همشهری آنلاین- علی کدخدازاده: از آبان ماه سال گذشته همشهری آنلاین نظرات مردم در خصوص رخدادها و خبرها را منتشر میکند. در طی این مدت بیش از ۶۰ هزار نظر مخاطبان را خواندهایم.
اگر چه نمیتوان مخاطبان همشهری و آنهایی که برای خبرها و رخدادها نظر میگذارند را به مثابه نظر همه آحاد مردم و کشور تلقی کرد اما به هر روی میتوان تا حدودی احتمال داد که این نوع تلقی و اظهار نظرها میتواند برشی از تلقی و باورهای گروه قابل توجهی از مردم باشد.
این نظرها گاه بسیار قابل تعمقاند که در این یادداشت به یک نمونه آن اشاره میشود:
به نظر میرسد در طی چند دهه اخیر تغیر نگرشی قابل تامل نسبت به سلامت مدیران در کشور رخ داده است. در سالهای نخست بعد از انقلاب نگرش مردم چنین بود "همه سالم اند، حتی اگر خلاف آن ثابت شود." در آن دوران خوشبینی به مسئولان و دستاندارکاران به گونهای بود که حتی اگر سخن یا خبری از انحراف و رفتار خارج از قانون و شمول کسی منشتر میشد، گروه قابل توجهی از مردم به دیده شک بدان نگاه میکردند و احتمال میدادند آن خبر غلط باشد.
طی سالهای بعد این نگرش کمی تغییر پیدا کرد و به "همه سالماند، مگر اینکه خلافاش ثابت شود" تبدیل شد. افشای خطاها، تخلفات و رانتها و دزدیها به مرور اضافه شد. اگر چه با عنوانی تحت عنوان "نباید به دست دشمن بهانه داد"، "در این برهه حساس باید مراقب بود"، مردم را نباید ناامید کرد" و مانند آن سعی میشد این اقدامات خلاف قانون را خفیف جلوه دهند اما همین اخبار کار خود را کرده بود.
در مرحله سوم به ویژه با گسترش ابزارهای ارتباطاتی، اطلاعات در دسترس مردم در خصوص دزدیها و اختلاسها (فارغ از درست یا غلط بودن آن اطلاعات) بسیار زیاد شد. در این دوران دادگاههای مختلفی نیز تشکیل و افرادی به واسطه تخلفات مالی مجازات شدند. اما فراوانی این اطلاعات و شایعات از یک سو و عدم پاسخگویی شفاف و کامل به جامعه از سوی دیگر، باعث شد که نگرش جدید شکل گیرد: "همه دزدند مگر اینکه خلافاش ثابت شود".
اما اکنون با توجه به نظرات مخاطبان ظاهرا این نگرش نیز تغییر کرده است. به عنوان نمونه گروه قابل توجهی از معلمان، بازنشستگان تامین اجتماعی و کارگرانی که برای ما نظرات خود را فرستادهاند در واکنش به تعیین میزان دستمزدها ضمن انتقاد از مسئولان مرتبط با این تصمیمگیریها مانند نمایندگان کارگری، کارفرمایی، مسئولان سازمان برنامه و بودجه، دولت و حتی مجلس، آنها را به تبانی به نفع خویش متهم میکنند.
با شکلگیری مجلس یازدهم، یک گروهی، مجلسیان قبلی را در کل به دزد و رانتخوار معرفی میکنند و گروهی دیگر از رئیس مجلس یازدهم گرفته تا تعدادی از نمایندگان را به فساد مالی متهم میکنند.
با تشکیل دادگاه طبری، گروهی از مخاطبان از رئیس سابق قوه قضائیه گرفته تا کلیت دستگاه قضا را به فساد متهم میکنند.
با تشکیل پرونده برای قاضی روحانی متهم به همکاری با طبری، ادعاهایی که روحانیون از سلامت رفتار اقتصادی برخوردار نیستند، شکل گرفته است.
در خصوص دادگاه مرتبط با متهمان خودروسازی، و یا وضعیت قیمت خودرو، تقریبا کمتر نظری را میتوان یافت که سرتاپای این شرکتهای خودروسازی و مسئولان کشوری در هر سه قوه را شریک این افراد عنوان نکنند.
با دستور قضایی برای تخریب ویلای شبنم نعمتزاده، اظهارت در خصوص اینکه مالکان سایر ویلاهای آن منطقه نیز دزد هستند و رشوهگیر، بسیار زیاد است.
امروز برای گروه معناداری از مردمی که – دست کم برای ما نظراتشان را ارسال میکنند- نگرش جدید شکل گرفته است با این مضمون "همه دزدند حتی اگر خلافاش ثابت شود."
امروز فقط کافی است شایعهای در خصوص یک فرد یا سازمان شکل بگیرد، اینکه در نهایت امر واقعیت آن شایعه یا ادعا چیست، شاید برای گروهی از مردم مهم باشد اما برای بخش دیگر، همین شایعه و خبر کافی است که باور کنند او دزد است حتی اگر خلافاش ثابت شود.