ما در عصر فناوری بهسر میبریم و با ورود ابزارهای نوین اطلاعرسانی طیفهای گوناگون مخاطبان، اخبار ورزشی مورد نیاز خود را از طریق ابزارهای گوناگون رسانهای، از شبکه اینترنت تا روزنامهها و رادیو و تلویزیون میگیرند. در این میان اینترنت برای کسب اخبار و اطلاعات درباره اخبار دنیای ورزش و روزنامهها و تلویزیون در پوشش اخبار داخلی ورزشی پیشرو هستند و تلویزیون بهدلیل خاصیت ارتباط مداوم با مخاطب در مجموع از هر دو رسانه بیشتر مورد توجه است.
جوانی من با ظهور دو هفتهنامه ورزشی همراه بود، ابتدا کیهان ورزشی و سپس با یک فاصله چندساله دنیای ورزش به میان مخاطبان آمدند که هر دو در پاکیزه نویسی مثالزدنی بودند و بهطورنسبی میتوانیم نمره خوبی به آنها بدهیم. ادبیات آنها نیز با وجود اینکه متعلق به دوران خودشان بود، اما ادبیات سالمی بود و زردنویسی در آنها رواج نداشت.
من الان از حضور این تعداد روزنامه ورزشی در پیشخوان روزنامهفروشیها خوشبین نیستم. بیشتر صفحات این روزنامهها را اخبار فوتبال و ستارگان آن پر کرده است و به سوی غوغاسالاری، جنجال و شایعات گرایش یافتهاند.
این خطری است که جامعه ورزشی ما را تهدید میکند و باید به آن توجهی ویژه کرد. البته در کنار همه این هشدارها نباید منکر حضور روزنامهنگاران متعهد و شریفی شد که در هر دو نسل جوان و قدیمی ورزشینویسان وجود دارند و با وجود شرایط خاص موجود پاکیزهنویسی را رها نکردهاند. تلویزیون نیز بهعنوان رسانهای مهم در روزنامهنگاری ورزشی ایران، بهعنوان یک رسانه ملی شرایط متفاوتی دارد و هنوز زردنویسی مطبوعات به آن سرایت نکرده است.
فشارهای موجود اقتصادی در سالهای اخیر و وضعیت شغلی و حرفهای روزنامهنگاران ورزشی بهطورنسبی اینگونه روزنامهنگاری را تحتتأثیر قرار داده است. روزنامهنگاران ورزشی به نوعی وجدان جامعه در حوزه ورزش به شمار میآیند و جامعه از آنها انتظار دارد از مجرایی درست اخبار و اطلاعات مورد نیاز خود را از آنها دریافت کند.
در هفته گذشته یکی از روزنامهنگاران ورزشی در تماسی که با من داشت به نکتهای اشاره کرد که بسیار دردمند شدم. او گفت با توجه به دستمزد پایین دریافتی در یکی از روزنامههای ورزشی، همکار میزکناریاش وعده غذایی ناهار را از برنامه روزانه حذف کرده تا بهاصطلاح دخل و خرج زندگیاش را بتواند پوشش دهد. وقتی که روزنامهنگاری از نظر روحی و جسمی این چنین در تنگنا قرار دارد، چگونه میتوانیم از او انتظار داشته باشیم، پاکیزه بنویسد؟
برخی از این جوانان وارد بازار کاذب ورزش ایران شدهاند زیرا مشاهده کردهاند که فوتبال ما نظام مالی مشخصی ندارد و میتوانند مانند برخی، از مناسبات غیرحرفهای حاکم بر آن استفاده کنند، به همین دلیل به باشگاهها و بازیکنان نزدیک شدند.
من قضاوت و یا دستورالعملی در اینباره ندارم، اما تبعات این فرآیند را در ورزش کشورمان به خوبی مشاهده میکنیم. برای نمونه در مطبوعات ورزشی ما چند چهره مورد توجه وجود دارند، که بهاصطلاح اهالی سینما، گیشه دارند و مرتب با آنها مصاحبه میشود و حضور آنها در صفحات نخستین روزنامههای ورزشی بیش از حد متعارف است؛ این بهنظر من آدرس غلط دادن به مخاطب است.
به هرحال این روزنامهها باید روزانه به اندازه ۱۲ صفحه محتوا تولید کنند و به همین دلیل میزان شایعات بهطور نسبی در این نشریات افزایش یافته است. برخی از دوستانی که در این نشریات فعالیت میکنند، امانتداری لازم را ندارند و وضعیت مغشوشی در روزنامهنگاری ورزشی ما به وجود آمده است.
* کارشناس فوتبال