تا همین چند وقت پیش، اینکه دختری دنبال ورزش رزمی برود، یکجور فاجعه محسوب میشد. در و همسایه برای رفتارهای زننده دخترهای آن دوره و زمانه سر تکان میدادند و اهل فامیل هم معتقد بودند اینطور ورزشهای پسرانه، روحیه دخترها را خراب میکنند. فقط بعضی دخترها و خانوادههایشان که حرف دیگران برایشان مهم نبود، اجازه رفتن سراغ ورزشهای رزمی را داشتند و بقیه بههمان والیبال و بدمینتون رضایت میدادند.
حالا چند سالی است که دوره و زمانه عوض شده. باشگاههای ورزشهای رزمی سانسهایشان را به دو قسمت دخترها و پسرها تقسیم کردهاند و کلاسهای آموزشی تمام رشتههای رزمی از ووشو گرفته تا فولکنتاک، برای دخترها برگزارمیشود.
در و همسایه و فامیل هم دیگر نهتنها به دخترهای مردم گیر نمیدهند بلکه دخترهای خودشان را هم تشویق میکنند که یک مدل از این لگدپرانیها و مشتزنیهای رسمی را یاد بگیرند. به هر حال در این چند سال، لابد یک اتفاقی افتاده که این همه دختر بهسوی باشگاههای رزمی روانه شدهاند. این گزارش قرار است همین را بفهمد؛ چه اتفاقی افتاده؟
***
باشگاه «حجاب» یکی از معدود باشگاههای ورزشی بزرگ مخصوص بانوان است. در باشگاه حجاب تقریبا تمام رشتههای رزمی برای بانوان آموزش داده میشوند؛ تکواندو، کاراته و کونگفو از دیگر ورزشها پرطرفدارترند. این را، هم نجفی- مسئول ثبت نام باشگاه- میگوید و هم آمار اداره کل تربیتبدنی بانوان. خانم نجفی میگوید: «الان پرطرفدارترین رشته ورزشی رزمی، سبک شیتوریو در کاراته است؛ تکواندو و کونگفو هم طرفدار زیاد دارند اما از جودو استقبال نمیشود. ما یک مدت کلاسش را گذاشتیم اما اصلا به حد نصاب نرسید».
اینکه چرا بعضی ورزشها طرفدار دارند و بعضی ندارند، مستقیما با روحیات دخترها در ارتباط است؛ از جودو زیاد استقبال نمیشود چون خشونت و درگیری در این رشته بیشتر از دیگر رشتههای رزمی است. زهره که یک سال و نیم در باشگاه حجاب تکواندو کار کرده، میگوید: «دخترها از تکواندو بیشتر از کاراته استقبال میکنند چون در کاراته تنها چیزی که همراهت است، همان یکلایه لباس است. بنابراین اگر ضربهای به صورتات بخورد، احتمالش زیاد است که درب و داغان شوی، ولی تکواندو کلی محافظ برای زانو، دست و صورت دارد. دخترها هم ورزشی را ترجیح میدهند که احتمال خطر کمتری داشته باشد».
بهجز این، انگیزههای آنها برای ورزشهای رزمی هم در انتخاب رشته ورزشی مؤثر است؛ نجفی در اینباره میگوید: «سبک شیتوریو چون امکان مسابقات خارج از کشورش هم فراهم است، خیلی طرفدار دارد. دخترها دنبال رشتههایی میروند که بدانند میتوانند آنها را تا قهرمانی ادامه دهند. آنهایی هم که فقط برای یاد گرفتن دفاع از خود میروند، بیشتر سراغ دفاع شخصی میروند».
با وجود این همه استقبال از ورزشهای رزمی، تعداد باشگاهها و مربیها چندان رضایتبخش بهنظر نمیرسد. به گفته پیام نظر، در دفتر هیاتهای رزمی اداره کل تربیتبدنی در تهران، حدود 100 باشگاه ورزشی رزمی برای خانمها هست. پراکندگی این باشگاهها هم یکسان نیست چون تعداد زیادی از آنها در قسمتهای جنوبی شهر واقع شدهاند. در سطوح بالا هم در اغلب سبکها مربی خانم ندارند و اگر کسی بخواهد آنها را ادامه دهد، ناچار به شاگردی مربیان مرد است. دخترها برای یاد گرفتن ورزشهای رزمی هر روز مشتاقتر میشوند و کسی هم جلودارشان نیست.
مزاحم را بکش
«چرا آمدهای کلاس رزمی؟» جواب این سؤال برای همه دخترها از پیش معلوم است. سپیده 19 سالش است و در کلاسهای دفاعشخصی شرکت میکند. او در جواب این سؤال میگوید: «معلوم است؛ برای امنیتم. این همه دختردزدی و آزار و اذیت که خبرهایش پخش میشود، باعث میشود آدم احساس ناامنی کند. من تا بهحال خودم با مشکلی مواجه نشدهام اما میخواهم بتوانم از خودم دفاع کنم».
مهرنوش اسبقی هم 27 سالش است و دان سه تکواندو دارد. او میگوید: «بهنظر من دخترها نمیخواهند جلوی پسرها کم بیاورند برای همین هم میآیند سراغ ورزشهای رزمی که بتوانند از خودشان در مقابل پسرها دفاع کنند». شادی یزدانی که در کلاس دفاع شخصی شرکت کرده، فوری میرود سر اصل مطلب و بیتعارف میگوید: «در جامعه ما آقایان، قوت بدنی کمتر را نقطه ضعف خانمها میدانند برای همین هم به خودشان اجازه میدهند هرطور دلشان میخواهد با خانمها رفتار کنند. من خودم خیلی موقعها دلم میخواسته بزنم طرف را له کنم ولی زورم نمیرسیده!».
اغلب دخترها خاطراتی از درگیریهای لفظی یا حتی فیزیکی با پسرها در خیابان دارند. زهرا- از بچههای کلاس تکواندو- میگوید: «همین الان توی پارک کنار باشگاه یک پسری نشسته بود و به دخترها متلک میانداخت. همین زمینه دعوا را ایجاد میکند دیگر. وقتی فرهنگ جامعه عوض شده، آدم مجبور است خودش از خودش دفاع کند. من خیلی کم پیش آمده از تکنیکهای تکواندو در خیابان استفاده کنم اما یکبار یک پسری پایش را محکم به من زد، من هم با لگد پرتش کردم!». سمانه هم نزدیک به 9 سال است که تکواندو کار میکند و دان یک دارد. او میگوید: «من به اصرار پدرم آمدم. آن موقعها خیلی خجالتی بودم اما وقتی وارد این ورزش شدم روحیهام عوض شد.
همین چند وقت پیش یک پسری در خیابان راهم را بست، من هم با مشت زدمش و در رفتم!». با اینحال خیلی از دخترها با وجودی که هرگز از ورزشی که بلدند استفاده نکردهاند اما آن را مایه احساس امنیت میدانند. مهرنوش میگوید: «همین که آدم بداند اگر کسی مزاحمش بشود میتواند خودش را نجات بدهد، کلی به آدم اعتماد به نفس میدهد».
با یک انگشت در مقابل مردها
در این احوال که دخترها دنبال راههای دفاع از خودشان میگردند، کلاسهای دفاع شخصی حتی در دنیای مجازی هم حسابی طرفدار پیدا کرده است. در یکی از آگهیهای اینترنتی گفته شده که حتی ساخت سلاح از وسایل معمولی را هم آموزش میدهند. کلاس دیگری مدعی است سبک مستقل درگیری خیابانی را آموزش میدهد که ویژه نیروهای پلیس است.
در این کلاسها نقاط حساس بدن، اهرمها و مفاصل بدن خود و حریف، خفه کردن، لگد زدن و چیزهای دیگری مثل اینها آموزش داده میشوند. علاوه بر این، از تکنیکهای یوگا و خود-هیپنوتیزم هم برای آرامش فکر و تمرکز استفاده میشود. هزینه این کلاسها برای هر ترم برای آقایان 40 هزار تومان و برای خانمها 20 هزار تومان است. تعداد ترمها هم بستگی به استعدادتان در یاد گرفتن همین چیزها دارد.
با وجود این همه تبلیغات، فدراسیون ورزشهای رزمی اعلام کرده فقط 5 نفر خانم هستند که مدرک رسمی مربیگری دفاع شخصی دارند. این 5 نفر هم تحت نظر مربیهای ناجا آموزش دیده و مدرک گرفتهاند و حالا هم همانجا به خانمهای پلیس آموزش میدهند. یکی از این 5نفر، خانم هداوند است که در باشگاه خادم، دفاع شخصی را به دخترها آموزش میدهد.
منصوره هداوند حالا درباره کلاسهایی که تبلیغ میکنند، میگوید: «بیشتر این کلاسها تکنیکهای آیکیدو و جوجیتسو را آموزش میدهند اما دفاع شخصی ترکیبی است از جودو، تکواندو، کاراته و البته تکنیکهای خاص خودش». خانم هداوند خودش قبلا 7 سال جودو کار کرده است و در این رشته دان یک دارد. او درباره گرایش دخترها به کلاسهای دفاع شخصی دراین سالها میگوید: «مشکلاتی را که برای دخترها در جامعه هست همه میدانند. برای همین هم خانوادهها خودشان دخترهایشان را تشویق میکنند که در کلاسهای دفاع شخصی شرکت کنند.
این کلاسها علاوه بر اینکه آمادگی بدنی دخترها را تقویت میکند، اعتماد به نفسشان را هم بالا میبرد. اصل قضیه هم همین است. خیلی از دخترها ممکن است قدرت بدنی دفاع از خودشان را داشته باشند اما اعتماد به نفساش را ندارند. من در کلاسم سعی میکنم پیش از هر چیز این را یادشان بدهم».
در کلاسهای دفاع شخصی چند مرحله آموزش وجود دارد؛ «اول افتهاست؛ یعنی اینکه چطور زمین بخورند که آسیب نبینند. در این مرحله قدرت گردن خیلی مهم است چون از همه آسیبپذیرتر است و آسیبهایش هم میتواند جدی باشد. این مرحله معمولا کمی خستهکننده است چون بیشتر دخترها در آمادگی بدنیشان مشکل دارند و این مرحله کمی طول میکشد. ما اوایل در کلاسمان دونفر خانم میانسال داشتیم که چون گردنشان مشکل داشت، نتوانستند ادامه بدهند».
بعد از مرحله افتها نوبت مراحل جالبتر و هیجانانگیزتر میرسد؛ «مرحله دوم ضربههاست. ضربههای پا و دست، مستقیم، پایین و بالا آموزش داده میشوند. البته همهشان به درد دفاع نمیخورند چون مثلا اگر ضربه پای بالا بزنید، طرف میتواند پای شما را بگیرد و بخورید زمین. در ضربهها، جاهای حساس آموزش داده میشود؛ مثلا وسط جناق سینه، پایین گوشها، وسط گودی گلو و چند جای دیگر که با یک ضربه کوچک به آنها شخص از پا درمیآید». بعد از ضربهها، نوبت روشهای دفاع در مقابل همین ضربههاست و بعد هم قسمت اصلی دفاع شخصی که رهایی است.
رهایی یعنی اینکه اگر کسی در خیابان شما را گرفت، چطور خودتان را رها کنید. بسته به اینکه چطور شما را گرفته باشد، تکنیک هم فرق میکند؛ مثلا اگر مچ شما را بگیرد، موی سر را از عقب یا جلو بگیرد، از پشت یا روبهرو بغلتان کند، پای شما را بگیرد، یا حالتهای دیگر. مراحل بعدی که دفاع در برابر سلاح است، مراحل بسیار پیشرفته دفاع شخصی است که در حال حاضر در نیروی انتظامی تدریس میشود. اما همین آموزشها برای دفاع شخصی کفایت میکند. دستکم آنقدر هست که بشود مثل خانم هداوند از یک خطر جدی نجات پیدا کرد؛ «یکبار نزدیک بود من را بدزدند.
نزدیک خانه ما کوچهباغ زیاد است. من داشتم سمت خانه می رفتم که حس کردم کسی پشتم است. برگشتم و نگاه کردم، دیدم یک آقایی است با قیافه کاملا معمولی. کاری هم به من نداشت. کمی که جلوتر رفتیم، به جایی رسیدیم که هیچ کسی نبود. ناگهان یک ماشین آمد کنار من و ایستاد. مردی که پشتم بود، مرا از پشت گرفت تا بیندازد توی ماشین. ما در کلاسهای دفاع شخصی یکی از اولین چیزهایی که به بچهها یاد میدهیم استقرار روی پاست؛ یعنی اینکه طوری روی پایشان خم شوند که کسی نتواند آنها را از زمین بکند.
اگر شما صاف بایستید، نقطه ثقل بدنتان بالاست و راحت میتوانند شما را بلند کنند اما اگر کمی روی زانویتان بنشینید، دیگر نمیتوانند. من فوری روی پایم خم شدم و خودم را جمع کردم تا او نتواند مرا از زمین بکند. همین کافی بود. طرف نتوانست، مرا رها کرد و سریع رفتند. بالاخره دزد که نمیتواند معطل کند. درگیری خیلی شدید بود، اما همین که چنین خطری از بیخ گوشم گذشته بود، کلی خوشحال شدم».
از مکروه تا واجب
کافی است چنین ماجرایی به گوش خانواده دختری برسد تا فردای همان روز دخترش را در اولین کلاس رزمی حوالی خانه ثبت نام کند. در کیف و کوله خیلی از دخترها میشود چیزهایی مثل چاقوی ضامندار و کاتر و گاز اشکآور پیدا کرد اما خیلی از این دخترها جرأت استفاده از آنها را ندارند. دخترها و خانوادههایشان هم وقتی اوضاع کوچه و خیابان را ناامن میبینند، ترجیح میدهند خودشان را برای حفظ امنیتشان مجهز کنند.
خانم هداوند میگوید: «من خودم هم باورم نمیشد که با همین چند تکنیک بشود واقعا مردهای قوی را تار و مار کرد. در دوره فشردهای که داشتیم، هر تکنیکی که یاد میگرفتم روی پدرم اجرا میکردم که واقعا جواب میداد». همینها کافی است برای اینکه در این دوره و زمانه به جای اینکه به بهانه پسرانه بودن، دخترها را از ورزشهای رزمی منع کنند، یاد گرفتن آنها را برایشان واجب بدانند.