بسیاری انتظار دارند درصورت پیروزی اوباما در انتخابات ریاستجمهوری، سیاست خارجی آمریکا دچار تغییر شود؛ اما این عده را باید به سوابقی از اوباما پیش از این تبلیغات انتخاباتی ارجاع داد. منظور من زندگینامه اخیر او نیست بلکه کتاب رویاهایی از پدرم است که اوباما در اوایل دهه 30 زندگیاش نوشتهاست.
در این کتاب اوباما در 4 صفحه و پیش از بخش اصلی کتاب درباره مشکلات یک رنگینپوست دونژادی در آمریکا، خاطراتی از کودکیاش در جاکارتا در دهه 1960 را مینویسد که با یک ناپدری اندونزیایی و یک مادر سفیدپوست زندگی میکرده است.
مادر اوباما در سفارت آمریکا در اندونزی و درکنار همکارانی کار میکرد که اندونزیایی ها را تحقیر و تمسخر میکردند. اوباما مینویسد که مادرش اطلاعاتی داشت که در رسانهها منتشر نمیشد؛ اطلاعاتی چون نقشی که سیا در سرنگونی سوکارنو رهبر محبوب اندونزی ایفا کرده و قتل عام نیم میلیون نفر از طرفداران کمونیستها.
در آن زمان اوباما تنها 6 سال داشت. اما مادرش برای او تعریف میکرد که چگونه تاریخ بلعیده میشود همانطور که زمین رودها را میبلعد. این کتاب چنان زیبا نوشتهشده که کسی باور نمیکند یک نامزد ریاستجمهوری در آمریکا بتواند چنین نویسنده خوبی باشد.
نکته جالب توجه دیگر آن است که این نامزد ریاستجمهوری زمانی اینچنین از نزدیک با کشوری در حال سرکوب و تحت سلطه آمریکا در ارتباط بودهاست. جان مک کین اوباما را متهم میکند که تجربه امنیت ملی ندارد اما کدام تجربه او یا هیلاری را میتوان با چنین تجربیات اوباما مقایسه کرد؟ اوباما دست کم از نزدیک امپراتوری جهانی آمریکا را در نیم قرن گذشته تجربه کردهاست.
مادرش به او یاد دادهبود تا غرور و تکبری که معمولا آمریکاییهای مقیم خارج را فرامیگیرد از خود دور کند. اوباما در تبلیغات انتخاباتی خود آشکارا با جنگ عراق مخالفت کرده و گفتهاست که باید از زبانی استفاده کرد که نشان دهد واشنگتن دیپلماسی کابویی را کنار گذاشتهاست. اما درباره اسرائیل او متأسفانه امتیازات زیادی میدهد.
اوباما شاهد بود که وقتی هیلاری همسر یاسر عرفات را به دیدار پذیرفت، لابی صهیونیستی چه بلایی بر سر او آورد. با این حال چندی پیش در آیوا گفت: هیچکس به اندازه فلسطینیها رنج نمیبرد. با این جمله سیل اتهامات و فشارها علیه او روانه شد. اکنون او محتاطانهتر در این باره سخن میگوید.
بعدها اوباما جمله قبلیاش را اینگونه تصحیح کرد که هیچکس به اندازه فلسطینیها از کوتاهی رهبریشان در به رسمیتشناختن اسرائیل رنج نمیبرد. شاید در خاورمیانه گروههایی از پیروزی اوباما خشنود شوند اما سیاست او در قبال خاورمیانه چندان با سیاست دولت کنونی جورج بوش متفاوت نیست.
در بحران کنونی غزه او مانند اسرائیلیها سخن میگفت و پیش از کلینتون و مک کین با بیانیه پیشنهادی شورای امنیت مبنی بر ابراز نگرانی از محاصره این شهر توسط اسرائیل مخالفت کرد. معمولا رئیسجمهوری های سابق نسبت به رئیسجمهوری های آینده آزادی عمل بیشتری دارند. اکنون این پرسش پیش میآید که اگر یک رئیسجمهوری سیاهپوست آشنا با امپریالیسم آمریکا به اتاق بیضیشکل کاخ سفید برود، تغییری در سیاست خارجی این کشور ایجاد میکند یا فقط باعث ناامیدی میشود؟ به هر حال اوباما اکنون تنها امید است.
گاردین – 14 مه 2008