به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایران، راز این قتل هولناک حدود دو سال قبل یعنی اواخر خرداد سال ۹۷ فاش شد. زیبا ۴۷ ساله آن روز با کلانتری ۱۴۸ انقلاب تماس گرفت و از بوی تعفنی که از داخل یک بشکه روی پشتبام خانهاش به مشام میرسید، ابراز نگرانی کرد.
دقایقی بعد مأموران پلیس به پشتبام خانه این زن در خیابان اسکندری شمالی رفتند و با بشکهای مشکوک روبهرو شدند که از آن خون جاری بود. در بررسی بیشتر آنها با جسد سوخته و متعفن شوهر زیبا روبهرو شدند که درون بشکه بود و رویش سیمان ریخته بودند.
جسد سعید با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و زیبا تحت بازجویی قرار گرفت. این زن گفت: بوی بدی در ساختمان پیچیده بود. وقتی پیگیری کردیم، متوجه شدیم از پشتبام است. من و دو دخترم چند بار پشتبام را بررسی کردیم تا اینکه با بشکه مشکوک روبهرو شدیم. نمیدانستیم جسد همسرم داخلش است.
وی درباره ناپدید شدن همسرش گفت: شوهرم صاحب یک شرکت است و مدتی است با یکی از کارمندانش که زن جوانی است اختلاف حساب مالی دارد. گمان میکنم آن زن در قتل همسرم دست داشته باشد.
مأموران پلیس به بررسی تماسهای تلفنی قربانی پرداختند و به رابطه پنهانی وی با یکی از کارمندان شرکت پی بردند. اما با توجه به تناقضگوییهای زیبا احتمال وقوع یک قتل خانوادگی قوت گرفت بنابراین همسر مقتول بهعنوان نخستین مظنون بازداشت شد.
این زن خیلی زود در بازجوییها به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت:چند سال بود که با همسرم اختلاف داشتم. او بارها مرا بهشدت کتک زده بود. به همین خاطر میخواستم از او جدا شوم. تا اینکه متوجه شدم با یکی از کارمندان شرکتش رابطه دارد.
وقتی به شوهرم گفتم که چرا با آن زن وارد رابطه شده و اعتراض کردم، آنقدر مرا کتک زد که تا پای مرگ رفتم. من که کینه او را به دل گرفته بودم قرص خوابآور تهیه کردم و آن را داخل شیرموز ریختم. وقتی شوهرم شیرموز را خورد و بیهوش شد، او را خفه کردم و سپس جسد او را به پشتبام بردم و در داخل بشکه فلزی به آتش کشیدم.
این زن ادامه داد: چون دود زیادی در هوا پخش شده بود، آتش را خاموش کردم و روی بشکه سیمان ریختم اما چند روز بعد دو دخترم به بوی تعفنی که از پشتبام به مشام میرسید مشکوک شدند و به همین خاطر با پلیس تماس گرفتم.
بهدنبال اعترافهای این زن و بازسازی صحنه جرم، برای وی کیفرخواست صادر شد. اما در این میان دو دخترش که ولیدم بودند از مادرشان گذشت کردند. به این ترتیب زیبا در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.
وی بار دیگر در دفاع از خود گفت: شوهرم مرد بداخلاقی بود و خیلی مرا اذیت میکرد. دخترانم بارها از من خواسته بودند که طلاق بگیرم و از دست کتکها و آزار پدرشان راحت شوم اما من نمیخواستم بچههایم را رها کنم.
شب حادثه شوهرم خیلی علنی و مقابل من با همکارش تلفنی صحبت میکرد و شوخیهای نامناسبی میکردند. از عصبانیت به او اعتراض کردم اما سعید بهشدت مرا کتک زد.
به او گفتم مهریهام را اجرا گذاشتهام اما فحاشی کرد و به اتاق خودش رفت. همین موضوع باعث شد کینه او را به دل بگیرم و دست به این جنایت بزنم.
وی در حالی که اشک میریخت، گفت: باور کنید من آن زمان در شرایط روحی بدی قرار داشتم و حالا پشیمان هستم. من در زندان توبه کردهام و امیدوارم خداوند هم مرا ببخشد.
در ادامه دو دختر مقتول که با شنیدن حر فهای مادرشان به گریه افتاده بودند به قضات گفتند که خواهان بخشش مادرشان هستند چراکه در این دو سال زندگی سختی داشتهاند.
یکی از دخترها گفت: پدرمان مرد بدخلقی بود و مادرمان را بیدلیل کتک میزد. از وقتی مادرمان بازداشت شده من و خواهرم در شرایط بسیار بدی زندگی میکنیم. بههمین خاطر تقاضا داریم تا در مجازات مادرمان تخفیف قائل شوید. بدین ترتیب قضات دادگاه با توجه به درخواست اولیای دم و با توجه به وضعیت زن زندانی و رفتار مناسب وی در زندان و درخواست بخشش او در پایان جلسه وارد شدند و حکم آزادی این زن را صادر کردند.