همشهری آنلاین - ابراهیم اصلانی، روانشناس و تحلیلگر اجتماعی:
در زیرنویس شبکۀ خبر سیما از قول ایرج حریرچی (معاونکل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) درج شده بود که «تا ساخت واکسن و کشف داروی مؤثر، مردم باید با کرونا زندگی کنند و با آن خو بگیرند». برای اطمینان از خبر، به سایتهای خبرگزاریها هم مراجعه کردم. موضوع همین بود و علاوه بر آن، ایشان در روزهای ۲۸ و ۲۹ فروردین در جلسات ویدیویی پیشبینیهایی از آینده کرده بودند، از جمله اینکه:
- انشاءالله خداوند کمک کند که این ویروس همانند سارس ضعیف شود و از بین برود.
- با توجه به چیزی که از ویروس میبینیم، پیشبینی میکنیم در پاییز بار دیگر این ویروس اوجگیری خواهد داشت.
- مردم باید ایمن شوند و در بهترین شرایط واکسن و داروی کرونا ۱۲ تا ۱۸ ماه تولید و توزیع آن طول میکشد تا در دسترس قرار بگیرد.
خواندن چنین جملههایی در کنار اخبار گوناگون دیگری که حاکی از نگرانیهای جدی در مقابله با شیوع ویروس و رفتارهای مردم است، برای من تصویر وحشتناکی ایجاد میکند:
مشاغل باز شد، تهران قفل شد
تجمع برای ثبتنام سیمکارت
نگرانی از شلوغی متروی تهران
جان باختن ۷۰۰ نفر در اثر مصرف الکل
مردم به مدافعان سلامت رحم کنند
سخنگوی دولت حفاظت از جان مردم را وظیفه و اولویت نخست دولت میداند. رئیسجمهور از همراهی و همکاری «نسبتاً رضایتبخش» مردم در اجرای یک هفتهای طرح فاصلهگذاری هوشمند در استانها میگوید.
بین این همه خبر کرونایی، تناقضهای آشکاری دیده میشود. آنطور که از شواهد پیداست حالاحالاها کار داریم و شاید قضیۀ کرونا تا پایان سال طول بکشد. کرونا چطور در استان ووهان چین در عرض دو ماه کنترل شد و ما هنوز داریم از آیندهای نامعلوم برای کنترل آن سخن میگوییم؟
از همان زمان که روش قرنطینه مردود اعلام شد و مدتی بعد موضوع فاصلهگذاری اجتماعی به میان آمد، هیچ قاطعیتی در سیاست دولت برای مقابله دیده نشده است. دولت از ابتدای ماجرا و پیش از آغاز سفرهای نوروزی با خواهش و تمنا از مردم خواست تا همکاری کنند و با اجتناب از سفر، در خانه بمانند. لحن رئیسجمهور برای تذکر دادن به مردم و اینکه ممکن است کار به جریمۀ ۵۰۰هزار تومانی بکشد، هیچ نشانهای از جدیت و قاطعیت نداشت و این روش تذکر و اخطار همچنان ادامه دارد. دولت سیاستِ «من بمیرم تو بمیری» و «اما و اگر» را در پیش گرفته که فقط میتوان گفت نشاندهندۀ سادهانگاری و سهلانگاری است.
دولت و متولیان مقابله با ویروس کرونا هنوز حاضر نیستند افق مشخصی از آینده ارائه کنند و همه چیز را به اما و اگر حواله میدهند. مدارس و دانشگاهها تعطیل هستند و احتمالاً سالتحصیلی بهصورت مصلحتی خاتمه خواهد یافت. روی آوردن به موبایل، فضای مجازی و بازیهای دیجیتالی، بین کودکان، نوجوانان و جوانان به شدت رواج پیدا کرده است. مشاغل پرخطر و پرتجمع هنوز اجازۀ بازگشایی ندارند. بسیاری از مردم که زندگیشان وابسته به درآمد روزانه بود، گرفتار بدبختیهای خودشان هستند. مردم ناچار شدهاند بسیاری از امور لازم و ضروری زندگی را متوقف کنند. شرکتها و مؤسسات دچار ضرر و زیانهای هنگفت شدهاند. در این میان، تنها چیزی که دولت از مردم میخواهد این است که در خانه بمانند و اگر کار ضروری ندارند، بیرون نیایند؛ اما تا کی؟ با چه شرایطی؟ با کدام دورنما؟
اگر دولت به سیاستهای مقابلهای خود اطمینان دارد؛ اگر دولت آنطور که ادعا میکند بر خلاف روزهای اول که غافلگیر شد، الان همه چیز را به کنترل درآورده است؛ اگر دولت اعتقاد دارد که طرحها و برنامههایش از طرف عموم پذیرفته میشوند و اثرگذاری لازم را دارند؛ اگر دولت اقدامات خود را منطبق بر اصول و استانداردهای بهداشتی و درمانی جهانی میداند؛ اگر دولت همچنان اصرار دارد که از ابتدا برای مقابله با کرونا و کنترل آن اشتباهی نکرده و روش درستی را در پیش گرفته است و اگر...؛ چرا آینده را به چیزهایی ربط میدهد که در اختیار خودش نیست و فقط به اما و اگر بستگی دارد؟ تا کی میخواهید مردم را در خانه نگه دارید؟ با چه امیدی به تغییر و گشایش وضعیت؟ با کدام حمایتهای مادی و معنوی؟ با پیشبینی کدام آینده؟
میدانم که ویروس کرونا نظام زندگی مردم در خیلی از کشورهای جهان را مختل کرده است و قصد هم ندارم وارد مقایسۀ سیاستهای کشورها بشوم. با این همه، از متولیان نظام و دولت باید پرسید: انتظار دارید با وعدۀ تحقیرآمیز وام یک یا دو میلیون تومانی، چرخ زندگی مردم تا چند ماه بچرخد؟ فکر میکنید برنامههای مفرح و فوقالعاده جذاب تلویزیون، چقدر در آرامش و نشاط مردم مؤثر خواهند بود؟ تصور میکنید طرحهای بکر و خلاقانۀ آموزشوپرورش تا چه اندازه جبران کاستیهای درسی دانشآموزان را خواهد کرد و آنان را شاد نگه خواهد داشت؟ مهارتهای زندگی در خانوادههای ایرانی تا چه زمانی پاسخگوی ارتباطهای مؤثر بین اعضای خانواده در ایام خانهنشینی خواهد بود؟
تبعات و آثار اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سلامتی و تربیتی این وضعیت، زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده و دامنۀ آن رو به گسترش است. اگر دیر بجنبیم، اگر قاطعیت و جدیت واقعی نباشد و اگر چشماندازی برای آیند ترسیم نکنیم، کرونا چیزهای زیادی را از ما خواهد گرفت. تازه بعد از اتمام کرونا، وارد دورۀ پساکرونایی خواهیم شد که آن هم موضوعی بسیار مهم است و دولت باید از همین الان، به گفتهها و توصیههای متخصصان حوزههای گوناگون توجه کند. از مردم میخواهید در خانه بمانند؛ فعلاً مهمترین روش مقابله همین است، اما ببینید:
- اگر مردم توصیهها را جدی نمیگیرند، اشکال در کجاست؟ دولت و متولیان مقابله با کرونا، خودشان قاطعیت و جدیت لازم را دارند که از مردم میخواهد موضوع را جدی بگیرند؟
- دامنۀ تابآوری مردم تا کجاست و مردم از منظر اقتصادی، معیشتی، سلامتی، شادابی و روانی، تا کی میتوانند این وضعیت را تحمل کنند؟
- با این همه تخصص و تدبیری که در دولت و متولیان امر وجود دارد، چرا کسی ایدۀ مشخصی از دورنمای خانهنشینی و افق آینده برای بازگشت به شرایط عادی نمیدهد؟