زمانی که افراد یا اشخاص حقوقی تشخیص میدهند دیگر نمیتوانند در شرایط موجود حافظ منافع فردی خود باشند و یا اینکه حضورشان در گروه، امکانات و تسهیلات بیشتری برایشان مهیا میکنند، به ایجاد یک گروه مشارکتی و تخصصی اقدام میکنند که هم خواستههای جمع را پاسخ گوید و هم به تکتک افراد امتیازهایی تعلق گیرد.
وقتی خبر همکاری مشترک هفت نگارخانه و تشکیل «گروه هفت نگاه» اعلام شد، فارغ از اینکه چه محدودیتی باعث به هم پیوستن این نگارخانهها به یکدیگر شده، آنچه مهتر به نظر میرسید، ترجیح منافع گروهی به منافع فردی و اهمیت دادن به فعالیت فرهنگی به جای مناسبات اقتصادی بود.
این بار قاعده شکسته شد و استثناء که زاییده تفکر هنری است در مناسبات کاری محور قرار گرفت و «هنر»، عامل اصلی پیوند افراد با دیدگاه، سلایق و حتی منافع فردی متفاوت شد.
مدیران نگارخانههای آریا، الهه، دی، گلستان، ماه مهر، هفت ثمر و والی با هدف برگزاری گردهمایی و اعتلای هنرهای تجسمی، معرفی هنرمندان جوان و ارتباط با نقاشان قدیمی و انتقال تجربه آنها سعی دارند به جریانهای هنری رنگ و بوی تازهای بدهند.
چنین گروههایی میتوانند همان مشارکت بخشی خصوصی با دولت برای کم کردن حجم کاری دولت و انجام امور تخصصی به صاحبان تخصص در زمینههای مختلف باشند.
وقتی بخش خصوصی به صورت گروهی یا تعاونی و با دیدگاهی فرهنگی و نه تجاری وارد میدان میشود و به طور مشخص، برنامه و هدف خود را اعلام میکند، منافاتی با فعالیتهای دولتی ندارد و در واقع به طور غیرمستقیم حضور مردم در صحنه سازندگی و رشد کشور صورت پذیرفته و نتایج آن بهطور نامحسوس از همان اولین اقدام، قابل پیشبینی است. هر قدر، دولتمردان امور اجرایی را به بخش خصوصی واگذار کنند و خود به امور کلان، برنامهریزی، تأمین اعتبار و نهادینهسازی مسائل فرهنگی بپردازند، ارتباط مدیر هنری و مدیر دولتی شکل منطقیتر و شکوفاتری به خود میگیرد.
گروههایی همچون «هفت نگاه» بدون توجه به سوبسیدهای دولتی سعی دارند با علاقه و با اتکاء به نیروی جوانان مستعد راه خود را ادامه دهند و اولین اقدام خود را برگزاری نخستین نمایشگاه آثار هنری در اسفند ماه اعلام کردهاند؛ اقدامی که اگر همراه با آموزش نباشد، به طور قطع در درازمدت آنها را دچار مشکل میکند.
آموزش و ایجاد فضاهای آموزشی و کارگاههای آموزشی، محل مناسبی برای ارتباط جوانان با هنرمندان است و به لحاظ معنوی به فعالیتهای گروهی پشتوانه فرهنگی میدهد.
آموزش، عامل تداوم و سپر محافظتی گروه در برابر گرایشهای اقتصادی است. آموزش، خون جوانی به کالبد سنتی مناسبات میرساند و محمل مناسب انتقال دستاوردها به نسل آینده است.
شاید آنچه باعث شده که مثلاً معاونت هنری نتواند در زمینه آموزش، فعالیت مهمی انجام دهد و همواره نگران تداخل شرح وظایف خود با معاونت آموزشی در ارشاد یا دیگر نهادها شود، همین نبود ارتباط گسترش و رشد هنر با آموزش است. معاونت هنری وزارت ارشاد، موزه هنرهای معاصر تهران و سازمان فرهنگی – هنری شهرداری تهران بنا به جایگاه دولتیشان بیشتر موظف به رعایت شرح وظایف هستند و فعالیت آنها بیشتر به علت ماهیتشان، کوتاهمدت و مقطعی است.
در صورتی که گروههای فرهنگی بسته به خاستگاهشان گرایشی آموزشی و درازمدت دارند. شاید چنین گروههای هنری، کمبود محفل هنری را در کشور جبران کنند. چرا که دیگر همه کارشناسان جهانی و ایرانی معتقدند هنر در محفل به وجود میآید تا اداره ، و سنت فعالیت اداری هنری سالهاست که شکست خود را اعلام کرده است و این محافل هستند که تضمینکننده حضور هنر در جامعهاند.
ظهور گروه «هفت نگاه» را به فال نیک میگیریم و امیدواریم گروههایی از این دست بتوانند در راستای اهدافی که اعلام میکنند، حرکت نمایند؛ از مشکلات موجود در ابتدای راه نهراسند و با اتکاء به شور علاقمندان جوان و دانش هنرمندان با سابقه، هنر را در جامعه امری ضروری و حیاتی نشان دهند.
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۳۸۵ - ۱۷:۳۷
سهیلا نیاکان: مشارکت و فعالیت گروهی در اثر یک نیاز دستهجمعی و برای تأمین منافع جمعی به وجود میآید.