به گزارش همشهری آنلاین به نقل از رونامه ایران، ظهر پنجشنبه گذشته زن میانسالی هراسان با کلانتری ۱۳۳ شهرزیبا تماس گرفت و گفت: لحظاتی قبل صدای فریادهای زن همسایه به گوشمان رسید که کمک میخواست. این زوج جوان همیشه باهم درگیری دارند و صدای داد و فریادشان مدام بهگوش میرسد. امروز هم تصور میکردیم که مثل همیشه با هم درگیر شدهاند اما وقتی خودم را به آپارتمانش رساندم، در نیمه باز بود و رد خونی از آپارتمان به راه پلهها کشیده بود و زن همسایه بهنام توران با بدنی نیمه جان افتاده بود. داخل خانه هم جسد همسرش افتاده بود که از او هم خون زیادی رفته بود.
به دنبال این تماس، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد. با ورود تیم تحقیق به آپارتمان آنها با جسد مرد ۳۸ ساله در حالی که از ناحیه کمر چاقو خورده بود مواجه شدند. دختر ۲ سال و نیمه این زوج هم در یکی از اتاقها خواب بود. زن جوان که از ناحیه پا مجروح شده بود، به بیمارستان منتقل شد و جسد به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
در حالی که تحقیقات در این رابطه ادامه داشت و سرنخها حکایت از آن می کرد که زن جوان در این جنایت نقش دارد، خانواده مرد مقتول به نام ایمان از عروسشان شکایت کردند. آنها مدعی بودند که سهیلا، عروسشان در این جنایت نقش دارد.
در حالی که انگشت اتهامات به سمت سهیلا بود، تحقیق از زن جوان پساز بهبودی صورت گرفت اما او منکر قتل شد و گفت: ۷ سال قبل با ایمان ازدواج کردم و حدود ۳ سال قبل بچه دار شدیم. اما بچه دار شدن ما هم نتوانست جلوی اختلافاتمان را بگیرد. اختلافماتمان آنقدر بالا گرفت که دو سال قبل درخواست طلاق دادم و تا نزدیک طلاق هم رفتیم اما بهخاطر دخترم از تصمیمی که گرفته بودم منصرف شدم.
او ادامه داد: اختلافهای ما همچنان ادامه داشت. یک سالی هم میشد که میگفت افرادی او را در خیابان تعقیب میکنند و قصد سرقت و کشتن او را دارند. هر چه به او میگفتم به دکتر برود و تحت درمان قرار بگیرد، بیفایده بود. ۳ روز قبل از حادثه قهر کردم و به خانه پدرم رفتم. اما ایمان چهارشنبه آمد دنبالم و من را به خانه آورد. کمی هم قرصهای اعصاب و خواب پدرم را برداشت و خورد.
زن جوان ادامه داد: پنجشنبه ظهر دخترم داخل اتاق خواب بود و من در حال نظافت خانه بودم که دوباره دعوا شروع شد. اینبار ایمان میگفت من کلید کمدش را به صاحبکارش دادهام و او هم وسایلش را دزدیده و کمد را به هم ریخته است. دوباره همان توهمات قبل را داشت. من داخل آشپزخانه رفتم و مشغول کارهایم بودم که ناگهان به سمتم آمد و گلویم را فشار داد.
او ادامه داد: داشتم خفه میشدم. تقلا کردم و درنهایت موفق شدم او را هل بدهم. بعد از کشوی کابینت که باز بود، یک چاقو برداشت و به من حمله کرد. من هم او را هل دادم که زمین خورد و بعد از خانه بیرون رفتم و با داد و فریاد همسایهها را خبر کردم. من ضربهای به همسرم نزدم و ممکن است زمانی که او را هل دادم، این اتفاق افتاده باشد.
با توجه به اظهارات زن جوان، به دستور بازپرس مرادی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران، برای تحقیقات بیشتر به اداره دهم دادسرای امور جنایی پایتخت انتقال داده شد.