به گزارش همشهری آنلاین به نقل از نورنیوز، با وجود گذشت بیش از چهار روز از وقوع حادثه در یکی از سولههای در حال تجهیز مجتمع هسته ای شهید احمدی روشن (نطنز)، فضاسازی رسانههای مرتبط با رژیم صهیونیستی برای «قدرتمندنمایی» اسراییل همچنان ادامه دارد.
این فضاسازیها که با تکیه بر تکنیکهای عملیات روانی و مبتنی بر اخبار و اطلاعات غیر مستند از منابع غیر مشخص در حال انجام است با گمانهزنیهای مختلف از جمله خرابکاری، انجام عملیات ویژه، عملیات سایبری، عملیات هوایی، اصابت موشک و... بدون ارائه هیچ سندی دست کم دو هدف را پیگیری میکند: «ایجاد اخلال در امنیت روانی جامعه ایران» و «ارائه یک چهره قدرتمند از رژیم صهیونیستی».
در این رابطه لازم است دو موضوع مهم، موردتوجه قرار بگیرد:
اول این که فضاسازیها اخیر که بهره ای از اطلاعات و اخبار مستند ندارد از جنس جریان سازی رسانه ای بوده و برنامه ای هدفمند برای متقاعد کردن افکار عمومی داخلی و خارجی نسبت به اراده و توانمندی رژیم صهیونیستی برای ضربه زدن به برنامه هسته ای صلح آمیز ایران است. واکنشهای تقریبا یکسان مقامات رسمی رژیم صهیونیستی شامل نخست وزیر، وزیردفاع و وزیر امور خارجه اسراییل نیز مکمل این برنامه است.
دومین موضوع قابل توجه در این مقوله این است که رژیم صهیونیستی با علم به آسیبپذیر بودن در قبال پاسخگویی جمهوری اسلامی، اساسا جرأت مواجهه مستقیم با ایران را بویژه در موضوع بسیار حساس حمله به مراکز هسته ای کشورمان ندارد از این رو با بهره گیری از ابزارهای رسانه ای در تلاش است که "موفقیت بی هزینه" را در این حادثه برای خود رقم بزند.
اما اگر بخواهیم بر اساس آنچه رسانههای همسو و مرتبط با اسرائیل مدعی هستند، فرض کنیم در سایت هسته ای نطنز حادثه ای رخ داده که کار عوامل این رژیم بوده باید فرضیه" تغییر راهبردی" رویکرد رژیم صهیونیستی برای "تغییر موازنه امنیتی" در منطقه را مدنظر قرار دهیم که الزاماتی به همراه خواهد داشت.
اول اینکه؛ چون رژیم صهیونیستی به خود جرأت ورود به "منطقه ممنوعه" و عبور از خطوط قرمز را داده است، بنابر این بدلیل تبعات این اقدام برای ایران، منطقه و جامعه بینالملل، قواعد قبلی میان دو جبهه، دستخوش تغییرات اساسی خواهد شد.
دوم اینکه؛ واضح است که رژیم صهیونیستی بدون اجازه ایالات متحده آمریکا نسبت به تعدی به حوزه حساسی چون مراکز هسته ای جمهوری اسلامی ایران حتی فکر هم نمی تواند بکند چه رسد به اقدام.
بنابراین اگر واقعا روزی اسراییل دست به چنین اقدامی بزند قطعا یا به سفارش آمریکا صورت گرفته و یا حداقل با موافقت واشنگتن بوده است. در آن صورت باید پذیرفت که در رویکرد آمریکا نیز "تغییرات راهبردی" صورت گرفته باشد. پذیرش این تغییر از سوی آمریکا با توجه به شرایط داخلی و بین المللی این کشورو بویژه در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گزاره کاملا غیرمحتملی است، لیکن درصورتی که نقش رژیم صهیونیستی در چنین رخدادی ثابت شود نمی توان نقش تعیین کننده آمریکا در این زمینه را در نظر نگرفت.
سوم اینکه؛ با پذیرش نقش آمریکا در این رخداد، طبیعتا باید پذیرفت که مخاطرات این تغییر رویکرد و عبور از خطوط قرمز متوجه واشنگتن نیز خواهد شد.
اگر فرض کنیم که فضاسازی چند روز گذشته رسانه های رسمی و نیابتی رژیم صهیونیستی بهره ای از واقعیت داشته باشد باید بپذیریم که رژیم صهیونیستی با جلب نظر آمریکا به حوزه اقدام مستقیم بر علیه ایران وارد شده و این رویکرد را به موضوع ضربه زدن به تاسیسات هسته ای کشورمان نیز تعمیم داده است.
توجه به آثار گسترده مترتب بر تغییر احتمالی در رویکردهای امنیتی رژیم صهیونیستی برای امنیت این رژیم و مخاطرات قابل توجه سیاسی و امنیتی آن برای آمریکا، پذیرش این فرضیه را با ضرورت تامل مواجه می کند.
بعید به نظر می رسد رژیم های آسیب پذیر اسراییل و آمریکا بدون توجه به عواقب این قبیل اقدامات دست به چنین دیوانگی هایی بزنند.