به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، محمد کشاورز دیوکلایی، کارشناس مرمت ابنیه و آثار تاریخی و علوم مرتبط با میراث فرهنگی که از سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۱ به عنوان عضو اصلی پروژ قلعههای باستانی مازندران فعالیت میکرد و در سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ عکاس میراث مازندران و از سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ عکاس راه آهن شمال بوده و به گفته خودش در مازندران پروژههای زیادی در باستان شناسی، مرمت، مردمشناسی و گردشگری انجام داده و هم اینک به عنوان عضو سازمان ایزمیو ISMEO, (سازمان رابط فرهنگی بین مدیترانه و آسیا) است و در بخش ایران شناسی فعالیت میکند و در حال حاضر نیز فعالیتش در حوزه پژوهش دانشگاهی و همکاری با ایزمیو در راستای غار اسپهبد خورشید و ابنیه دیگر سوادکوه است، در یادداشتی به مطلب منتشره شده در ایسنا با عنوان کمربند انفجار دور اسپهبد خورشید انتقاداتی را وارد کرده است.
یادداشت دیوکلایی به شرح ذیل است:
"در این خبر نکات بسیار مجهولی وجود دارد که مطمئنا نیازمند یادآوری است، زیرا تحقیقات و مطالعات دیگران که بسیار هم دشوار انجام گرفته به نام یک شخص در این گزارش آمده که درست نیست. زیرا بیش از ۵۰ سال قبل از ایشان و حتی یک دهه قبل از ورود این شخص در منطقه سوادکوه، مطالعات جامعی در منطقه صورت گرفته بود.
مشکل اینجاست که هیچ نگاهی به مطالعات پیشین نمی شود و با پشت پا زدن به حریم فرهنگی، فعالیتهای دیگران به نام اشخاصی خبری می شود که حتی پای در بیشتر این غارها نگذاشته اند. در این فرصت حداقل به دو نمونه از این اشتباهات اشاره میکنم و میخواهم قبل از اشاعه خبری در مورد منطقهای که ناشناخته های آن زیاد است، نام آثار را جستجو کنیم و مطالعات قبلی را ببینیم و بیاموزیم که نمی شود جایی که قبلا مطالعه شده است را به نام خود تمام کنیم.
شخصی خود را کاشف دهانه طاق خانه غاری مسکونی در شهرستان سوادکوه مازندران می داند. این دهانه غار در بین دو دهانه غار معروف در منطقه با نام های اسپهبد خورشید و کیجا کرچال در تنگه دوآب در جنوب مازندران قرار دارد. در کنار این دهانه غار که در فاصله حدود ۲۰۰ متری از جاده اصلی سوادکوه و بر فراز رودتالار است، دهانههای مسکونی دیگر نیز دیده شده است. این دهانه ها، در دهه ۳۰ و ۴۰ توسط پدر غار شناسی ایران و چهره ماندگار فرهنگ کشورمان، چنگیز شیخلی مورد بررسی قرار گرفتند.
در این مبحث به بررسی، شناخت و مطالعه پیشین این بنا می پردازیم تا همگان بدانند که این ابنیهها که به نوعی رها شده به حساب می آیند، در دوران مختلف مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته اند. همه می دانیم رسیدن به این دهانهها و ابنیه نیاز به شناخت و تجهیزات سنگ نوردی دارند . به همین دلیل نمی شود گفته های هر کس را پذیرفت، بر این مبنا که به داخل غار رفتهاند، زیرا مطمئنا تصویری به یادگار از خود در داخل این دهانهها میاندازند؛ مثلا آیا کسی هست که به قله ی دماوند برود و عکسی از خود نگیرد؟
مسئله بعدی این است که دسترسی به این دهانه غارها بسیار مشکل است و همین امر باعث میشود اکثریت چیزی از آن ها ندانند و به گفته های کسانی که فقط مدرک تحصیلی مرتب با تاریخ و باستان شناسی دارند اکتفا کنند. موج بدی که این روزها در منطقه سوادکوه راه افتاده است، مدعی بودن عده ای است که بدون مطالعات اساسی کتابخانه ای، بدون توجه به اسناد و تصاویر قدیمی و حتی ساده تر توجه به تاریخ شفاهی منطقه، خود را کاشفان ابنیه تاریخی ای می دانند که قبلها کشف و شناسایی شده اند.
اصول بر این است که با بازدید از یک ابنیه، به ارائه مقالات در آن راستا پرداخته شود، کاری که همیشه در سطح بالای پژوهشی و فرهنگی انجام می شود. زیرا به روز بودن داده ها، مسیر تاریخ را هموارتر میکند. یک پژوهشگر به عنوان رفرنس و منبع برای دیگران است، اگر کسی کاری در راستای پژوهش انجام داده باشد، مطمئنا با جستجو می توان به داده های آن رسید. چطور ممکن است به بنایی نرفته و ندیده باشیم و نگارشی انجام ندهیم و در انتها مدعی کشف آن باشیم؟!
اولین اصل یک باستان شناس و پژوهشگر در راستای یک مطالعه علمی، مطالعات کتابخانه ای و رجوع به ارشیو پیشینیان است. همزمان نیز باید به تاریخ شفاهی و مطالعات میدانی پرداخت. به همین سادگی نمی شود خود را کاشف جایی دانست که قبل از تاریخ تولدمان شناسایی شده است. در این فرصت فقط به بنای طاق خانه و غار کیجا کرچال می پردازیم.
غار طاق خانه. بنایی که اولین و تنها عکس قدیمی گرفته شده از دهانه آن به سال ۱۳۴۲ بر می گردد
بعد از مطالعات دهه چهل این دهانه و دهانه های دیگر و همچنین قبل و بعد از آن در مورد غار اسپهبد خورشید و کیجا کرچال (توسط تیم کوهنوردی به سرپرستی چنگیز شیخلی)، در سال ۱۳۸۶ توسط هیربد جاوید (سنگنورد) توانستند به غار صعود کنند و صعود ایشان به صورت گزارشی در سال ۱۳۹۰ در فصلنامه کوه،شماره ۶۲ منتشر یافت.
در زمستان سال ۱۳۹۰ نیز تیم سنگوردی چکاد ساری به نوعی از اولین گروههای صعود کننده به داخل این غار برای شناسایی با مهارت کوهنوردی و سنگ نوردی بودهاند. تصاویر با کیفیتی از کمیل قاسم پور (سنگ نورد و فعال در حوزه عکاسی محیط زیست و حیاط وحش) از این غار به شناخت معماری وضع موجود کمک کرده است و حدود ساختار سازه ای را می شود از این بنا درک نمود.
در سال ۱۳۹۱ احمد باوند سوادکوهی محقق و مدیر بنیاد سوادکوه، مطالعه تاریخی این دهانه و تاریخ شفاهی را شروع کرد که در سال ۱۳۹۸ به کتابی مبدل شد که به ارزش فرهنگی و تاریخی این غار می پردازد؛ در این کتاب با نام آرشیو طاقخانه، محمد کشاورز دیوکلایی نیز به تحلیل معماری این غار مسکونی می پردازد . این کتاب اولین کتاب کامل و دقیق در راستای تاریخ و اتفاقات این دهانه نا شناخته است.
اینها تنها تاریخ مطالعات انجام شده در راستای دهانه طاق خانه بوده است و هر کسی ادعای کشف و شناسایی آن را غیر از این مجموعه داشته باشد، فقط در حرف است.
غار کیجا کرچال. نکته بعدی در راستای مطالب ارائه شده در مورد کشف غارها توسط کسانی است که هنوز پای در این نقاط نگذاشته اند و بدون هیچ سندی، مدعی کشف سنگ آسیاب موجود در دهانه غاری هستند با نام کیجا کرچال.
بعد از سه بار بازدید از غار کیجا کرچال از سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ دیدهام که این سنگ گرد که در نوشته ها با نام سنگ آسیب آمده، سنگ آسیاب نیست. این سنگی است که زیر لولای در برای چرخش لولا به کار می رفته که در مازندران هنوز هم در روستاهای کوهستانی و نیمه کوهستانی دیده می شود.
ولی ادعا بر اینکه باز هم این اشخاص کاشف این سنگ هستند باید بدانند که اولین بار در سال ۱۳۳۹ و بعد در اولین اقدام موفقیت آمیز توسط چنگیز شیخلی در سال ۱۳۴۰ به وجود این سنگ پی برده شد.( تصاویر ۴، ۵، ۶) به این نتیجه می رسیم کسی که در دهه چهل هنوز به دنیا نیامده در دهه ۸۰ چطور کاشف چیزی است که ۴۰ سال قبل به آن اشاره شده است؟
در عکس زیر محمد کشاورز دیوکلایی در حال صعود به دهانه غار، و در عکس پایین در حال مستند نگاری و تصویر برداری از درون غار کیجا کرچال، در این پروژه گروه سنگ نوردی بیگ وال و چکاد هر دو از شهرستان ساری کمک حال ما بودند. اعضای گروه: داوود لشکری، کمیل قاسم پور، حدیث نظرزاده، سعید شریفی، مرحوم علی اکبر ابراهیم پور، امید دانا، علی مرتضوی. سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸.
در ادامه باید اشاره کنم که در متنی که احمد باوند سوادکوهی برای تفهیم این نکات نادرست و مجهول، نگارش کرده به نکات دیگری نیز اشاره شده که اینها همه نشان از این دارد که عدهای نمی خواهند بپذیرند که فعالیت در این منطقه هیچگاه انفرادی نیست. در بسیاری از منابع به این ابنیه اشاره شده است.
احمد باوند سوادکوهی با بیش از یک دهه مطالعه به نتایجی رسیده اند که همه در کتابشان آمده است که بخشی از تاریخ گمشده و فراموش شده سوادکوه را روشن و شناسایی میکنند.
کلام آخر آنکه هیچ نقطه ای از خاک سوادکوه برای کسی نیست و صاحب این بخش و کاشف آن پیش از همه، تاریخ گمشده آن است و از دور نگاه کردن به این ابنیه به معنای کشف آن نیست. همینقدر بدانیم غار قلعه های سوادکوه هیچ گاه یک کاشف نداشته و ندارد. "