اما در این مقوله باید به انتخاب هدیه خوب و مناسب توجه ویژه داشته باشید. در موضوع هدیه دادن بیش از آنکه ارزش قیمتی هدیه مهم باشد، تفکر و ارزش معنایی پشت هدیه مهم است و کتاب میتواند بهترین هدیهای باشد که یا به طرف مقابل کمکی کند یا مفهوم و تفکر تازهای را به او اضافه کند.
ما در این مطلب سعی کردهایم چند نمونه از بهترین کتابهایی که برای هدیه دادن به شخصی که دوستش دارید را به شما معرفی کنیم. در ادامه با ما همراه باشید.
1- تولدی دیگر
کتاب تولدی دیگر سروده فروغ الزمان فرخزاد است که با نام فروغ فرخزاد شهرت دارد. این شاعر زن ایران دارای 5 دفتر شعر است که با نامهای اسیر، دیوار، عصیان، تولدی دیگر، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد به چاپ رسیدهاند.
اشعار فروغ به سبک شعر نیمایی بوده که در مرحله ای بود مه از حالت فردی و احساسی بیرون می آید و به سوی شعر انسانی و متفکرانه کشانده میشود.
در کتاب تولدی دیگر با اشعار نو به زیبایی به بیان احساسات و عواطف عاشقانه شاعر پرداخته شده است و میتواند گزینهی قابل توجهی برای هدیه به عزیزان باشد.
در زیر شعر عاشقانهی کوتاهی از این کتاب را برای شما آوردهایم:
چون سنگها صدای مرا گوش میکنی
سنگی و ناشنیده فراموش میکنی
رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربههای وسوسه مغشوش میکنی
دست مرا که ساقه سبز نوازش است
با برگهای مرده همآغوش میکنی
گمراهتر ز روح شرابی و دیده را
در شعله مینشانی و مدهوش میکنی
ای ماهی طلائی مرداب خون من
خوش باد مستیت، که مرا نوش میکنی
تو دره بنفش غروبی که روز را
بر سینه میفشاری و خاموش میکنی
در سایهها، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه، از چه سیهپوش میکنی؟
2- دیوان شهریار
کتاب دیوان شهریان نوشته سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار شاعر آذری زبان ایرانی است. مهمترین اثر شهریار منظومه حیدربابایه است که به زبان ترکی سروده شده است.
تجربه عشق نافرجام شهریار بر زندگی او تاثیر بسیاری داشت به طوری که کاملا ترک تحصیل کرد و به طور جدی به سرودن شعر روی آورد و در نهایت این غم عشق سبب بیماری او شد.
شهریار در آخرین روزهای حیات خود در بستر بیماری وقتی معشوق را بر بالین خود میبیند شعری میسراید که بسیار سوزناک است. دیوان اشعار شهریار که سرشار از ابیات عاشقانه است میتواند یکی از بهترین و جذابترین گزینههای هدیه به عزیزی باشد که او را بسیار دوست دارید.
ابیات زیر نمونهی کوتاهی از این دیوان است:
سخن بیتو مگر جای شنیدن دارد؟!
نفسم بیتو کجا نای دمیدن دارد؟!
علت کوری یعقوب نبی معلوم است!
شهر بییار مگر ارزش دیدن دارد؟
3- آینه در آینه
کتاب شعر آینه در آینه نوشته شاعر نامدار هوشنگ ابتهاج است که به نام سایه تخلص داشت. این کتاب یکی از کتابهای برگزیده هوشنگ ابتهاج است. هوشنگ ابتهاج در سرودن شعرهای خوب و شعر های درخشان مهارت بسیار دارد.
این کتاب دارای غزل های نابی است که تجارب و مهارت شاعر در سرودن شعر را نمایان میکند. این کتاب بارها و بارها توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است. در این کتاب میتوان کمال خلاقیت هنری شاعر را به وضوح دید و خواند و از غزل های بینظیر و عاشقانهی او لذت برد. کتاب آینه در آینه یکی بهترین گزینه های پیشنهادی برای هدیه دادن به عزیزان خواهد بود.
در اینجا شعر کوتاهی از این کتاب را برای شما آوردهایم:
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا
جانِ دل و دیده منم، گریه ی خندیده منم
یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا
4- دلاویزترین
مجموعه شهر دلاویزترین، سروده استاد فریدون مشیری است. فریدون مشیری شاعر معاصر ایرانی است که در سالهای 1305-1379 زیست.
اشعار و سرودههای فریدون مشیری همیشه خواندنی هستند زیرا طبع و ذوق شاعر در ابیات او به وضوح قابل لمس است. این اشعار شامل طبیعت، عاشقانه ها، عارفانه ها، وطن و اندیشه ها است.در کتابها و اشعار عاشقانه فریدون مشیری خواهید دید که شعرهای او به صورت چهار پارههایی بوده است که دارای سه مصرع مساوی و به قطعه کوتاه است.
که هموزن، همقافیه و هممعنی بودهاند. کتاب دلاویزترین یکی از مجوعه شعرهای عاشقانه و زیباست که بیشک بهترین گزینه برای هدیه به کسانی است که دوستشان داریم. علاوه بر این کتاب چند مورد از سایر کتابهای مناسب برای هدیه به کسی که دوستش دارید نیز در این مطلب آورده شده است که میتوانید آنها را نیز در لیست خرید خود قرار دهید.
فریدون مشیری علاوه بر شاعری به موسیقی نیز توجه ویژهای داشت و سالها عضو شورای موسیقی و شعر رادیو بود. در اینجا شعر کوتاهی از مجموعه شعرهای عاشقانهی را آوردهایم.
میخواهم و میخواستمت ، تا نفسم بود
میسوختم از حسرت وعشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود ، که این شعلهی بیدار
روشن گر شبهای بلند قفسم بود
آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود ، که پیوسته نفس در نفسم بود
دست من وآغوش تو، هیهات ، که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
بالله ، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا ، که بجز عشق تو، گرهیچ کسم بود
سیمای مسیحائی اندوه تو ، ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود
لب بسته و پرسوخته ، از کوی تو رفتم
رفتم ، به خدا گر هوسم بود بسم بود