ایناسیوی پرتغالی را مسئولان فولاد درست در شرایطی اخراج کردند که این تیم در کمترین فاصله با صعود به لیگ برتر قرار گرفته بود.
آگوستو ایناسیو، مرد سرشناس پرتغالی که سالها قبل، همراه با تیم پرتغال در جام جهانی 1986 شرکت کرده بود، یک سال و چند ماه قبل، تیم بحرانزده فولاد را از مایلیکهن تحویل گرفت؛ اما هرچه تلاش کرد نتوانست در لیگ برتر نگهاش دارد. او که در کارنامهاش، قهرمانی لیگ دسته برتر پرتغال هم دیده میشود، با سقوط تیمش به دسته پایینتر به فراموشی سپرده شد تا هفته قبل که مدیر فولاد اعلام کرد اخراجش کرده است.
او زمانی اخراج شد که تیمش در صدر گروه بود؛ اما دو بازی متوالی را باخته بود. ایناسیو خیلی حرفهای، این تصمیم مدیر تیمش را پذیرفت و به خانهاش برگشت، ولی قبل از رفتن، دو ساعت با خبرنگاران همشهری درد و دل کرد. از اینکه چطور زیر پایش را خالی کردهاند و اتفاقات دیگری که در این تیم افتاد...
- شما همین روزها از ایران خواهید رفت و این قطعا اتفاق خوشایندی نیست. از یک سالی که در ایران و همراه با تیم فولاد بودید برایمان بگویید ؟
فولاد تیم خوبی است با رئیس و کادر فنی مهربان و بازیکنانی خوب. فضای کلی باشگاه خوب و جذاب بود. فولاد در مرحله نیمه نهایی جام حذفی باید به میدان میرفت .بهنظر من فولاد عملکرد خوبی داشت و در آن بازی هم، نمایش خوبی را به اجرا گذاشت ولی بازی را با نتیجه یک بر صفر به حریف واگذار کرد.
این نتیجه چندان خوبی نبود ولی مشکل بزرگی هم برای تیم ایجاد نمیکرد. رئیس باشگاه با من صحبت کرد و گفت: این نتیجه خوبی نبود و شاید بهتر باشد که قرارداد را به پایان برسانیم و آن را تمام شده بدانیم. من با رئیس باشگاه صحبت کردم، چرا که فولاد روزهای خوبی را پشتسر میگذاشت. از نظر من لحظه مناسبی برای اتخاذ این تصمیم برای تغییر مربی نبود؛ ولی رئیس باشگاه گفت که بهتر است این تغییرات ایجاد شود. من هم به حرف او احترام گذاشتم.
- شما خیلی راحت نظر رئیس باشگاه را قبول کردید و این جدایی بهنظر توافقی میرسید. در حالی که شما زحمتهای زیادی برای فولاد کشیده بودید و این تیم را به شرایط آرمانی رسانده بودید.
نه، من اصلا موافق لغو این قرارداد نبودم. تصمیم رئیس باشگاه مهم است و او بود که میبایست تصمیمگیری میکرد، نه من. من دوست داشتم تا در فولاد بمانم و ایمان داشتم که تیمم موفق خواهد بود و فصل بعد به رقابتهای لیگ برتر صعود خواهد کرد؛ ولی مسئولان باشگاه ترجیح دادند تا قرارداد را به پایان برسانند. دوست نداشتم که چنین اتفاقی بیفتد ولی این تصمیم مقام بالادست من بود و میبایست آن را میپذیرفتم.
- فولاد سال گذشته و از زمان ورود شما، دچار شوک شد و پیشرفت قابل ملاحظهای داشت. بسیاری از افراد معتقد بودند که سال گذشته هم اگر یک سری اتفاقات رخ نمیداد، فولاد نمیبایست به دسته یک سقوط میکرد! نظر شما در این رابطه چیست؟
از نظر من هم فولاد شایسته سقوط به دسته یک نبود. اگر فولاد به دسته اول سقوط کرد، به خاطر خود تیم فولاد نبود، بلکه بهدلیل مشکلات سازماندهی و تصمیمات فدراسیون بود که این تیم به دسته یک سقوط کرد. ماجرا به دیدار فولاد مقابل سپاهان برمیگردد.
تیم سپاهان برای انجام این مسابقه به میدان نیامد و طبق حکم فیفا، باید تیم فولاد با نتیجه 3 بر صفر برنده اعلام میشد، چرا که بازیکنان فولاد و داور، آماده برگزاری این دیدار بودند ولی بازیکنان سپاهان نیامدند، که متأسفانه این اتفاق نیفتاد...طبق قانون فیفا، سپاهان بازنده این دیدار بود، ولی مسئولان فدراسیون فوتبال ایران تصمیم گرفتند که بازی باید مجددا برگزار شود. من نفهمیدم چرا؟ ولی اگر این اتفاق نمیافتاد و سه امتیاز آن دیدار به ما تعلق میگرفت، شاید فولاد اکنون در رقابتهای لیگ برتر حاضر بود. این اصلا عادلانه نبود.
- بعد ازاینکه تیم فولاد به دسته اول سقوط کرد، بسیاری از افراد فکر کردند که آقای ایناسیو در کنار فولاد نخواهد ماند. چرا که پرونده کاری موفقی در لیگ پرتغال داشتید و شاید تیم شما در رقابتهای دسته یک چندان به چشم نمیآمد؛ ولی شما در کنار فولاد ماندید. چه عاملی باعث ماندن شما شد؟
من تیم فولاد، رئیس باشگاه، کادر فنی تیم و مردم خوزستان را بسیار دوست داشتم.آنها فضای بسیار خوبی را برای من فراهم کره بودند. حضور در لیگ برتر، اصلا خوشایند نبود ولی مردم خوزستان بسیار شاد و مهربان بودند. به همین دلیل بود که من در فولاد ماندم.
- نکته جالب اینجاست که بسیار خونگرم و احساسی هستید و شباهت زیادی به ویژگیهای مردم خوزستان دارید. شاید حتی کاملا احساسی تصمیمگیری کردید! ما توقع داشتیم که شما اکنون بسیار ناراحت باشید ولی بالعکس! شما از رئیس باشگاه و مردم تعریف میکنید و این برای ما بسیار عجیب است!
این یک واقعیت است. من بیشتر به خاطر حرفها و تعریفهای علیرضا ( به آقای نیکومنش- مدیر برنامههایش- اشاره میکند) به ایران آمدم. علیرضا به من گفت که فولاد تیم بزرگ و خوبی است و هواداران خوب و مهربانی دارد.
بنابراین من به فولاد آمدم و در طول چند ماه دیدم که تمام گفتههای علیرضا درست بود، شهری خوب و مردمانی دلنشین...ولی آب و هوای خوزستان بسیار گرم بود و تحمل این گرما کار آسانی نبود. من همسر و پسرم را هم همراه با خودم به اهواز آوردم و از حضورم در فولاد راضی بودم. من معتقدم باید کاملا عادلانه رفتار کرد.
من از اوضاعی که در فولاد برایم به وجود آمد، خوشحال نیستم و هنوز باورم نمیشود که در جمع بازیکنان و مسئولان کادر فنی فولاد نیستم. ولی من یک مربی حرفهای هستم و باید حرفهای برخورد کنم.
مسئولان این تیم تصمیم گرفتند تا مرا کنار بگذارند و به من گفتند برو، من هم باید میرفتم، حتی در حالی که دوست نداشتم این اتفاق بیفتد. در دسامبر سال گذشته، مسئولان یکی از باشگاههای پرتغالی از من خواستند تا مربیگری تیمشان را بر عهده بگیرم.
آنها مبلغی بهمراتب بیشتر از فولاد را به من پیشنهاد کردند. من با رئیس باشگاه و علیرضا (آقای نیکومنش، مدیربرنامههای آقای ایناسیو) صحبت کردم. رئیس باشگاه به من گفت بمان و من هم ماندم. من یک مربی حرفهای هستم... شاید هر مربی دیگری جای من بود، در آن روزها تیمش را ترک میکرد و میرفت. ولی من به قراردادم احترام گذاشتم و ماندم. زندگی همینه دیگه (میخندد)
- چند سال پیش فولاد قهرمان لیگ برتر ایران شد، ولی از آن نسل قهرمان، بازیکنی در تیم شما نیست. همه معتقدند که بگوویچ تیمی ساخت که قهرمان لیگ برتر لقب گرفت.. شما چقدر امید دارید که 6 ماه بعد که تیم شما به احتمال فراوان به رقابتهای لیگ برتر راه بیابد، همه، این تیم را حاصل تلاشهای ایناسیو بدانند؟
من میدانم که کارم را به درستی در فولاد انجام دادم. اکنون چند بازی بیشتر به پایان رقابتها نمانده است و به علاوه یک دیدار در مرحله نیمه نهایی که ممکن است منتهی به رسیدن فولاد به مرحله فینال شود.
کمتر از یک ماه به پایان این رقابتها باقی مانده است و درصورتی که فولاد نتواند به لیگ برتر صعود کند، من خود را گناهکار و مقصر نمیدانم. مقصر اصلی، مربی جدید تیم است. چرا که متد کاری و ذهنیت هر مربی با مربی دیگر متفاوت است.
اکنون بازیکنان فولاد، ذهنیت خوب و نظم و انضباط بالایی دارند؛ ولی من کار پایهای خود را انجام دادهام و این تغییر را در طرح کیفی بازیکنانم میبینم. ولی شاید نتیجه این تلاشها را یک یا دو سال بعد ببینید و آن زمان فولاد تبدیل به یکی از قطبهای فوتبال ایران شود.
- آیا میتوانید یکی از بازیکنان تیمتان را نام ببرید که سالهای بعد در تیم ملی بدرخشد و از او بهعنوان کشف ایناسیو یاد کنند؟
بله. بختیار رحمانی. بازیکن 17 سالهای است که ذهنیت کاملا متفاوتی با سایر بازیکنان ایرانی دارد. او بازیکن میانی فوقالعادهای است. او روز آخری که من در حال ترک فولاد بودم، با من تماس گرفت و از من تشکر کرد. در صحبتهایش گفت که اگر یکی دو ماه دیگر میماندید، قطعا اوضاع تیم بسیار بهتر از امروز میشد...بختیار تنها 17 ساله است و من به تواناییهای او ایمان دارم. او پس از 2 یا 3 سال، یکی از بازیکنان موفق تیم ملی ایران خواهد بود.
- به جز بختیار، بازیکن دیگری را هم مد نظر دارید؟ با توجه به اینکه تیم شما چندین بازیکن هم در تیم ملی جوانان ایران دارد!
اسماعیل شریفات که 17 ساله است و همچنین علی عبیداغی که 18 سال دارد.
- بسیاری از بازیکنان دفاعی تیمهای خوزستانی فقط میل به حمله دارند مثلا بهعنوان مثال میتوان از سهراب بختیاریزاده یاد کرد. بهنظر شما این موضوع باعث ضعف خط دفاعی در تیمهای خوزستانی نمیشود؟چرا که اکثریت بازیکنان حاضر در زمین، فقط میل به حمله دارند.آیا شما با این قضیه مشکلی نداشتید؟
بله. ابتدا، مشکلات فراوانی با این قضیه داشتم. ابتدا، مدافعان تیم هم در حمله شرکت میکردند و این سازماندهی تیم را برهم میریخت ولی پس از گذشت سه یا چهار ماه، تیم را سازماندهی و مرتب کردم. ولی تا امروز هم گاهی وقتها، مدافعان تیم، دفاع را فراموش میکنند و به حمله روی میآورند. این مشکل با انجام تمرینات فراوان و اعمال تاکتیکها، حل خواهد شد.من معتقدم که فوتبال ایران، تاکتیک خوبی ندارد.
- تیم شما در رقابتهای جام حذفی هم به نتایج چشمگیری دست یافته، فولاد در مرحله بعد باید به مصاف استقلال برود. تیم شما روزهای سختی را پشت سر گذاشت و گهگاهی که فولاد حتی ورزشگاه نداشت و در زمینی عجیب و غریب به میدان میرفتید. تماشاگران از روی تپه شاهد بازی بودند. از شرایط زمین ورزشگاه موقت تیمتان بگویید؟
همکاری خوبی میان سازمان فوتبال خوزستان و باشگاه فولاد وجود نداشت. شاید مشکل در برنامهریزی سازمان فوتبال خوزستان بود. ما در دو یا سه بازی لیگ و یک بازی جام حذفی در آن ورزشگاه به میدان رفتیم. دیدن این ورزشگاه برای ما هم تعجب انگیز بود، چرا که شرایط مناسبی برای برگزاری دیدار، به ویژه برای تماشاگران تیم نداشت. بسیار خطرناک بود ولی خدا را شکر، اتفاق خاصی رخ نداد.
- این روزها که شما از فولاد جدا شده اید، تیم شما در یک شرایط استثنایی قرار دارد، هم شرایط صعود این تیم به لیگ برتر فراهم است و در حقیقت پر امیدترین تیم برای صعود به لیگ برتر است و هم در جام حذفی باید به مصاف استقلال برود. بهنظر شما، روزهای آتی برای تیمتان چطور پیش خواهد رفت. آیا تیم شما در صعود به لیگ برتر و رسیدن به فینال جام حذفی موفق خواهد بود یا خیر؟
اگر من در فولاد میماندم، قاطعانه میتوانستم صعود این تیم به لیگ برتر را تضمین کنم. فولاد در بازی نیمه نهایی هم امتیاز بسیار خوبی در اختیار دارد، که همان امتیاز میزبانی است. انجام بازی در جو گرم ورزشگاه فولاد، امتیاز بسیار بزرگی است. در ورزشگاهی که 42 تا 45 سکو دارد من امیدوارم که این اتفاق بیفتد و فولاد در جام حذفی به قهرمانی برسد و به لیگ برتر صعود کند، این آرزوی قلبی من است، چرا که فولاد تمام شرایط رسیدن به این عناوین را داراست ولی حقیقتا نمیدانم که چه رخ خواهد داد.
- جایگاه فوتبال ایران را چطور دیدید؟ با در نظر گرفتن اینکه روزهایی که شما در ایران حضور داشتید، فوتبال ایران بسیار ملتهب بود. تیم ملی ایران در جام ملتها با ناکامی مواجه شد، فدراسیون فوتبال ایران، بدون رئیس بود، تیم ملی ما مربی نداشت و در آن دوره مردم ایران فوتبال زده بودند... شما مشکلات تیم ملی فوتبال ایران را چه میبینید و بهنظر شما فوتبال ایران در چه سطحی قرار دارد؟
اصلیترین مشکل فوتبال ایران، به سازماندهی آن برمیگردد.فدراسیون فوتبال ایران، مدتها رئیس نداشت. ولی الان که رئیس فدراسیون و مربی تیم ملی، تعیین شده است، بهنظر تیم خوبی میرسد. بازیکنان بزرگی در فوتبال ایران هستند. تیم ملی فوتبال ایران، جای زیادی برای پیشرفت دارد، هنوز به حد و اندازههای فوتبال اروپا نرسیده ولی اصلا جایگاه ضعیف و بدی هم ندارد. شرایط لازم برای پیشرفت را داراست و این بسیار خوب است.
- در حال حاضر علی دایی، که در حقیقت بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران بوده، مربیگری تیم ملی را برعهده دارد و این در حالی است که چندی پیش قرار بود آرتور جورج پرتغالی، این سمت را برعهده بگیرد. در آن روزها، صحبتهای فراوانی در مورد ضعف جسمانی وکهولت و بیماری آقای جورج به گوش میرسید. در آن زمان، شما در مصاحبهای اعلام کرده بودید که آرتور جورج، مربی بسیار بزرگی است. در این باره چه فکر میکنید؟
علی دایی مربی بزرگ و خوبی است ولی صحبتهایی که در مورد آرتور جورج شده بود، واقعیت ندارد. آرتور جورج، آنقدرها بیمار نبود. او مربی من در تیم پورتو بود و من احترام زیادی برایش قائل هستم. او مربی بزرگ و با تجربهای است و تجربیاتی در سطح جهانی دارد و فقط به پرتغال خلاصه نمیشود.
از نظر من فرصت خوبی برای تیم ملی فوتبال ایران فراهم شده بود. در هر صورت جورج به ایران نیامد و اکنون علی دایی مربی تیم ملی ایران است. دایی بازیکن بسیار بزرگی است که در جام جهانی هم حضور داشت و عملکردش در فصل گذشته و همراه با تیم سایپا نشان داد که تجربیات زیادی هم دارد. او میتواند کمکهای زیادی برای پیشرفت تیم ملی فوتبال ایران انجام دهد.
- از نظر شما کلمنته در سطح بهتری قرار داشت یا آرتور جورج؟
آرتور جورج پرتغالی بود و کلمنته اسپانیایی... ولی بهنظر من آرتور جورج مربی بزرگتری است، چرا که تجربیات بیشتری نسبت به کلمنته در کارنامه خود دارد. اکنون دیگر نباید دراین باره صحبت کرد. اکنون علی دایی مربی تیم ملی ایران است و باید به او اطمینان داشت تا بتواند تیم را به خوبی پیش ببرد.
- قبل از سفر به ایران، در مورد اینجا چه فکر میکردید؟ شاید قبل از این سفر، خیلیها شما را از این سفر منع میکردند.. آن روزها در مورد ایران چه دیدگاهی داشتید و پس از بازگشت به پرتغال در این مورد، چه خواهید گفت؟
قبل از سفر، تعداد زیادی از دوستانم به من میگفتند، مراقب خودت باش، در ایران مشکلات زیادی وجود دارد و خطرناک است. ولی من با علیرضا صحبت کردم و در مورد اوضاع و احوال اجتماع و اوضاع کلی ایران از او جویا شدم... علیرضا( مدیر برنامههایش را نشان میدهد ) به من گفت که مشکلی وجود ندارد. پس من هم فهمیدم که مشکلی نیست... وقتی حرف انسانی برایت معتبر باشد، به او اعتماد خواهی کرد.
من مطالعه کردم، تحقیق کردم و تصمیم گرفتم که به ایران بیایم. البته این درست است که هر فرد متفاوت با دیگری فکر میکند.ولی ایران مردم خوب و محترمی دارد. من همیشه در ایران احساس امنیت کردم، با اطمینان خاطر در خیابانها راه میرفتم و هرگز مشکلی برایم به وجود نیامد. بنابراین با ذهنیت بسیار خوبی ایران را ترک خواهم کرد.