خاطرنشان کرد: از نظر مهندسی عبور رشته کوه البرز از سوراخ سوزن ممکن است یعنی باید کوه را پودر کرد و این پودر را از سوراخ عبور داد اما بحث این است که آیا این کار توجیه اقتصادی دارد یا اصولا مفید است یا نه.
این درد مشترک همه اقتصاددانان نسبت به برخی تصمیمهای دولت بود که با سکوت مجلس مواجه شد. باهنر گفت: بدون تئوری اقتصادی، پول نفت داشتن خیلی بدتر از نداشتن پول نفت است.
سؤال این است که آیا دولت نهم در خرج کرد پول نفت تئوری دارد یا به عمل خویش باور دارد. قیمت نفت از 130دلار هم فراتر رفته و افسونگری میکند لیکن دغدغه این است که تئوری مشترک مجلس آینده و دولت حاضر برای پول نفت چیست؟ نفت ما 100 ساله شد اما اقتصاد ما وابستهتر؛ برای رهایی از بند نفت چه نظریهای داریم؟
تورم محصول تصمیمهای دولت و مجلس در سیاستهای پولی و مالی است نه برخاسته از فلانها و فلانها که باهنر خود میگوید این حرفها خریداری ندارد. اقتصاد ایران مهندس محور است و اقتصاددانان حاشیه نشیناند و به تحلیل رفتارها میپردازند.
راستی اگر تورم درد مشترک همه ماست آیا مجلس آینده برنامهای دارد تا دولت را ملزم سازد که نرخ تورم هدف را اعلام و بر مبنای آن حرکت کند؟ آیا رابطه بین تورم و نرخ سود بانکی خط بطلانی بر نظریههای مسلم اقتصادی نیست؟ میتوان نرخ سود بانکی را منفی هم کرد چرا که ربطی به تورم ندارد و از رد کردن کوه البرز از سوراخ سوزن که دشوارتر نیست!
نمایندگان مردم در مجلس هشتم میتوانند و باید میزان الحرارهای برای اقتصاد ایران تعیین کنند و اگر غیراین باشد، مهندسان کار خویش کنند و اقتصاددانان را افسوسی بیش نخواهد ماند!