به گزارش همشهری آنلاین به نقل از تسنیم، دقایقی سر چهارراه ایستاده بودم و او را تماشا میکردم؛ در بحبوحه کرونا، در میان هالهای از دود اسپند، به خیال خود بلا را از مردم دور میکند؛ ۱۰ سال بیشتر ندارد و هر روز سه ساعت اینجا اسپند دود میکند و باقی ساعات را در گوشهای دیگر از این شهر میگذراند؛ از او پرسیدم از هیولای بیشاخ و دم این روزها چیزی شنیدهای که میگوید: هیولا کجا بود؟ کرونا دیگر همبازی این روزهای ماست.
شرایط بحرانی ناشی از شیوع کرونا همهچیز را به تعطیلی کشاند اما همچنان کودکان کار در این شهر با چهرههایی پر از رنج و خستگی با تمام توان برای به دست آوردن نان شبشان میجنگند و کرونا و غیرکرونا برایشان تقاوتی ندارد.
۱۲ ژوئن مقارن با ۲۳ خرداد، از سوی سازمان بینالمللی کار روز جهانی منع کار کودکان نامگذاری شده تا بلکه از این طریق توجه برخی از دولتها و فعالان اجتماعی به این مسئله که در حال حاضر به عنوان یکی از بزرگترین آسیبهای اجتماعی مطرح است، جلب شود.
کودکان کار در کشور ما با وجود برخی فعالیتها و اقدامات حمایتی که از سوی موسسات و خیریهها انجام شده با مشکلات و چالشهای فراوانی روبهرو هستند؛ آثار منفی کار بر روی کودکان تا بزرگسالی نیز ادامه دارد و بسیاری از این کودکان از مشکلات بهداشتی ناشی از فقر، آسیبهای ذهنی و عاطفی رنج میبرند.
البته نباید فراموش کنیم که مردم نیز به واسطه نوع رفتارشان در برابر این کودکان مسئولاند اما متاسفانه در این زمینه فرهنگسازی صحیحی شکل نگرفتهاست؛ در این گزارش به بررسی وضعیت کودکان کار و چگونگی رفتار با این دسته از کودکان از دیدگاه یکی از فعالان حوزه آسیبهای اجتماعی میپردازیم.
فاطمه قاسمزاده به عنوان یکی از کارشناسان حوزه کودکان کار درباره فعالیتهایی که عمدتا کودکان کار به آنها مشغول هستند میگوید: وقتی از کودکان کار اسم میبریم عموما کودکانی که در خیابانها بر سر چهارراهها به گلفروشی، دستفروشی و فالگیری و... مشغولند را به خاطر میآوریم در حالیکه که کودکان کار در سطح بسیار وسیعتری فعالیت میکنند و بسیاری از آنها به دور از چشم ما به فعالیتهای بسیار دشواری در زمینههای کشاورزی، دامپروری، قالیبافی و دیگر فعالیتهای تولیدی مشغولند که این نوع از فعالیت برای کودکان آسیبهای روحی، روانی و جسمی فراوانی را به دنبال دارد و متاسفانه از حوزه نظارت وزارت کار خارج است.
مردم نیز به واسطه نوع رفتار در برابر کودکان کار مسئول هستند؛ قاسمزاده، روانشناس حوزه کودک و خانواده معتقد است در رفتار با کودکان کار از سوی مردم رفتارهای ترحمآمیز و از طرفی تحقیرآمیز وجود دارد که هیچکدام از آنها صحیح نیست و تبعات خوبی را به دنبال ندارد؛ باید با آنها به صورت منطقی برخورد کنیم، به خودمان نباید این اجازه را بدهیم که پیرامون مسائلی نظیر محل و شرایط زندگی و وضعیت شغلی پدر و مادر از کودکان کاری که با آنها مواجه میشویم، سوالی بپرسیم.
وی افزود: فعالیت کودکان کار عموما با نوعی سماجت به منظور فروش اجناس همراه است که این مسئله در بیشتر مواقع سبب عصبانیت افراد میشود و ممکن است الفاظ نامناسبی را در خطاب به کودکان به کار ببرند و این مسئله باعث آسیبهای روانی برای این کودکان در آینده میشود؛ این نکته را به خاطر داشته باشیم که کودکان نیز به عنوان انسان دارای کرامتهای انسانی هستند و نباید با آنها رفتار تحقیرآمیزی انجام شود.
قاسمزاده، کمک مالی به کودکان کار یا خرید بیجا از آنها را رفتار صحیحی نمیداند و در اینباره میگوید: این کار سبب تقویت فعالیت آنها میشود؛ این کمک بهتر است در قالب دادن خوراکی و وعدههای غذایی مفید باشد به دلیل این که عموما این کودکان غذای مناسبی نمیخورند، در هوای آلوده کار میکنند و از سوء تغذیه رنج میبرند.
وی از راهکارهاییکه برای کاهش کودکان کار وجود دارد گفت: طرحهایی که تاکنون برای جمعآوری کودکان کار اجرا شده است نه تنها موثر نبوده است بلکه آسیبهای دیگری نظیر کاهش سرمایه، بیتوجهی به شخصیت و کرامت انسانی کودکان و بیاعتمادی را در سطح جامعه به دنبال داشته است؛ نسبت به مسئله کاهش کودکان کار باید نگاه عمیق داشته باشیم؛ این کودکان عموما به دلیل فقر اقتصادی و در مواردی فقر فرهنگی، به اجبار از دنیای کودکی خود به دنیای کار وارد میشوند.
باید به فکر ایجاد فرصتی برای اشتغال والدین این دسته از کودکان باشیم. اگر هزینههایی که تاکنون صرف جمعآوری کودکان کار از سوی نهادهای دولتی شدهاست، صرف ایجاد کارخانه و کارگاههای تولیدی شده بود، الان از این آسیب اجتماعی در کشور کمتر رنج میبردیم.
قاسمزاده با توجه به این که بخش عمدهای از کودکان کار مهاجر هستند، افزود: ابتداییترین نیاز انسان، نیاز به بقا و زنده ماندن است. انسان در هر کجا که نتواند بقا و زندگی خود را تضمین کند، از آنجا کوچ و مهاجرت میکند به منطقهای که بتواند این نیاز او را برآورده سازد. مهاجرت بک اتفاق طبیعی و پذیرفتهشده در جهان است و جرم نیست؛ اما مشکل اینجاست که بیشتر این کودکان ورود و خروج غیرقانونی دارند و توسط باندهای قاچاق دزدیده شده و به ایران آورده شده و از آنجایی که برگه هویتی و مجوز برای ورود و خروج ندارند به چنین کارهایی مشغول میشوند.
سازمان بهزیستی بر اساس اهداف برنامه ششم توسعه، پیشنویس سندی برای حمایت از کودکان کار و خیابان را با همکاری سازمانهای مردم نهاد تهیه کرده است، اما این که چقدر طول میکشد تا این موضوع به بخش اجرایی برسد، چندان روشن نیست. دلیل این موضوع هم این است که نهادهای مختلفی در مورد موضوع کودکان کار دخیل هستند؛ این طرح قرار بود از اواخر سال ۹۸ اجرایی شود که به علت شیوع کرونا اجرای آن به تاخیر افتاد؛ البته این طرح از دیدگاه بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزه کودکان کار دارای برخی نواقص است.
قاسمزاده در اینباره میگوید: کلیت این طرح با طرحهای قبلی تفاوت عمدهای ندارد و مجددا صحبت از جمعآوری کودکان کار در خیابان است اما این بار کودکان مهاجر و ایرانی با توجه به رده سنی تقسیم بندی میشوند و پس از شناسایی اقداماتی در زمینه توانمندسازی کودکان و خانوادههایشان صورت میگیرد؛ اما مهمترین اشکال این طرح این است که تنها بر کار کودکان در خیابان تمرکز شده است درحالیکه بسیاری از این کودکان در کارگاههای ناشناخته زیرزمینی به فعالیتهایی نظیر شیشهگری، جوشکاری و.... مشغول هستند که اتفاقا اینها بیش از کودکان کار خیابانی نیاز به سازماندهی دارند؛ اگر بخواهیم اقدامی در راستای کاهش تعداد کودکان کار در کشور انجام دهیم نباید به تنهایی بر روی کار کودکان در خیابان تمرکز کنیم.