همشهریآنلاین - هما گودرزی: فرهنگ ایرانی پُر است از جشنها و آئینهایی که به مناسبتهای گوناگون و در فصلهای مختلف سال برگزار میشده. آنچه در بیشتر این جشنها به چشم میخورد، نوعی شادی و نشاط گروهی است.
یکی از این آئینها که البته کمکم به فراموشی سپرده شده، جشن تیرگان است. جشن تیرگان به همراه نوروز، مهرگان و سده از جمله مهمترین جشنهای ایرانیان باستان بوده که با شکوه خاصی برگزار میشد.
جشن تیرگان فراهان در استان مرکزی به عنوان نخستین جشن تیرگان ایران دی ۱۳۸۹ در فهرست میراث معنوی کشور به ثبت رسیدهاست. همچنین این آیین از استان گیلان با نام «تیرماسینزه» در فهرست میراث معنوی کشور ثبت شدهاست.
در مورد فلسفه جشن تیرگان، دو روایت جالب وجود دارد که روایت اول مربوط به آرش، قهرمان ملی ایرانیان و روایت دوم مربوط به فرشته باران است.
روایت اول
میان ایران و توران، سالها جنگ و ستیز بود. در نبرد میان افراسیاب و منوچهر، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی میخورد. این واقعه در روز اول تیر اتفاق میافتد. در گذشته،این روز برای ایرانیان عزای ملی بود و جالب است بدانید هنوز هم دیدار از خانوادههای عزادار در این روز میان زرتشتیان رایج است.
سپاه ایران در مازندران به تنگنا میافتد. سرانجام دو سوی نبرد سازش کردند و برای آن که مرز دو کشور مشخص شود و ستیز از میان برخیزد، پذیرفتند از مازندران تیری به جانب خاور پرتاب کنند و هر جا تیر فرود آمد، همان جا مرز دو کشور باشد.
آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود و به دلیل نیروی بیمانندش، تیر را دورتر از همه پرتاب میکرد. فرشته زمین به آرش گفت تا کمان بر دارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش میدانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او وابسته است و باید همه توان خود را در این راه بگذارد.
آرش تیر و کمان را برداشت، بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد، تیر را رها کرد و خود بیجان بر زمین افتاد. هرمز، خدای بزرگ به فرشته باد فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از صدمه نگه دارد.
تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان میرفت و از کوه و در و دشت میگذشت تا در کنار رود جیحون بر تنه درخت گردویی که بزرگتر از آن در گیتی نبود، نشست. آنجا را مرز ایران و توران قرار دادند و هر سال به یاد آن جشن گرفتند. جشن تیرگان در میان ایرانیان از این زمان پدید آمد.
روایت دوم
روایت دوم مربوط به فرشته باران یا «تیشتر» و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است. تیشتر، فرشته باران است که در ده روز اول ماه بهصورت جوانی ۱۵ ساله درمیآید و در ۱۰ روز دوم بهصورت گاوی نر و در ده روز سوم به صورت اسب.
تیشتر به شکل اسب زیبای سفید زرینگوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو رفت. در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسب سیاهی بود و با گوش و دم سیاه خود ظاهری ترسناک داشت، روبهرو شد.
این دو به مدت سه شبانهروز با یکدیگر جنگیدند. تیشتر در این نبرد شکست خورد و به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری خواست. به خواست و قدرت پروردگار، این بار بر ابلیس خشکسالی پیروز شد و آبها توانستند بیمانع به مزارع و چراگاهها جاری شوند.
آئینهای جشن تیرگان
در برگزاری جشن تیرگان، آیینهای مخصوصی اجرا میشده است که از جمله میتوان به آبپاشی، فال کوزه و دستبند تیر و باد اشاره کرد.
آبپاشی
آب در جشن تیرگان اهمیت زیادی دارد و به همین دلیل، این جشن معمولا در کنار رودخانه و چشمه برپا میشود. یکی از رسم و رسوم این جشن هم رسم جالب و هیجانانگیز آب پاشیدن روی همدیگر است تا گرمای هوای تیر به در شود.
از این آیین همچون دیگر جشنهایی که با آب در پیوند هستند، با نامهای عمومی «آبریزگان» یا «آبپاشان» یا «سرشوران» هم یاد شده است.
فال کوزه
یکی دیگر از آیینهای جشن تیرگان مانند بسیاری از جشنهای ایرانی، فال کوزه یا «چکُ دولَه» است.
روز قبل از جشن تیرگان، دوشیزهای را برمیگزینند و کوزه سفالی سبزرنگ دهان گشادی به او میدهند که «دوله» نام دارد. او این ظرف را از آب پاکیزه پُر میکند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه آن میاندازد. آنگاه دوله را نزد همه کسانی میبرد که آرزویی در دل دارند و میخواهند در مراسم چک دولَه شرکت کنند.
آنها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند اینها در آب دوله میاندازند. سپس دختر، دوله را به زیر درختی همیشهسبز مانند سرو یا مورد میبرد و در آنجا میگذارد.
در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه کسانی که در دوله جسمی انداختهاند و نیت و آرزویی داشتهاند، در جایی گرد هم میآیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت به میان جمع میآورد.
در این فالگیری، بیشتر بانوان شرکت میکنند و سالخوردگان با صدایی بلند بهنوبت شعرهایی میخوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله میبرد و یکی از اجسام را بیرون میآورد؛ به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه میشود که شعر خوانده شده مربوط به نیت، خواسته و آرزوی او بوده است.
دستبند تیر و باد
در آغاز جشن، بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام «تیر و باد» که از هفت ریسمان به هفت رنگ متفاوت بافته شده به دست میبندند. ۹ روز بعد این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشتبام به باد میسپارند تا آرزوها و خواستههایشان را به عنوان پیامرسان به همراه ببرد.
این کار با خواندن این شعر انجام میشود: تیر برو، باد بیا، غم برو، شادی بیا / محنت برو، روزی بیا، خوشه مرواری بیا.
تاریخهای برگزاری جشن تیرگان
امروزه جشن تیرگان در همه شهرها در یک تاریخ یکسان برگزار نمیشود. گاهشمار یکپارچه دینهای ایران، تاریخ برگزاری جشن تیرگان را دهم تیر میداند.
انجمن کوهنوردان ایران از سال ۱۳۸۴ و انجمن دوستداران کوه دماوند از سال ۱۳۸۹، این جشن با شکوه را سیزدهم تیر در شهر رینه، پای قله دماوند با عنوان روز ملی دماوند برگزار میکنند.
در فراهان، مردم این جشن را روز اول تابستان و بیشتر در ستایش از گندم و به عنوان جشنی برای برداشت گندم برگزار میکنند. در استانهای دیگر مانند مازندران، تیرگان به «تیرماه سیزده شو» مشهور است و در شب سیزدهم آبان، جشن آن برگزار میشود.
در اردهال، مردم تیرگان را در سیزدهم مهر برگزار میکنند. مردم مهدیشهر سنگسر این جشن را با نام «تیر مو ای سیزده» ۲۲ آبان برپا میکنند و در آن، خوراکی به نام «سیزده تامو» میپزند.
ارمنیان اصفهان، جشن تیرگان را سیزدهم ژانویه برگزار میکنند. زرتشتیان در شهرهای تهران، کرج، یزد، میبد، اردکان، کرمان، بم، شیراز، اصفهان، اهواز، منطقه زلفآباد اراک و کشورهایی مثل سوئد، کانادا و آمریکا نیز تیرگان را جشن میگیرند.