشود چه کسی خوانده است اما آنها که او را میشناسند هر بار که مرا میبینند یاد عباس در دلشان زنده میشود و میگویند خدا عباس را بیامرزد و صدایش را که میشنوند فاتحهای نثار روحش میکنند. میتوانست قرآن را شبیه صوت عبدالباسط یا استادان و قاریان دیگر بخواند اما در خواندن تقلید نمیکرد و شیوه خودش را داشت. مردمدار بود و اگر باخبر میشد یکی از اهالی شمیران یا از بستگانشان فوت کرده منتظر دعوت نمیماند. حتماً به مجلس عزاداری میرفت و اگر از او میخواستند، با قرائت قرآن مجلس را مزین میکرد. اگر هم به مجلسی دعوت میشد امکان نداشت حقالزحمه درخواست کند. مقدار پولی را که به او میدادند برایش مهم نبود. وقتی فوت کرد 53 سال بیشتر نداشت اما آنقدر مردمدار بود که با رفتنش کل شمیران عزادار شد.»
- 3 نسل عاشقی
مرحوم حاج «مصطفی صالحی» را میتوان قدیمیترین معلم شمیران دانست. حاج رضا ماجرای شروع به کار معلمی پدر را اینگونه نقل میکند: «پدر قاری و روضهخوان امامزاده بود و راه پدربزرگمان، آشیخ علی را ادامه داده بود؛ راهی که بعدها من نیز به مدت 50 سال ادامه دادم. مرحوم پدرم نقل میکرد که روزی رو به ضریح امامزاده کردم و گفتم آقا اموراتمان نمیگذرد، خودت واسطه شو. شب خوابی میبیند که چند روز بعد تعبیر میشود. در خواب میبیند که چند فرد سید لباسی تن او میکنند. او این خواب را به فال نیک میگیرد. چند روز بعد از اهالی محله اوین و درکه نزد پدر میآیند و از او میخواهند که آموزش قرآن به بچهها را برعهده بگیرد. پدر میگفت: وقتی رفتم دیدم چند دختر و پسر در حیاط نشستهاند. نظم وترتیبی دادم و از همان روز آموزش قرآن را شروع کردم. چند سال بعد مدرسهای ساخته میشود و بعد از آن پدرم بهعنوان معلم قرآن و شرعیات در آموزش و پرورش، استخدام و بعدها یکی از معلمان مدرسه در باغ فردوس میشود. پدر باسابقه 42 سال تدریس، قدیمیترین معلم شمیران بود. او سال 1347 فوت کرد و همیشه به ما میگفت هرچه داریم از لطف اهلبیت(ع) است.»
حاج رضا اکنون در 76 سالگی توصیههای پدر را به یاد میآورد: «پدر همیشه میگفتند برای پول به کسی سلام هم نکن. اگر میخواهی قاری حرمباش اما دنبال کسب درآمد حلال از راه دیگری باش. به همین دلیل کنار حضورم در امامزاده، مدتی در صنایع نظامی و بعدها هم در مغازهام در تجریش مشغول به کار بودم. عباس هم ابتدا در شهرداری و بعد از انقلاب بهعنوان کارمند مجلس شورای شاغل بود. او قرائت قرآن جلسات مجلس را برعهده داشت. پدر میگفتند در حرم که هستی 2 شاهد و ناظر بر اعمالت داری؛ اول خدا و بعد امامزاده صالح(ع). آن وقتها قسمت آقایون و خانمها جدا نبود. پدر میگفت چشم ناپاک نداشته و مراقب باشید که به گناه نیفتید.» حاج مصطفی صالحی سال 1347 فوت کرد. خیلی از اهالی شمیران نام نیک او را از پدرانشان شنیدهاند.
- شوخطبعی او زبانزد بود
اخلاق خوش و شوخطبعی یکی از خصوصیات بارز مرحوم عباس صالحی بود. حاج رضا برای روایت شوخطبعی برادرش به خاطرات نقل شده از اهالی شمیران گریزی میزند: «اهالی شمیران به عباس ارادت خاصی داشتند و از اینکه او به مجلسشان میرفت و قرآن و دعا میخواند خیلی اظهار خوشحالی میکردند. یکبار صاحب مجلس برای عرض تشکر به عباس گفت: آقای صالحی خیلی ما را خجالت دادید؛ شرمندهمان کردید. عباس هم خندید و به شوخی گفت دفعه بعد آبرویت را میبرم. خداوند به دلیل خلوص نیتی که عباس داشت او را بین مردم عزیز کرده بود. محبویت، او را مغرور نکرد. بسیار اتفاق میافتاد که در گوشهای مینشست و بلندگو را به افرادی میداد که علاقه به خواندن داشتند. نمیگفت صدای شما خوب نیست یا نخوانید. با ادب و احترام با همه برخورد میکرد. وقتی که در اثر بیماری فوت کرد، به دستور رهبر معظم انقلاب در امامزاده صالح(ع) دفن شد؛ جایی که بزرگ و تربیت شده بود؛ جایی که به آن تعلق خاطر داشت.»