به گزارش همشهری آنلاین به نقل از گاردین، ۳۰ سال پیش، فقط برای خنده، پیتر گوردون بازیگر، برای همسرش آلیسون شعری نوشت و آن را زیر بالشش گذاشت. آلیسون از شعر خوشش آمد، بنابراین پیتر ۲۵ سال به این کار ادامه داد. آلیسون ۴ سال پیش از دنیا رفت و پیتر هر روز شعر دیگری بر هزاران شعری که برای او گفته بود، افزود.
پیتر میگوید: شعرها سرگرمش میکردند، تحتتاثیرشان قرار میگرفت، همانطور که امیدوار بودم باشد. بنابراین شروع کردم به قافیهدار کردن شعرها و انجام دادن هر روزه این کار. گوردون که اکنون در خانه یکی از دو دخترش در سانبری استرالیا قرنطینه به سر میبرد، میگوید: گاهی که کارم (نمایش) تمام شده بود، یا در رختکن بودم، این حس به سراغم میآمد که عمیقا میخواهم چیزی بیان کنم.
گوردون، آلیسون را در سال ۱۹۷۱ ملاقات کرد، وقتی در یک نمایش همبازی بودند. آنها در سال ۱۹۷۳ دوباره با هم همبازی شدند، یک سال بعد ازدواج کردند و در اواخر دهه ۱۹۷۰ دخترانشان کسی و آنا را هم داشتند. گوردون در دهه ۱۹۸۰ بود که در سرودن شعر طبعآزمایی کرد، اما در دهه ۱۹۹۰ بود که شروع کرد به هر روز شعر سردون؛ اغلب شرح احساساتش بود در دوری از خانواده، وقتی برای برگزاری تورهای نمایش در سفر بود.
آلیسون در دهه ۹۰ به سراغ کارگردانی و تدریس بازیگری رفت و در سال ۲۰۱۴ به سرطان ریه مبتلا شد. در سال ۲۰۱۵، در حین دورههای شیمی درمانی، در نمایشی به نام نامههای عاشقانه، با کارگردانی دخترشان آنا جردن که کارگردان و نویسنده است، با همسرش همبازی شد. او در سال ۲۰۱۶ از دنیا رفت.
بعد از درگذشت آلیسون، پیتر گوردون شروع کرد به مرتب کردن هزاران شعری که برای او سروده بود: هزاران صفحه در جعبهای چوبی در آلونکی در ته باغ نگه داشته بودم و باید مرتبشان میکردم و میدیدم اصلا خوب هستند یا نه. اگر قرار بود کاری برای ابراز علاقه به همسرم بکنم، که بسیار بابت مرگش حسرت میخورم، میخواستم خوب باشد. پس با دقت بررسیشان کردم و دریافتم تعدادی از آنها واقعا خوب هستند. این باعث شد که این کار را ادامه دهم.
اکنون ۳۰۰ شعر، وبسایت A Love in Verse را شکل دادهاند که دختران پیتر و آلیسون، کسی دیویس و آنا جردن به همراه لیا برگ دوست خانوادگیشان راهاندازی کردهاند. برخی از این شعرها توسط دوستان و بازیگرانی چون پرل مکی و جولی هزمندهول خوانش شدهاند.
آنا جردن میگوید: چیزی که مادرم در شعرها دوست داشت، امیدی بود که در دل خودشان داشتند...حتی آنهایی که بعد از مرگ مادرم نوشته شدهاند هم این امید را در خود دارند؛ هرچند که برخی از آنها ویرانکنندهاند. با این وجود همه آنها دربردارنده این پیامند: عشق رهاییبخش است، حتی پس از مرگ. ما باید برای آنها کاری میکردیم، آنها را با مردم به اشتراک میگذاشتیم، و این بخشی از پروسه سوگواری است. من فکر میکنم مادرم به پدرم خیلی افتخار میکند.
گوردون به خاطر استقبالی که از سایت شده، هیجانزده است: «در سن من این اتفاق به طور ناگهانی، اندکی محرک است و این بسیار خوب است. همیشه دوست داشتم نویسنده شوم. این آرزوی من بود. هیچ وقت واقعا پیاش را نگرفتم، اما وقتی نگاه میکنم میبینم بگینگی شعرها را خوب نوشتهام. این تقریبا غیرعمدی بود. این طور بود که ناگهان از درونم میجوشید.»
او نوشتن برای آلیسون را ادامه داد، اما نه دیگر هر روز: چرا که صریح بگویم این کار واقعا دشوار است، بسیار دردناک است، از دست دادن او هنوز هم بسیار غمگینم میکند. اگرچه درد زیادی هست، با این وجود شعرهای عاشقانه شادیبخشند. اینکه من همه آن روزها، آن ساعتها و در تمام آن سالها سعی کردم که عشقم را به همسرم ابراز کنم. و فکر میکنم کاملا درست این کار را کردم.