به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایران، رسیدگی به این پرونده از شامگاه چهارشنبه گذشته و همزمان با شهادت استوار یکم میلاد خسروی از مأموران کلانتری شهرک غرب آغاز شد. مأمور جوان که از ناحیه گردن مورد اصابت یک گلوله قرار گرفته بود بلافاصله به بیمارستان منتقل اما ساعاتی بعد تسلیم مرگ شد.
نخستین بررسیها نشان میداد وی هنگام گشت در منطقه با چند مرد جوان که مشکوک به سرقت بودند روبهرو شده و هنگام دستگیری آنها مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. در حالی که دو متهم در این پرونده دستگیر و همدستشان متواری شده بود در بازرسی از محل حادثه نیز یک کلت که ۵ فشنگ داخل آن بود در اطراف محل درگیری کشف شد.
متهمان در تحقیقات اولیه منکر تیراندازی شده و با توجه به آنکه همدست آنها متواری بودند بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت سومین متهم این پرونده را صادر کرد. همچنین بازپرس ساسان غلامی دستور بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل تیراندازی، کارشناسی سلاح و بررسی زاویه شلیک و تحقیق از مأموران کلانتری را برای رازگشایی این حادثه صادر کرد.
- گفتوگو با متهم
شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟
برای فروش مواد مخدر به خیابان سپهر در محدوده شهرک غرب رفته بودیم. یک پارکی در نزدیکی محل حادثه بود که شایان، یکی از همدستانم گفت برویم به بچه پولدارها مواد بفروشیم، برای همین از قلعه حسن خان راهی تهران شدیم و بعد هم با تاکسی به آن پارک رفتیم. اما مشتری پیدا نکردیم و پای پیاده راه افتادیم تا جای دیگری را پیدا کنیم.
چه موادی به همراه داشتید؟
گل و حشیش، البته مواد دست شایان بود که فرار کرد.
چگونه درگیری رخ داد؟
پیاده راه میرفتیم که مأموران به ما مشکوک شدند. در حال عبور از خیابان بودیم که مأموران لباس شخصی سوار بر موتور به ما نزدیک شدند. همین که آنها خواستند پیاده شوند و ما را دستگیر کنند، فرار کردیم. آنها هم شروع به اخطار و تیراندازی کردند. حتی یک تیر از کنار گوش من رد شد.
چند مأمور بودند؟
نمیدانم. آنقدر ترسیده بودیم که متوجه نشدیم. ما سه نفر بودیم که هر کدام به یک سمت رفتیم، من داخل خیابان شدم، اواسط کوچه بودم که کلتی را که همراهم بود در میان شمشادهای کنار خیابان انداختم. هنوز چند قدمی فاصله نگرفته بودم که یک مأمور با موتور راه را بر من سد کرد. برگشتم تا به فرارم ادامه دهم که تعادلم را از دست دادم و مأمور دیگری از پشت سر مرا گرفت. من در دستان دو مأمور اسیر بودم که دیدم یکی از مأموران مجروح کنار دیوار افتاده است.
تو تیراندازی کردی؟
من هیچ تیری شلیک نکردم. دوربینهای مداربسته در آن خیابان همه چیز را ضبط کردهاند. من اصلاً از آن اسلحه هیچ تیری شلیک نکردم.
تو اسلحه داشتی اما زمان دستگیری گفته بودی که سلاحی نداشتی؟
خیلی ترسیده بودم، میترسیدم که بگویم سلاح برای من است.
اسلحه را از کجا آوردی؟
قبل از اینکه از شهرمان به تهران بیایم، اسلحه را از یک دستفروش با ۵ فشنگ به مبلغ ۶ میلیون تومان خریداری کردم.
برای چه اسلحه خریدی؟
چون ما موادفروشی میکردیم نیاز بود که اسلحه همراهمان باشد، ممکن بود موادفروشهای دیگر به سراغمان بیایند یا بخواهند مواد را از ما بگیرند.
سابقه داری؟
بله. سابقه دعوا و درگیری داشتم.
چه شد که از شهرستان به تهران آمدی؟
من کشاورز بودم و گاهی هم گچکاری ساختمان میکردم. شایان یکی از هم ولایتیهایم بود. گفت بیا برویم تهران و آنجا مواد بفروشیم. میگفت فروش مواد مخدر درآمد خیلی بالایی دارد. وسوسههای شایان باعث شد که یک هفته قبل از این حادثه به تهران بیایم.